تاریخ : 1400/08/29 11:46
شناسه : 400539

فاطمه مداح نظری - حقوق شهروندی، از جمله مفاهیمی است که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، به نظر می رسد از یک سو، تلقی اشتباهی از نسبت میان حقوق شهروندی با سایر عناوین مشابه از جمله حقوق اساسی، حقوق مدنی و به ویژه حقوق بشر، وجود دارد و از سوی دیگر، رابطه حقوق شهروندان با آموزش های شهروندی، به درستی شناخته نشده است.

بررسی‌های جدید محققان کشور نشان می‌دهد که میزان آگاهی عموم مردم از حقوق شهروندی حتی در شهری مثل تهران، از سطوح پایینی برخوردار بوده و نیازمند بازنگری جدی است.
امروزه طیف گسترده مهاجرت در دنیا و تبعات آن برای جوامع مهاجرپرور، کاهش مشارکت مردمی، تغییر و تحولات سیاسی و وضعیت نامناسب اقتصادی، گسترش ارتباطات از طریق وسایل ارتباط جمعی و از همه مهم‌تر ویژگی عمده رفتار شهروندان معاصر که درصدد کف نفس شخصی و مزیت‌های فردی هستند، مسئله حقوق شهروندی را چه در سطح ملی و چه در سطح فراملی به یک مسئله پراهمیت تبدیل کرده است.
حقوق شهروندی به اعتقاد متخصصان به‌طور خاص تنظیم‌کننده رابطه بین شهروندان و مدیریت شهری است. آگاهی از این حقوق سبب می‌شود که فرد نظارت بهتری به مدیریت شهری داشته باشد، بهتر بتواند حقوق خود را مطالبه کند و وظایفی که طبق قانون در مقابل دیگران و مدیریت شهری دارد را بشناسد و در جهت انجام آن‌ها اقدام کند. ایده اصلی شهروندی به حقوق اقتصادی و سیاسی دسترسی و مشارکت مربوط می‌شود. یکی از وظایف اصلی حکومت‌ها، تأمین آزادی‌های فردی است که با وضع قوانین و مقررات مناسب، مانع تعرض دیگران به حقوق و آزادی‌های شخصی می‌شود.
بر اساس تحقیقات انجام شده میزان آگاهی از حقوق شهروندی در شهروندان تهرانی، پایین‌تر از حد متوسط است. همچنین بین میزان آگاهی شهروندان تهرانی از حقوق شهروندی بر اساس قومیت، تحصیلات، منطقه سکونت و رده سنی تفاوت خاصی وجود ندارد.

همچنین بر اساس این نتایج، میزان آگاهی شهروندان مرد تهرانی از حقوق شهروندی، بیشتر از شهروندان زن تهرانی است و میزان آگاهی شهروندان متأهل نیز از مجردها بیشتر است و در نگاهی کلی، آگاهی شهروندان تهرانی از حقوق و آزادی‌های سیاسی و مدنی، حقوق قضایی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، پایین و غیرقابل قبول است.
حسن علیدادی سلیمانی، استادیار و پژوهشگر گروه علوم اجتماعی پردیس بین‌المللی دانشگاه تهران و همکارش در این رابطه می‌گویند: «با توجه به یافته‌های این پژوهش، پیشنهاد می‌شود شهرداری‌ها و سایر نهادهای خدمات اجتماعی، توجه بیشتری را به مسئله افزایش شناخت و آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی و تهیه آموزش‌ها و برنامه‌های ویژه در این خصوص به عمل آورند تا از این طریق، سرمایه اجتماعی جامعه افزایش یابد و شهروندان مشارکت بیشتری در امور جامعه داشته باشند».

آن‌ها افزوده‌اند: «همچنین رسانه‌های جمعی باید از ظرفیت‌های خود جهت آموزش حقوق شهروندی استفاده بیشتری کنند. انتشار و پخش بروشورهای اطلاع‌رسانی و آموزش حقوق شهروندی از طرف کلیه سازمان‌های ذی‌ربط نیز می‌تواند در این خصوص مؤثر باشد».
