در گفتگو با پژوهشگر تاریخ و تمدن اسلامی بررسی شد:
تاریخ : 1404/08/6 13:04
شناسه : 411976

زهره مهرنوروزی: در جهانی که پرسش‌های بی‌پاسخ مسیرهای تازه‌ای برای اندیشیدن می‌گشایند، گفت‌وگو با پژوهشگران فرصتی است برای عبور از سطح و رسیدن به عمق. آنان که عمر خود را وقف جست‌وجوی حقیقت کرده‌اند، نه تنها به دانش می‌افزایند، بلکه به فهم ما از انسان، جامعه و جهان معنا می‌بخشند. محمد مصطفی اسعدی، پژوهشگر حوزه تاریخ و تمدن اسلامی، در مقاله‌ای پژوهشی با عنوان «زکات انگاری الزامات غیرمالی تمدن‌ساز در فرهنگ اسلامی مبتنی بر دیدگاه اهل‌بیت» به مقوله مهمی پرداخته است که بی شک برای همه ما بارها این سوال پیش آمده است که در فرهنگ اسلامی ما آیا زکات لزوما مالی است. در این باره با وی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که می‌خوانید:


زهره مهرنوروزی: در جهانی که پرسش‌های بی‌پاسخ مسیرهای تازه‌ای برای اندیشیدن می‌گشایند، گفت‌وگو با پژوهشگران فرصتی است برای عبور از سطح و رسیدن به عمق. آنان که عمر خود را وقف جست‌وجوی حقیقت کرده‌اند، نه تنها به دانش می‌افزایند، بلکه به فهم ما از انسان، جامعه و جهان معنا می‌بخشند. محمد مصطفی اسعدی، پژوهشگر حوزه تاریخ و تمدن اسلامی، در مقاله‌ای پژوهشی با عنوان «زکات انگاری الزامات غیرمالی تمدن‌ساز در فرهنگ اسلامی مبتنی بر دیدگاه اهل‌بیت» به مقوله  مهمی  پرداخته است که بی شک برای همه ما بارها این سوال پیش آمده است که  در فرهنگ اسلامی ما آیا زکات لزوما مالی است. در این باره با وی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که می‌خوانید:

-ابتدا یک بیوگرافی از شما به عنوان پژوهشگر برتر داشته باشیم. در ادامه بفرمایید چه دغدغه یا خلأیی شما را به سمت این موضوع خاص سوق داد؟

محمد مصطفی اسعدی هستم، پژوهشگر حوزه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی به طور خاص در زمینه تمدن اسلامی. نویسنده کتاب درسی «تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی» که هم‌اکنون در دانشگاه‌های کشور تدریس می‌شود. همچنین در زمینه تمدن نوین اسلامی و فرهنگ و تمدن در قرآن به صورت خاص پژوهش کرده‌ام. این دغدغه ناظر به هدف‌گذاری مشخصی است که در مسیر حرکت معاصر ملت ایران و انقلاب اسلامی ایران تعریف می‌شود. بزرگ‌ترین هدف در این مسیر، تشکیل تمدن نوین اسلامی است. در این مسیر، چالش‌ها و ظرفیت‌های فراوانی وجود دارد که ملت ما و امت اسلامی می‌تواند از آن‌ها بهره‌برداری کند. یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌ها، تجربه تاریخی قرن‌های چهارم تا هفتم است که در آن، تمدن اسلامی به عنوان تمدن پیش‌رو در جهان شناخته می‌شد و در این دوره، هم شرقیان و هم غربیان به برتری تمدن اسلامی اذعان داشته‌اند.
این تجربه تاریخی امروز نیز قابل تکرار است، مشروط به اینکه از ظرفیت‌های فرهنگی و تاریخی موجود در آموزه‌های اهل بیت و پیشوایان دین به درستی استفاده کنیم. آنان به عنوان راهبران اصلی فرهنگ اسلامی، می‌توانند نقش تعیین‌کننده‌ای در تحقق تمدن نوین اسلامی داشته باشند.
-چرا مفهوم «زکات‌انگاری» را برای الزامات غیرمالی انتخاب کردید؟ این تعبیر چه بار معنایی خاصی دارد؟

