گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1402/11/14 11:18
شناسه : 405630
مرتضی نجفی قدسی

امروزه مخدوش کردن حرکت الهی و نورانی امام خمینی در نجات ‏مستضعفین، مورد هجمه دشمنان اسلام قرار گرفته است و ما نباید در ‏مقابل این هجوم تبلیغاتی و رسانه ای سکوت کنیم و نگذاریم جای حق ‏و باطل عوض شود، از فرصت دهه فجر برای تبیین حقایق انقلاب ‏بهره ببریم و به سوالات ذهنی نوجوانان و جوانان بندیشیم و پاسخی ‏منطقی و مستدل داشته باشیم.‏
به انگیزه فرا رسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی و سالروز ورود امام ‏خمینی به میهن، مرتضی نجفی قدسی در یادداشتی چنین آورده است:‏
سالروز ورود امام خمینی به میهن پس از 15 سال تبعید و دوری از ‏وطن برای ملت بزرگ ایران روزی بیاد ماندنی است. با اوجگیری ‏انقلاب اسلامی در سال 1357 شمسی، رهبر در تبعید، دلش برای ‏مردم انقلابی و پرشور که در کف خیابانها جانبازی می کردند، می تپید ‏و در اعلامیه هایش می گفت که ای کاش خمینی در کنار شما بود... و ‏ملت هم آرزوی دیدار رهبرشان را داشتند و در این راه سر از پا نمی ‏شناختند و استقبال های میلیونی و شادی زاید الوصف آنان از حضور ‏امام خمینی در ایران، آنچنان دل ملت ایران را قوی کرد که از روز ‏ورود آیت الله خمینی به ایران تا سقوط رژیم شاهنشاهی بیش از ده ‏روز نشد چرا که قاطبه ملت، شب و روز در صحنه و در کف خیابان ‏بودند و حکومت نظامی را بی اثر کردند و با ادای احترام صد ها افسر ‏نیروی هوایی با لباس رسمی نظامی به امام خمینی در روز هجدهم ‏بهمن ماه، جرقه و نوید پیروزی پدیدار شد ، و با حمله گارد جاویدان ‏شاهنشاهی به افسران دلاور نیرو هوایی، مردم خیابان پیروزی تهران ‏با شنیدن صدای تیراندازی در پادگان نیروی هوایی با دست خالی به ‏یاری دلاور مردان نیروی هوایی شتافتند و با کمک آنها درب اسلحه ‏خانه های پادگان را گشودند و سرکوب گارد شاهنشاهی را خنثی کردند ‏و این جرقه به سطح تهران سرایت کرد و دو روزه رژیم پوشالی ‏شاهنشاهی از هم متلاشی شد، البته آنها نقشه های خطرناکی برای ‏کشتار وسیع داشتند ، به عنوان مثال فرماندهی ارتش دستور داد لشگر ‏قزوین برای سرکوب مردم تهران حرکت کند که هزاران نفر از مردم ‏شال قزوین و بویین زهرا به فرمان آیت الله موسوی شالی راه را بر ‏حرکت قوای نظامی ارتش بستند و آیت الله موسوی شالی برای ‏سربازان و افسران ارتش در بیابانهای قزوین سخنرانی کرد و  گفت ‏کجا می خواهید بروید؟! شما فرزندان ما هستید و نباید در ریختن خون ‏هموطنانتان شریک شوید، همینجا بمانید، ما از شما پذیرایی می کنیم و ‏به مردم دستور داد از قوای لشگر قزوین به نحو احسن پذیرایی کنند و ‏الا اگر این لشگر و یا دیگر قوا از جاهای دیگر به تهران می رسید ‏معلوم نبود کار به این سرعت و به این راحتی تمام شود.‏
واقعا تفضلات الهی در پیروزی سریع السیر انقلاب اسلامی پدیدار بود ‏و انسان عنایات الهی را به عینه می دید.‏
خاطره ماندگار مرحوم آیت الله سید عبدالحسین طیب از ورود امام ‏خمینی به ایران
در ماجرای ورود امام خمینی به ایران، مرحوم آیت الله سید عبدالحسین ‏طیب از علمای بزرگ اصفهان و صاحب تفسیر گرانقدر «اطیب البیان» ‏خاطره ای را برایم نقل کردند که به لحاظ اهمیت و ضبط و ثبت این ‏خاطره در سفری مجدد به اصفهان محضر این عالم بزرگوار مشرف ‏شدم و بیان خاطره را با صدای ایشان ضبط کردم.‏
همگان می دانید که دولت بختیار با ورود امام خمینی به ایران ممانعت ‏می کرد تا بالاخره در اثر فشار افکار عمومی و تظاهرات های میلیونی ‏هر روزه مردم در سراسر کشور که خواهان بازگشت امام خمینی به ‏وطن بودند و بسیاری از علما و استادان دانشگاها در اعتصاب و ‏تحصن برای ورود امام به کشور بسر می بردند، بالاخره با آمدن امام ‏به کشور موافقت کرد و البته خط و نشان هم کشید که اگر ایشان آمدند ‏حق دخالت در حکومت ندارند و باید بروند به قم و کاری به دولت ‏نداشته باشند!  و البته حضرت امام هم بلافاصله پس از ورود به ایران ‏در بهشت زهرا سخنرانی تاریخی ایراد کردند و آن جمله معروف را ‏فرمودند که «من توی دهن این دولت می زنم! و من به پشتوانه این ‏ملت، دولت تعیین میکنم!» که با فریاد های شادی آفرین مردم روبرو ‏شد.‏
