..آن روزها، پادرمیانیهای کودکانهام با معلمان و خوراکیهایی که به
همکلاسیهایم میدادم تا ناراحت نباشند، همچنان در ذهنم زنده است. و اشکهای
دلخراش و معصومانه و خندههای زجرآور و خونآلودِ مسموم به تمسخر و زخمزبان برخی
دانشآموزان به یکدیگر، همچنان تصاویری هستند که هرگز فراموش نمیکنم. و این
تجربیات تا زمانی که مادر شدم و بهواسطه حرفهام با آدمهای زیادی برخورد داشتم،
در ذهنم باقی ماندند.
پس از فراز و فرودهای زندگی، رشته تحصیلیام را روانشناسی انتخاب
کردم تا درباره آدمها و رفتارهایشان بیشتر بیاموزم. که با این حال، احساس نیاز به
منابع و روایات اسلامی و دینی، بهویژه مطالعه در قرآن، داشتم. این کنجکاوی بهشدت
به من کمک میکرد تا درک بهتری از رفتارهای انسانی پیدا کنم.
اما در این اواخر، توجه خاصی به رفتار کودکان و والدینشان داشتم، بهویژه
زمانی که در مناسبتهای مختلف به آنها محصولات مهدوی با ذکر شریف "لبیک یا
مهدی" هدیه میدادم. این تجربیات زیسته و زیبا بسیار به من کمک کرد تا بیش از
پیش به عمق رفتارهای خوبشان پی ببرم و ارتباط بهتری با آنها برقرار کنم. چرا که
این سفرهای گوناگون بیرونی و درونی، به من آموخت که چگونه میتوان در دنیای پیچیده
انسانی، امید و محبت را گسترش داد و در جهت ساختوساز جامعهای بهتر تلاش یا کمک
کرد.
در واقع، گمانم این است که وقتی یک بچه متولد میشود و در گوش راست او
اذان و در گوش چپ او اقامه میگوییم، یعنی در بیانتهای وجود او و در جهان او
دوباره یادآوری میکنیم و میگوییم: ای عزیز من؛ ای پاره تن من، از امروز و از
اینجا و اکنون، بدان و واقف باش بر عظمت پروردگار و اعلام شهادت بر وحدانیت او.
و بدان و واقف باش بر شهادت در رسالت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
و همچنین شهادت بر ولایت مولا امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام. بنابراین هر
لحظه برای اهل فلاح و رستگاری بشتاب.
بنابراین والدین هستند که باید چه در رفتار و چه در گفتار، همواره و
بیوقفه بکوشند و جدای از مغشوشات اجتماعی بنای تربیت دینی را از همین لحظه اقامه
اذان بگذارند و در سراسر زندگی از این بنا محافظت کنند.
وقتی در انبوه تبلیغاتِ فرزندآوری در فضای مجازی و رسانهها، پادکستها
و مقالات پژوهشی کنکاش میکنیم پرسشی ژَرف مغفول میماند؛ اینکه آیا امروزه
فرزندآوری بهنوعی گسترشدهنده شجره امید است یا تیشهای بر ریشه بنیانهای ما در
آینده؟ که پاسخ را نه در نبرد غریزه مادری و پدری با منطق موجود در دنیای مدرن
باید جست.
خداوند در قران در آیه ۳۰ سوره بقره میفرماید: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي
الْأَرْضِ خَلِيفَةً» و همچنین در آیه دوم از سوره انسان میفرماید: «إِنَّا
خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ» و بر اساس دیگر آیات و روایات
شاید بتوان چنین استنباط کرد که؛ فرزندآوری شبیه پیوند آسمان و زمین است و فقط
انتقال ژن و تداوم نسل نیست، چرا که انسان دارای دو بعد روحی و جسمیست. شاید
بتوان گفت نسلآوری شبیه دمیدن نفسی تازه در کالبَد این جهان انسانی است. گرفتن
دست کوچک و ظریف نوزاد، رشتهای نامرئی به آغاز آفرینش میدوزد؛ به روزی که انسان
خوانده شد. اما این یک پرسش است که آیا ما او را بهسوی شناخت هدف اصلی از آفرینش
انسان (خلیفهالله) رهنمون میکنیم یا او را به ابزاری برای تخریب و فساد در جهان
بدل میسازیم؟
امروز وقتی به اطراف خود مینگریم از هیاهوی کودکان کمتر میشنویم. سیگنالِ
آمارها هشدار میدهند که نرخ باروری ایران به ۱.۶ یعنی زیر خط جایگزینی سقوط کرده
است و تا ۳۰ سال آینده، ۳۰درصد جمعیت کشور سالمند خواهند بود.
میبینید که این تنها یک عدد نیست؛ بهنوعی زنگ بحران فروپاشیِ
زندگیست.
در جهانی که جنگ و ناامنی تیتر نخست بسیاری از اخبار است، ظهورِ نسلهای
جدید میتواند به مثابه فریادی باشد که میگوید: «من تسلیم نیستی نمیشوم».
پژوهشگرانِ تربیتی معتقدند که اگر فرزند با عملگرایی والدین در جهت
تزکیهنفس و آموزش و تربیت صحیح و خودسازی بههمراهِ آموزش قرار گیرد سرمایهای
خواهد بود با سودی از برکات و خیراتِ محض.
فرزندآوری بهبیان دیگر، زندهنگهداشتن "امید" است و هر
نوزاد، گواه امید به تداومِ حیات است... فرزندآوری پیام تولد دوباره و دوباره زمین
هست.
...فرزندآوری انتخابیست میان "فنا" و "بقا".
فرزند امروز خلیفه فرداست اگر او را از «انتظار» و از «أَشْهَدُ أَنَّ
عَلِيًّا وَلِيُّ اللَّهِ» سرشار کنیم.