طبق یافته‌های پژوهش های انجام شده، ما برای تحقق اصول شهروندی نیازمند یک حرکت دوسویه هستیم، یک حرکت از بالا به پایین که همان فرصت دهی و مشارکت‌جویی ساختار کهن جامعه است و دیگری، حرکت از پایین به بالا که همان مشارکت و فعالیت‌های اجتماعی است. ازاین‌رو برای تحقق حقوق شهروندی، هم مسئولان و هم شهروندان باید مشارکت لازم را داشته باشند.
شهروند پویا یا مسئول، شهروندی است که در قبال مسائلی که در جامعه رخ می‌دهد منفعل رفتار نمی‌کند و به لحاظ مدنی رشدیافته است. مفهوم شهروند پویا عمدتا بار علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی  دارد و شهروند مسئول ،بار حقوقی؛شهروندی که علاوه بر ذی‌حق‌بودن دارای مسئولیت‌های مختلف اجتماعی هم هست؛ از حضور و مشارکت سیاسی در عرصه انتخابات گرفته تا فعالیت‌های اجتماعی و حضور داوطلبانه در خیریه‌ها. مشارکت داوطلبانه شهروندان، نهادهای مدنی را شکل می‌دهد. نهادها، محصول جامعه‌مدرن و سرمایه اجتماعی یک جامعه هستند که توانایی سازمان‌دادن رفتارهای شهروندان را دارند. هنگام زلزله سال گذشته کرمانشاه، نبود یا ضعف نهادهای مدنی سبب شد که توده مردم با خودروی شخصی برای کمک به زلزله‌زدگان راهی کرمانشاه شوند. پس از مدتی هم به‌دلیل نبود انسجام در حرکت‌های خیرخواهانه، تب و هیجان مردم فروکش کرد؛ یا فروردین‌ماه سال‌جاری هنگامی که قیمت ارز یکباره بالا رفت‌ شمار زیادی از مردم برای خرید ارز به صرافی‌ها هجوم بردند. در این بین افرادی هم بودند که هشدار می‌دادند در چنین شرایطی خرید ارز، وضعیت را بدتر می‌کند. در فضای مجازی هم هشتگ «نه به خرید دلار» به راه افتاد اما در عمل مورد استقبال عموم مردم قرار نگرفت. متاسفانه از بعضی رفتارهای اجتماعی که در صورت وجود انسجام و هماهنگی به حفظ منافع جامعه می‌انجامد چنانکه باید استقبال نمی‌شود که دلیل آن، ضعف نهادهای مردمی است؛ نهادهایی که مسئولیت اجتماعی شهروندان را شکل می‌دهند. مسئولیت اجتماعی شهروندان موضوع گفت‌وگوی ما با محمدامین قانعی‌راد- جامعه‌شناس و استاد دانشگاه- است. در این گفت‌وگو تلاش شده مفهوم شهروندی، مسئولیت اجتماعی شهروندان و شکل‌گیری نهادهای مدنی به بحث گذاشته شود. قانعی‌راد معتقد است رسیدن به یک شهروند مسئول، رسیدن به نقطه اوج و تکمیل در مفهوم شهروندی است.