مرحوم آیت الله طیب نقل کردند در همان روزهایی که علما و اساتید ‏تحصن داشتند و بالاخره قرار شد که آیت الله خمینی به ایران بیایند من ‏خیلی نگران بودم که نکند این طیاره را در هوا بزنند و یا به محض ‏ورودشان به تهران، ایشان را دستگیر کنند و با همین افکار، سخت در ‏فکر فرو رفته بودم که ناگهان دیدم صدایی در آسمان طنین انداز شد و ‏گفت: «خمینی بت شکن آمده اندر وطن- آتش نمرودیان بمقدمش ‏گلستان!» خیلی تعجب کردم کسی در منزل نبود واین صدا از کجا آمد؟! ‏به حیاط منزل رفتم و دیدم کسی نیست، به درگاه الهی عرض کردم ‏خدایا اگر این ندایی که من شنیدم یک سروش غیبی بود یک بار دیگر ‏هم بشنوم! که بلافاصله دیدم این صدا در آسمان طنین انداز شد و گفت: ‏‏«خمینی بت شکن آمده اندر وطن- آتش نمرودیان به مقدمش ‏گلستان!».‏
آیت الله طیب گفتند با شنیدن مجدد این ندای آسمانی، نگرانیم برطرف ‏شد و بلافاصله لباسهایم را پوشیدم و خودم را به مسجد سید اصفهان ‏که آیت الله خادمی و علمای اصفهان در آنجا متحصن بودند، رساندم و ‏به آیت الله حاج آقا حسین خادمی عرض کردم نگران نباشید، آقای ‏خمینی به سلامتی تشریف می آورند و شرح شنیدن این ندای آسمانی را ‏به ایشان هم گفتم.‏
البته مرحوم آیت الله طیب این خاطره را تنها برای من نقل نکرده و ‏برای بسیاری از علما و افرادی که با ایشان حشر و نشر داشته اند، ‏بازگویی داشته اند.‏
این داستان، نمونه ای از تاییدات الهی را از نهضت امام خمینی (رض) ‏به اثبات می رساند و اینکه در اصل و حقیقت انقلاب و رهبری آن نباید ‏شک و تردیدی کرد کما اینکه دشمنان همیشه در صدد هستند تا تعریف ‏وارونه ای از انقلاب و رهبری آن برای نسل جدید ارائه دهند و ‏متاسفانه ماها هم کم کار هستیم و حقایق اصیل انقلاب را کمتر بیان می ‏کنیم وفرزندانمان و جوانان بسیاری این قضایا را نمی دانند، تبیین ‏چهره واقعی و عظمت امام خمینی باید همیشه وِرد زبان ما باشد تا ‏دشمن جرأت نکند چهره درخشان و نورانی ایشان را مشوه و مکدر ‏جلوه دهد.‏
ما همانطور که رهبری معظم اشاره فرمودند منکر وجود ظلم وفساد در ‏جمهوری اسلامی نیستیم ولی این را میدانیم که اگر ظلم و فسادی در ‏جایی کشف شود قطعا برخورد لازم صورت می گیرد و نباید دلسرد ‏شویم، در طول این 45 سال در این کشور پهناور، قطعا خطاها، سوء ‏استفاده ها و حق و ناحق هایی بوده است ولیکن این خطاها را افرادی ‏خائن و فاسد انجام داده اند و گناهش هم بر گردن آنان است و اصل ‏نظام جمهوری اسلامی که میراث خون شهدا و زحمات ملت ایران و ‏امام خمینی است بر پایه حق و عدالت و مبارزه با ظلم و ستم و تبعیض ‏است و تمام عیار استکبار جهانی با این نظام هم این امر را ثابت می ‏کند چرا که به دفاع از مظلومانی مانند فلسطین و غزه پرداخته و با ‏ظالمان سر سازگاری ندارد.‏
امروزه مخدوش کردن حرکت الهی و نورانی امام خمینی در نجات ‏مستضعفین، مورد هجمه دشمنان اسلام قرار گرفته است و ما نباید در ‏مقابل این هجوم تبلیغاتی و رسانه ای سکوت کنیم و نگذاریم جای حق ‏و باطل عوض شود، از فرصت دهه فجر برای تبیین حقایق انقلاب ‏بهره ببریم و به سوالات ذهنی نوجوانان و جوانان بندیشیم و پاسخی ‏منطقی و مستدل داشته باشیم و به معنای واقعی جهاد تبیین را عملیاتی ‏کنیم.‏
در کلام آخر، سخنی امیدبخش از حضرت آیت الله جوادی آملی عرض ‏کنم که روزی در محضرشان حرف از مفاسد کلان اقتصادی به میان ‏آمد که ایشان فرمودند: «بنده معتقدم که خدا، خدای شهیدان است و ‏خدای مفسدان و اختلاس گران نیست!».‏
امیدواریم مسئولان مربوطه در مبارزه با فساد اقتصادی جدی تر عمل ‏کرده و مردم هم نتیجه کار آنان را ببینند و انشاالله اعتماد های از دست ‏رفته هم برگردد و قدردان نعمت الهی باشیم و وحدت و حمیت ملت ‏همیشه برقرار و کید دشمنان نقش بر آب گردد.‏
‏«وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً» و خداوند همواره به آنچه انجام می ‏دهید بصیرو بیناست.‏

پاسخی بگذارید