ما در فرهنگ اسلامی یک سری انگاره‌های تمدنی داریم. انگاره‌ها ذهنیت‌هایی هستند که فرهنگ دینی در ذهن عموم اقشار جامعه دینی جاسازی می‌کند تا نوع نگاه، بینش و افق دید آن‌ها در مسیر تمدن‌سازی شکل بگیرد. در واقع،  انگارها نوع بینشی است که فرهنگ دینی با ارزش‌هایی که تعریف می‌کند، برای جامعه جانمایی می‌کند تا جامعه بتواند مسیر تمدن‌سازی را پیدا کرده و از آسیب‌های تمدنی و عوامل انحطاط تمدن در امان بماند. انگاره‌های تمدنی، کاشت‌های ذهنی‌ای هستند که پیشوایان دین در مسیر تمدن‌سازی تعریف می‌کنند.
موضوع حاضر که «زکات‌انگاری الزامات غیرمالی» است، در واقع یک افق دید جدیدی در نگاه تمدنی جامعه تعریف می‌کند. هر فرد مسلمان در هر جای دنیا اگر کلمه‌ی «زکات» را بشنود، می‌فهمد که این یکی از فروع دین است و یک واجب مالی است. زکات در انگاره‌ی ابتدایی عموم اذهان امت اسلامی یک واجب مالی است، اما پیشوایان دین اهل بیت علیهم‌السلام یک باب جدیدی را در انگاره ذهنی زکات برای جامعه دینی باز می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند بگویند زکات فقط به مال محدود نمی‌شود، بلکه الزامات و هنجارهای تمدن‌ساز می‌توانند از همین دست باشند که مالی نیستند. هرچند زکات واجب مالی جنبه‌های تمدنی هم دارد، به این معنا که می‌خواهند بگویند شما همان‌طور که اموال در یک حد مشخصی مسئولیت مالی برای شما می‌آورد، سایر برخورداری‌های شما نیز می‌تواند در همین مقیاس و مسیر مسئولیت‌آور باشد. یعنی علم شما هم اگر افزایش پیدا کند، مسئولیت‌آور است. فرقی نمی‌کند که علم شما زیاد باشد یا ثروت شما زیاد باشد، در نگاه جامعه‌پرداز باید نقاط خلأ جامعه و تمدن را ببینید و بر اساس آن‌ها از توانمندی‌های خود در این مسیر سرمایه‌گذاری کنید.


-آیا این پژوهش پاسخی به یک نیاز اجتماعی یا فرهنگی امروز است؟ اگر بله، آن نیاز چیست؟

این پژوهش به‌طور مستقیم نیازهای اجتماعی ایران و حتی عموم مسلمانان در جوامع اسلامی را هدف گرفته است. یعنی اگر ما به نقاط خلأ جامعه نگاه کنیم، می‌بینیم که با یک سری از آسیب‌های اجتماعی مواجه هستیم. اگر ما این «زکات‌انگاری الزامات تمدن‌ساز» را در نظر بگیریم، می‌توانیم در نقاط غیرمالی عمده‌ی این آسیب‌های اجتماعی و مسائل چالشی در فرهنگ عمومی را از این طریق بهبود ببخشیم و کنترل کنیم.
در جامعه امروز ما، نقطه‌ی خلأ و چالش‌هایی وجود دارد. وقتی مثلا معصوم می‌فرماید که «زکات چشم، نگاه عبرت‌ورزانه است»، یعنی پدیده‌های اجتماعی، بین‌المللی و تاریخی می‌توانند برای چشم ما یک کارکرد اثربخش داشته باشند. این به این معناست که ما باید از تجربه‌ها عبرت بگیریم و آن‌ها را تکرار نکنیم. عبرت وقتی زکات چشم تعیین می‌کند، یعنی شما باید پدیده‌ها و رخدادهای اجتماعی را مشاهده کرده و از آن‌ها درس بگیرید.