در رخداد‌های روزمره شاهد حوادث و جریاناتی هستیم که با واکنش‌های متفاوت شهروندان روبه‌رو می‌شود؛ به‌طور مثال در‌ ماه گذشته در مسئله افزایش ناگهانی قیمت ارز گروه‌‌های فعال اجتماعی تلاش کردند با پویش «نه به خرید دلار» در کنترل هیجان عمومی اثر‌گذار باشند یا فعالان محیط‌زیست تلاش می‌کنند با چالش‌هایی مانند «نه به ریختن زباله» و «نه به کیسه‌های پلاستیکی» رفتار اجتماعی شهروندان را با هدف رسیدن به شهروند مسئول جهت‌دهی کنند اما در عمل شهروندان از این دست پویش‌ها استقبال نمی‌کنند و به نوعی منافع فردی خود را به منافع جامعه ترجیح می‌دهند؛از آن‌سو به صورت خودجوش در حوادث طبیعی مانند زلزله وارد عمل می‌شوند. چرا مردم از رفتارهایی که نیاز به انسجام و تداوم دارد و در ارتباط با منافع جمعی جامعه است استقبال نمی‌کنند و کمتر شاهد شکل‌گیری رفتار مسئولانه شهروندان هستیم؟
مسئله زلزله با جان آدم‌ها در ارتباط است، عده‌ای کشته یا زخمی می‌شوند و برخی نیز بی‌خانمان. این افراد رنج می‌برند و این رنج‌بردن موضوعی‌است که دیگر شهروندان آن را لمس کرده و به‌سادگی می‌فهمند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند. در طول تاریخ در زمینه‌های دینی و فرهنگ عمومی مردم کمک به محرومان، بیماران  و افراد بی‌خانمان وجود داشته است. در چنین حوادثی از طریق همذات‌پنداری به‌راحتی می‌توانیم شرایط کسانی را که در سرمای زمستان بی‌سرپناه مانده‌اند درک کنیم. ما خودمان را جای آنها می‌گذاریم و حرکت‌های مردمی شروع می‌شود.
اما در مسائلی همچون محیط‌ زیست، حساسیت‌های مردم ایران کم است. می‌توان گفت حساسیت‌هایی از این دست، حساسیت‌های اروپایی است. افراد باید به سطحی از رفاه و ایمنی رسیده باشند تا حساسیت‌های محیط‌زیستی در آنها پیدا شود. مسئولیت شهروندی در ازای محیط‌زیست در جامعه‌ای شکل می‌گیرد که حقوق شهروندی در آن تضمین و اجرا شده و مردم به سطحی از رفاه و ایمنی رسیده‌اند ولی وقتی قشر وسیعی از مردم از رفاه اجتماعی بی‌بهره باشند از  محیط‌زیست به شکل منبعی برای تامین رفاه خود استفاده می‌کنند. به‌طور مثال در کرمان مردم باغات پسته را گسترش دادند بدون اینکه توجه کرده باشند آیا منابع آبی کافی در طولانی‌مدت وجود دارد یا خیر، پس به‌تدریج سفره‌های آب زیرزمینی تخلیه شد. به این ترتیب فقر روستایی و تا حدودی هم زیاده‌طلبی و سودخواهی زمین‌داران، شبه‌فئودال‌ها و سرمایه‌گذاران باعث تخریب محیط‌ زیست شد. در این شرایط شما می‌گویید در طبیعت نایلون نریزید، اولا این شعار بسیار لوکس است بعد هم به درد شمال‌شهر و بخشی از شهر تهران و شهرهای بزرگ می‌خورد که کم‌کم در حال آشناشدن با فرهنگ زیست‌محیطی هستند.
توجه داشته باشید که فرهنگ زیست‌محیطی، متاخر بر حقوق شهروندی است؛ یعنی وقتی حقوق شهروندی تامین شود و چیزی به نام شهروندی شکل پیدا کند، کم‌کم نگرش زیست‌محیطی هم بین شهروندان پیدا می‌شود. هم‌اکنون در دنیا جنبش‌های شهروندی همگام با جنبش‌های زیست‌محیطی پیش می‌روند. در بسیاری از کشورهای غربی و کشورهایی که به مرزهای رشدیافتگی و توسعه نزدیک شده‌اند، شما می‌بینید که مردم هم خواهان حقوق شهروندی هستند و هم حقوق محیط‌زیست. در واقع 2نوع آگاهی به‌وجود آمده: شهروندی و محیط‌زیست.
اما در مسائلی مانند ارز و دلار و واکنشی که شهروندان در این مقوله نشان می‌دهند باید بگویم شهروندی زمانی شکل می‌گیرد که دولت شکل پیدا کند؛ یعنی در جامعه‌ای که شهروندی وجود ندارد چیزی به نام دولت هم وجود ندارد. دولت به مفهوم دستگاهی که با مفاهیم حقوق و مسئولیت متقابل آشناست و می‌فهمد مسئولیت متقابل یعنی چه و اینکه در مقابل شهروندان مسئولیت دارد؛ شهروندان نیز در مقابل او مسئولیت دارند. بنابراین دولت نمی‌تواند مسئولیت خود را در قبال شهروندان نادیده بگیرد و از آن تخطی کند. اگر حقوق شهروند از طرف دولت ضایع شود این دولت تبدیل می‌شود به یک نهاد مسلط و متجاوز به حقوق مردم.
