گروه: سایر / نطنز
تاریخ : 1402/09/6 12:12
شناسه : 404824
حامد مرتضوی
دائی حسین هم از رجال با کمالات بود،دائی حسین از رفیق بازی (نه ‏دوستی و رفاقت) متنفر بود، متاسفانه چند تن از بچه های خودش و ‏فامیل و دوستانش بر اثر همین رفیق بازی نادرست منحرف شده و از ‏اعتیاد و خلافکاری های دیگر سر در آورده بودند.‏
یک روز جمعی از هم محلی ها دور هم بودند و از هر دری سخن می ‏گفتند از جمله به رفاقت اشاره داشتند، یکی گفت: دائی حسین از رفاقت ‏بدش می آید دائی حسین جواب داد البته این طورها نیست من با رفیق ‏دشمنی ندارم، درسته که رفیق دین و ایمون آدم رو می گیره ولی باید ‏هر چند وقت یه بار سراغ رفیق رو هم گرفت، یکی گفت: مثلا چند ‏وقت؟ دائی حسین گفت هر 39 روز یه بار!!!پرسید حالا چرا 39 ‏روز؟! دائی گفت بار اینکه (برای اینکه) اگر مرده بود و به مراسم اول ‏و هفته نرسیدی به مراسم چهلمش برسی!!!‏

پاسخی بگذارید