-از نظر شما، کدام الزامات غیرمالی (مانند علم، اخلاق، دعا، خدمت) بیشترین ظرفیت تمدن‌سازی را دارند؟

ما اگر بخواهیم مقیاس اثرگذاری و کارکرد زکات‌های غیرمالی را تعریف کنیم، مهم‌ترین آن‌ها همان یافته اول است که «الزام همگانی به فرهنگ معیار» است. یعنی عمده چالش‌ها را اگر نگاه کنیم، می‌بینیم که مثلاً امروز در دادگاه‌های ما میلیون‌ها پرونده وجود دارد که افراد مختلف جامعه با هم در چالش‌های حقوقی و کیفری هستند. اگر این زکات‌ها به عنوان یک الزام تمدن‌ساز دیده شود، بخش زیادی از این چالش‌های حقوقی و قضائی مرتفع خواهد شد. زیرا ما خودمان  را مسئولیت‌پذیر در برابر برخورداری‌ها احساس نمی‌کنیم و خود را انحصارگرایانه در برخورداری‌ها می‌بینیم. بنابراین، اگر مثلاً برادر و خواهری در مورد ارث اختلاف کنند، این مشکل از کجا ناشی می‌شود؟ از یک رویکرد انحصارطلبانه. این «زکات‌انگاری» می‌خواهد انحصارگرایی را در فرهنگ عمومی پاک کند.

-چگونه می‌توان این الزامات را در نهادهای اجتماعی، آموزشی یا رسانه‌ای نهادینه کرد؟

در تمامی عرصه‌های رسانه‌ای، اجتماعی، آموزشی و نهادهای آموزشی، ظرفیت این وجود دارد که این الزامات نهادینه شوند. یک بخش از نهادینه‌سازی این موضوع در عملکرد الگوهای اجتماعی است. یعنی خود الگوها، اسطوره‌ها و قهرمان‌ها در تاریخ ما، در میان نخبگان، شخصیت‌های شناخته‌شده و مفاخر ما باید مورد توجه قرار گیرند. کسانی که عملکرد همسو با این هنجارها را داشتند، باید پیدا کرده و این عملکرد همسو را به جامعه بشناسانیم.
ببینید، فرهنگ غربی چه می‌کند؟ آن‌ها اسطوره‌پردازی می‌کنند و قهرمان‌های تخیلی می‌سازند که جامعه را حرکت بدهند و رشد دهند. این‌ها با تخیل انگیزه‌سازی می‌کنند. در حالی که ما چه کار می‌کنیم؟ ما از قهرمان‌های واقعی خودمان استفاده نمی‌کنیم؛ افرادی که بسیاری از ارزش‌های اخلاقی را به صورت واقعی و عینی در جامعه پیاده کرده‌اند. مثلاً اسپایدرمن را می‌سازند، یک مرد با توان فوق‌العاده که توانش را در خدمت به جامعه می‌گذارد. این تخیل است، اما آن‌ها با تخیل انگیزه‌سازی می‌کنند.
در کشور ما، در یک صحنه فوق‌العاده امنیتی و خوفناک، یک آقای داعشی وارد حرم شاه‌چراغ می‌شود و یک عملیات تروریستی را شکل می‌دهد. فردی به نام «فرزاد بادپا» با آن توان جسمانی و عرق دینی‌اش که خودش خادم حرم است، به جای فرار، مستقیماً با فرد مسلح داعشی گلاویز می‌شود. این اتفاق بدون هیچ برنامه‌ریزی، آموزش یا توصیه‌ای رخ داد. ما در فضای رسانه‌ای چقدر از این ظرفیت استفاده کرده‌ایم؟ حداقل کم‌ترین کاری که به نظر من می‌شد انجام داد، این بود که یک فیلم سینمایی در مورد این صحنه درخشان می‌ساختیم. کم‌ترین کار این بود که تحلیلگران ما بنشینند و تحلیل کنند که چگونه یک فرد این‌گونه ایثار می‌کند و جانش را به خطر می‌اندازد.
ما برای تمدن‌سازی به این قهرمان‌ها و الگوها نیاز داریم. به دیده شدن این‌ها و به تکثیر این‌ها نیاز داریم. وقتی سیستم رسانه‌ای ما، سیستم نمایشی و سیستم تولید محتوای بصری ما نتوانند این‌ها را پردازش کنند، این «زکات‌انگاری‌ها» در جامعه کمتر تکثیر می‌شود. تکثیر این‌ها وابسته به این است که در رسانه‌ها این‌ها پردازش شوند، در قالب هنری و بصری جذاب به این قهرمان‌های واقعی پرداخته شود.