شهروندی نیز پدیده‌ای دوجانبه است و فقط یک دهان باز مطالبه‌جو نیست بلکه مسئولیت‌شناسی است؛ مسئولیت در قبال جامعه، مسئولیت در قبال دولت، مسئولیت در قبال محیط‌زیست و... اینها مسئولیت یک شهروند است. حالا کسی را که با مسامحه شهروند ایرانی می‌نامیم با این پدیده مواجه می‌شود که دولت نمی‌تواند فردای مرفه‌تری برای او تامین کند. فرایندی که دولت در آن قرار گرفته به رفاه‌زدایی و فقر بیشتر او می‌انجامد؛ یعنی 2‌ماه دیگر از امروز بدتر و 4ماه دیگر از 2ماه دیگر بدتر است. در این شرایط وقتی دولت نمی‌تواند به مسئولیت خود در قبال شهروند عمل کند، به‌عنوان مثال دولت گفته است که تو، شهروند قانون‌گرا باش، به قانون عمل‌کن و با من همراه باش در مقابل من هم قول می‌دهم اجازه ندهم سبد خرید و زندگی تو روزبه‌روز کوچک‌تر شود و رفاه، حق کار و اشتغال، حق حفظ ارزش پول ملی و مسائلی مانند این را برای تو تامین خواهم کرد. وقتی شهروند و انسان ایرانی می‌بیند که این حقوق نادیده گرفته می‌شود و قدرت خرید او با کاهش مستمر روبه‌روست چند راه دارد؛ اعتراض، انقلاب و یک راه هم استفاده از سازوکارهای موجود که به‌طور عرفی در اختیار او قرار دارد. چه باید بکند؟ دلار می‌خرد تا ارزش پول شخصی‌اش را در برابر تورم حفظ ‌کند. زمانی که آقای جهانگیری اعلام کردند قیمت دلار 4200تومان است، دلار بالای 6000تومان بود، درحال حاضر قیمت دلار در بازار آزاد و غیررسمی بین 5500 تا 6300 تومان متغیر است. بنابراین من نمی‌توانم به پیام‌هایی که از سوی دولت فرستاده می‌شود اطمینان داشته باشم. من شهروند دارویی را که در ایران وجود ندارد از اروپا می‌خرم و قیمت آن را هم به دلار می‌پردازم؛ قیمت دلار 4200تومان نیست؛ در بازار به قیمت آزاد معامله می‌شود. در اینجا من دیگر شهروند نیستم که مسئولیت شهروندی را حفظ کنم. من زمانی شهروند هستم که دولت آینده و زندگی‌ام را براساس حقوق شهروندی تامین کند و اجازه ندهد سطح زندگی‌ام تنزل پیدا کند. حالا به جای اعتراض، استفاده از ابزارهای سیاسی و شلوغ کردن، دنبال این هستم که بدانم چه کانون‌هایی وجود دارد که من شهروند ایرانی- تهرانی بتوانم قدرت پولم را حفظ کنم (شهروند به‌معنای عام آن است؛ چراکه معلوم نیست ما در ایران چیزی به نام شهروند داشته باشیم). همه کسانی که در صف خرید دلار ایستادند قصد کاسبی نداشتند؛ فرض کنید من فرزندی دارم که در اروپا درس می‌خواند در مقطعی می‌بینم که قیمت یورو روند رو به افزایش دارد پس‌اندازم را تبدیل به یورو می‌کنم که اگر فرزندم کمک خواست، بتوانم به او کمک کنم اما برخی هم هستند که دلال حرفه‌ای محسوب می‌شوند، ما اینجا با آن بخش، کاری نداریم؛ کسانی که تلاش می‌کنند از این بحران‌های اجتماعی استفاده کنند و از این بازار آشفته سود ببرند. تا زمانی که دولت نتواند آینده سبد زندگی مردم را تامین کند، مردم از این ابزارها استفاده خواهند کرد. نمی‌خواهم این‌طور برداشت شود که من این موضوع را ترویج یا تایید می‌کنم، خیر؛ بعضی وقت‌ها این ابزارها نجیبانه‌ترین ابزاری است که مردم از آنها استفاده می‌کنند.


