گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1403/02/8 12:49
شناسه : 407922
فاطمه مداح نظری - در بطن زندگی عامه مردم وقتی فرهنگ غربی ‏بیشتر از تمدن اسلامی جلب توجه می‌کند نشان دهنده این موضوع است ‏که مسئله تا چه حد جدی است و باید ریشه‌ای و عمقی به رفع کم و ‏کاستی‌ها و معضلات در این زمینه پرداخته شود تا بتوانیم از این طریق ‏بسترهای مناسبی برای ترویج فرهنگ و تمدن اسلامی کشورمان را ‏فراهم کنیم و تهدیدات مسئله ترویج فرهنگ غربی را برای جوانان و ‏نسل امروزی واضح و روشن کنیم .‏
دکتر حجت الاسلام داود فاضل، دکترای فلسفه دین مؤسسه آموزشی ‏پژوهشی امام خمینی (ره) می باشد و از مبلغین حوزه بین الملل و ‏امریکای لاتین است که با اشاره به تسلط به چند زبان زنده دنیا آثار و ‏کتاب های زیادی را در این زمینه به رشته تحریر درآورده است‎.‎
شاخه سبز گفتگویی با این جوان فرهیخته دینی در خصوص فرهنگ و ‏تمدن غربی انجام داده است که در ادامه مشروح آن آمده است‎.‎
شاخه سبز: سنگ بنای تمدن غربی چیست؟
حجت الاسلام فاضل: متاسفانه ما در حال حاضر در تمدنی زندگی می ‏کنیم که به آن تمدن غربی گفته می شود و برای بررسی تمدن غربی ‏در ابتدا باید به این سوالها پاسخ داد که تمدن غربی چیست ، از کجا ‏بوجود آمده و زیرساخت های آن چیست؟
پیش از تمدن غرب نگاه انسان به سه مولفه خدا، جهان هستی و ‏انسان با نگاه فعلی کاملا متفاوت بود و قبل از آن مردم معتقد به قدرت ‏ماورای بشری و خداباور بودند و حتی مشرکین هم به قدرت ماورایی ‏اعتقاد داشتند که برای نمونه می توان به تمدن مصر باستان و یونان ‏باستان اشاره کرد که برای آنها نیز انواع الهه ها و رب النوع ها ‏تعریف شده بود مانند خدای باران باد، آتش و زیبایی‎.‎
از دیدگاه مردم در پیش از شکل گیری تمدن غربی، یک قدرت برتر ‏غیبی وجود داشت که اداره عالم به دست اوست و یک بهشتی برای ‏افراد خوب و جهنمی برای افراد بد وجود دارد ولی حدود 500 سال ‏پیش واقعه ای به نام رنسانس در غرب اتفاق افتاد که تعریف مردم از ‏این سه مقوله محوری را تغییر داد‎.‎
پس از رنسانس فضای فکری مردم تغییر پیدا کرد و پیش از این ‏رویداد، ادیانی به بشر وعده نسیه بهشت و دوزخ را می داده ولی در ‏تمدن غربی وعده نقد بهشت را داده است که در دنیا بهشت زمینی ‏ایجاد کند در حالی که خدا بهشت را برای عالم ماده خلق نکرده و ‏انسان در زندگی خود رنج در زندگی انسان کم و زیاد می شود نکته ‏قابل توجه این است که زمینه دیدگاه ماورایی به دنیا، اسلام نبود بلکه ‏دین غالب مسیحیت بود‎.‎
مردم در جهان اسلام مشکلاتی که مسحیت با آن مواجه بود را نداشتند، ‏آنها خدا را خدای ساعت ساز می گفتند. که دنیا را خلق کرده و کاری ‏به آن ندارد و دنیا همینگونه ادامه خواهد داشت ولی فرهنگ غربی ان ‏ربوبیت را ندارد و بر مدار انسان ایجاد شده و همه چیز را از انسان ‏می داند که انسان خود باید همه چیز را بسازد‎.‎
شاخه سبز: مقوله خدا محوری و انسان محوری چکگونه در تمدن ‏غربی تعریف می شود؟
با اشاره به مبانی فکری تمدن غربی مبتنی بر اینکه می خواهیم جهانی ‏از طریق تصرف در طبیعت بسازیم، باید به این نکته توجه داشت که ‏وقتی حضور خدا در ابعاد مختلف زندگی کمرنگ شد انسان خودمحور ‏است که از آن تعبیر به نگاه انسان محور یا اومانیسم می شود در حالی ‏که در ادیان مختلف مانند مسیحیت و یهودیت، خدا در همه امور ‏محوریت داشت‎.‎
انسان در عالم ایمان با انسان در عالم غرب متفاوت است، انسان در ‏تمدن غربی به دنبال کسب سود و لذت بیشتر است ولی انسان در عالم ‏ایمان به دنبال معنویت، تقرب و بازگشت به خداست تا روحی را که خدا ‏در آن دمیده است را به صاحب اصلی آن بازگرداند بنابراین در این دنیا ‏متوقف نمی شود و خود را به لذت و ثروت محدود و حقیر نمی نماید ‏بلکه این دنیا فرصتی برای رشد معنوی و تعالی انسانی است‎.‎