-به نظر شما، چه موانعی بر سر راه تحقق عملی این نگاه در جامعه امروز وجود دارد؟ و چه راهکارهایی برای عبور از این موانع پیشنهاد می‌کنید؟

یکی از موانع اصلی این است که به جامعه تزریق می‌شود نگاه ناکارآمدی به دین. در واقع، ما در این پژوهش تلاش کرده‌ایم که این نگاه ناکارآمد به دین را از بین ببریم. آن چیزی که در فرهنگ اهل‌بیتی و دینی خودمان داریم، ظرفیت عظیمی برای حل چالش‌های اجتماعی دارد. اگر نتوانیم از این هنجارهای دینی به صورت کارآمد استفاده کنیم و درک نکنیم که آموزه‌های دینی می‌توانند چالش‌های امروز جامعه را حل کنند، طبیعتاً این به یک مسئله برای ما تبدیل خواهد شد و نمی‌توانیم از این منابع بهره‌برداری کنیم.
ما یک سری رفتارهایی از برخی آحاد جامعه می‌بینیم که در مسائل مالی و غیرمالی رویکرد خودگرایانه و منفعت‌گرایانه دارند. این نوع نگرش‌ها به‌عنوان مانعی می‌شوند که رویکرد مسئولیت‌پذیری نسبت به عموم اقشار جامعه گسترش پیدا نکند. به همین دلیل، جامعه به سمت ساختار طبقاتی پیش می‌رود. این ساختار طبقاتی در حقیقت در عدم توجه به همین هنجارها ایجاد می‌شود. بنابراین، اولین قدم در عبور از این موانع، تغییر نگاه و تقویت باور به کارآمدی آموزه‌های دینی است.

-چه توصیه‌ای برای پژوهشگران جوانی دارید که می‌خواهند مفاهیم دینی را در بستر تمدن‌سازی بازخوانی کنند؟

ما توصیه‌ای به پژوهشگران جوان نداریم، اما اگر بخواهیم پیشنهادی بدهیم، این است که: تعداد زیادی از پژوهشگران در حوزه تاریخ و تمدن یا تمدن نوین اسلامی وجود دارند که ممکن است به مسائلی بپردازند که اولویت‌های تمدنی ما نباشند. هرچند که دانستن این مسائل نیز مفید است و بی‌تأثیر نیست، اما وقتی حجم انبوهی از نیازهای تمدنی داریم، باید پژوهش‌ها را به سمت مسائل کارکردگرایانه هدایت کنیم.
پژوهش‌ها باید در راستای نیازهای اجتماعی و بین‌المللی جامعه خودمان، یعنی ملت ایران و امت اسلامی، تعریف شوند. معتقدم می‌شود در کاربردی کردن موضوعات پژوهشی، آن‌ها را به زبان ساده فرهنگ‌سازی کرد. این کار نیاز به هزینه‌های زیاد ندارد؛ حتی گاهی می‌توان این مفاهیم را در قالب فیلم‌های کوتاه یا محتوای رسانه‌ای با هدف انتقال ساده و موثر پیام، ارائه داد.
 -ممنون از وقتی که در اختیار مخاطبان ما قرار دادید.

پاسخی بگذارید