آیت الله محقق داماد حقوقدان خطاب به رئیس‌جمهوری گفت: حقوقدانان نباید فقط برای امرار معاش كار كنند باید دغدغه مردم را داشته باشند و مردم را از حقوقشان آگاه كنند به خصوص اینكه هنوز اكثر مردم از حقوق شهروندی و قانونی خود آگاهی ندارند.
آیت الله سید مصطفی محقق داماد روز چهارشنبه در گردهمایی دانش آموختگان حقوق در دانشگاه تربیت مدرس درباره «نقش دانش حقوق در توسعه اجتماعی ایران» افزود: حقوقدانان برای احقاق حقوق مردم درس خوانده اند، درس می دهند و چگونگی احقاق حقوق ملت را آموزش می دهند زیرا بسیاری از مردم از حقوق شهروندی خود آگاهی لازم ندارند.
وی یادآور شد: مرحوم مصدق حقوقدانی بود كه نفت را برای ملت ایران ملی كرد و این سرمایه را به مردم بازگرداند.
محقق داماد خاطرنشان كرد: همه با بزرگانی كه در كسوت حقوقدان، ملت خود را احیا كردند و ناجی ملت خود بودند آشنا هستند. ماهاتما گاندی، اقبال پاكستانی، محمدعلی جناح، مارتین لوتركینگ و نلسون ماندلا همه دغدغه آزادی انسان ها را داشتند.
استاد علم حقوق با اشاره به نهضت مشروطه در ایران افزود: شعار اصلی نهضت مشروطیت، قانون خواهی بود و مردم عدالت خانه یعنی مجلس می خواستند.
وی اضافه كرد: در سال 1286 مرحوم میرزا یوسف خان تبریزی رساله ای با عنوان «یك كلمه» را به چاپ رساند. وی در این كتاب «قانون» را مشكل اصلی عدم پیشرفت در كشور معرفی كرده بود.
این پژوهشگر حقوق، تصریح كرد: به عقیده من ما باید قبل از قانون، یك اصل را بپذیریم مبنی براینكه هر بشری، «حق» دارد. بدون در نظر گرفتن این اصل، صرفا علم به قانون كفایت نمی كند. به بیانی دیگر، ذی حق بودن همه انسان ها باید قبل از تقنین مورد توجه قرار گیرد و این اصل باید باور شود و به مغز و استخوان برسد.
محقق داماد گفت: حق داشتن بشر، امر جدیدی است زیرا تا پیش از این، دوران تكلیف مداری بود و بعد از اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق داشتن انسان ها نوعی نوآوری تلقی می شود.
این استاد دانشگاه، خاطرنشان كرد: همه كشورهای دنیا نام دانشكده و مدرسه حقوق دارند. در كشورهای عربی عنوان دانشكده حقوق «كلیة القانون» است. نامگذاری دانشكده حقوق در ایران یك پیام دارد و آن این است كه حقوق دارای دو معنای دانش حقوق و حق است.
وی ادامه داد: دانش آموخته دانشكده حقوق با فارغ‌التحصیلان سایر دانشكده ها متفاوت هستند زیرا آنان دغدغه حقوق ملت را دارند.
محقق داماد گفت: دانشجوی حقوق صرفا نباید به دنبال امرار معاش باشد یا فارغ التحصیل حقوق و وكیل نباید فقط دغدغه مند موكل خود باشد بلكه مانند یك طبیب كه دغدغه سلامت همه مردم را دارد در حوزه حقوق نگران احقاق حقوق تك تك ملت باشد.


پاسخی بگذارید