تمدن غربی براساس تفکر مادی ساخته شده و این تفکر بتدریج توسعه ‏پیدا کرد و تبدیل به تمدن همه گیر در جهان شد. غربی ها برای اینکه ‏بتوانند تمدن خود را حاکم کنند و هیچ رقیبی نداشته باشند آمدند و دیگر ‏رقبای خود را به لجن کشیدند که سیاهنمایی شدید مسیحیت نمونه ای از ‏این سیاست بود‎.‎
بر این اساس اگر دوره هزارساله مسیحیت را بررسی کنیم متوجه ‏خواهیم شد که مسیحیت در همه فیلم ها و کتاب ها در تاریکی، ارتجاع، ‏بدبختی، فقر، بیماری و فضایی فاقد شاخصه های بهداشتی ترسیم شده ‏درحالی که در واقعیت چنین نبوده است. تمدن غرب با سیاهنمایی ‏مسیحیت به عنوان یک رقیب سعی در حذف آن داشته است‎.‎
بزرگترین دانشگاه های کنونی که امروزه در اروپاست مانند سوربن و ‏آکسفورد همان حوزه های علمیه مسیحیت در قبل از تمدن غربی و ‏دوره رواج مسیحیت است. این تمدن غربی به صورت ناجوانمردانه و ‏غیرمنصفانه درباره دوره مسیحیت و رواج دین آن سخن می گویند که ‏این امر کاملا دروغ است و سیستمی پشت این تفکر برای سیاهنمایی ‏مسیحیت قرار داشته و خودبخودی اتفاق نیافتاده است‎.‎
همواره باید بر این نکته تاکید کرد که اسلام مخالف آبادانی و ‏شهرسازی نیست، بلکه همه چیز را در مسیر فرایند خودشناسی و ‏خداشناسی در اختیار مردم قرار داده است. بلکه اسلام چون مسیحیت با ‏اصالت و تمرکز بیش از حد بر لذت گرایی و ثروت اندوزی مخالف ‏است که این امور جزیی مهمترین رکن زندگی بشر شود‎.‎
شاخه سبز: در دوره رنسانس و انقلاب صنعتی چه عواملی منجر به ‏شکل گیری تمدن غربی شد؟
یکی از عوامل شکل گیری این تمدن مکتب پروتستانیسم بوده است که ‏نگاهش به ثروت و سود با مسیحیت متفاوت بود و این نگاهی است که ‏پروتستانیسم دچار آن شده است و متفکرین غربی نیز آن را تایید کرده ‏اند. این نظریه ها فارغ از در نظر گرفتن مسایل سیاسی بوده که کدام ‏کانون ها بودند که این تفکر را برجسته سازی کرده و آن را در اروپا ‏نشر دادند در حالی که اسناد این بخش نیز موجود و قابل استناد است‎.‎
سومین عنصر فلسفه سازی و ایدوئولوژی سازی است که پیش از ‏ایجاد یک تفکر و نگاه را در جامعه باید ایدئولوژی آن را ایجاد کرد و ‏گسترش داد؛ این موضوع این یک بحث عام است و ربطی به اسلام و ‏غیر اسلام ندارد. مانند امام خمینی (ره) که پیش از قیام فکر و ‏ایدئولوژی خود را از طریق تربیت شاگردان و رسانه و کتاب هایشان ‏گسترش دادند و سپس این انقلاب شکل گرفت. ‏
در تمدن سازی غربی نیز فلاسفه آنها نیز مانند کانت، دکارت و ماکس ‏و بیکن در این مساله وارد شده شدند و اقدام به ایدئولوژی پردازی و ‏تئوریزه کردن فلسفه خود شدند و نگاه انسان محوری خود را از طریق ‏آثارشان به سراسر اروپا گسترش دادند‎.‎
با بیان اینکه این فلاسفه نگاه فکری خود را با اصول مبتنی بر ثروت ‏و لذت و با شعار ایجاد بهشت زمینی به جهان گسترش دادند، این ‏فرهنگ به تدریج در فضای کشورهای غربی ایجاد شده و شکل گیری ‏این فضا 300 سال زمان برده است و تئوریزه کردن این تفکر از زمان ‏رنسانس در قرن 14 و 15 تا انقلاب صنعتی در قرن 18 طول کشیده ‏است‎.‎
حوزه های علمیه در کشورهای غربی به تدریج تبدیل به دانشگاه های ‏امروزی شد و این اقدام طی سه مرحله رنسانس، انقلاب صنعتی و ‏تمدن سازی شکل گرفت‎.‎
از 150 سال گذشته تاکنون که قصد داشتند به این بهشت زمینی خود ‏جنبه علمی و عملی بدهند بتدریج آن را پایه گذاری کرده و گسترش ‏دادند و در این  زمینه موفق عمل کردند‎ .‎
ما هم باید برای تمدن اسلامی از آنها درس گرفته و تلاش کنیم؛ ‏همانگونه که خداوند در قرآن می فرمایند «هر گروهی که تلاش کنند ما ‏به آنها کمک می کنیم» خواه این افراد از مومنان باشند چه کافران. ‏البته اگر مومنین تلاش کنند خدا به کار و تلاش آنها برکت می دهد‎.‎

پاسخی بگذارید