تاریخ : 1404/08/25 12:41
شناسه : 412101

انسان، فرزند انقلاب‌هاست. هر انقلاب همچون ضربه‌ای سهمگین بر دیوارهای کهنهٔ تاریخ، جهان را از نو ساخته است. نخستین انقلاب، کشاورزی بود؛ لحظه‌ای که بشر از کوچ‌نشینی و پراکندگی رها شد و در قبیله‌ها و روستاها سکونت گزید. این تحول، انسان را از جمعی پراکنده به جامعه‌ای سازمان‌یافته بدل کرد. ...

 

محمدحسین قربانی زواره. انسان، فرزند انقلاب‌هاست. هر انقلاب همچون ضربه‌ای سهمگین بر دیوارهای کهنهٔ تاریخ، جهان را از نو ساخته است. نخستین انقلاب، کشاورزی بود؛ لحظه‌ای که بشر از کوچ‌نشینی و پراکندگی رها شد و در قبیله‌ها و روستاها سکونت گزید. این تحول، انسان را از جمعی پراکنده به جامعه‌ای سازمان‌یافته بدل کرد. دومین انقلاب، صنعتی بود؛ انفجاری از ماشین‌آلات، وسایل نقلیه و رسانه‌ها که نه‌تنها زندگی روزمره را آسان‌تر ساخت، بلکه جهان را بازآرایی کرد. شهرها زاده شدند، دولتملت‌ها شکل گرفتند، و نظم مدرن بر زمین حاکم شد.

اکنون سومین انقلاب در برابر ماست: انقلاب دیجیتال. ما در آستانهٔ آن ایستاده‌ایم، آغازش را لمس می‌کنیم، اما پایانش را نمی‌توانیم تصور کنیم. این انقلاب، نه‌تنها ابزارها، بلکه بنیان‌های اندیشه، ارتباط و ساختارهای اجتماعی را دگرگون خواهد ساخت. جهان دیگر محدود به مرزها و فاصله‌ها نیست؛ جهانی «مسطح» در برابر مااست، جایی که اندیشه‌ها و فرهنگ‌ها در لحظه به هم می‌پیوندند. داده‌های اندک دیروز، امروز به انفجاری از اطلاعات بدل شده‌اند. رسانه‌های سنتی فرو ریخته‌اند و میدان بی‌پایان رسانه‌های اجتماعی، قدرت را به دست همگان سپرده است. 

اینترنت اشیا و اینترنت همه‌چیز، جهان را به اکوسیستمی هوشمند بدل کرده‌اند؛ جایی که انسان‌ها، اشیاء و داده‌ها در شبکه‌ای عظیم تنیده شده‌اند. این انقلاب، ما را به جهانی تازه فرا می‌خواند؛ جهانی که دیگر تنها آینده نیست، بلکه اکنون در برابر چشمان ما می‌تپد. اما این تنها روایت سه انقلاب بزرگ نیست. بنیان‌گذار مجمع جهانی اقتصاد، کلاوس شواب، از مفهومی تازه سخن گفت: «انقلاب صنعتی چهارم». او این انقلاب را به‌عنوان لحظه‌ای توصیف می‌کند که مرزهای میان جهان فیزیکی، دیجیتال و زیستی محو می‌شوند. اگر موتور بخار، انقلاب نخست را آغاز کرد و برق، انقلاب دوم را به حرکت درآورد؛ اگر رایانه‌های شخصی و اینترنت، انقلاب سوم را رقم زدند؛ اکنون انقلاب چهارم آمده است تا همهٔ این حوزه‌ها را در هم بیامیزد. 

این انقلاب، نه‌تنها صنایع و فناوری‌ها را دگرگون می‌کند، بلکه خودِ انسان را به چالش می‌کشد. مرز میان بدن و ماشین، میان ذهن و الگوریتم، میان زیست و داده، در حال فرو ریختن است. آینده‌ای که پیش رو داریم، دیگر صرفاً ادامهٔ گذشته نیست؛ آینده‌ای است که باید آن را بازآفرینی کنیم. تصور کنید جهانی که در آن اشیاء با یکدیگر سخن می‌گویند، داده‌ها به موجودات زنده بدل می‌شوند، و انسان‌ها در شبکه‌ای بی‌پایان تنیده می‌شوند. در چنین جهانی، قدرت دیگر در دست دولت‌ها یا شرکت‌ها نیست؛ قدرت در دست شبکه‌هاست، در دست جریان‌های بی‌پایان اطلاعات. 

این یادداشت، دعوتی است به اندیشیدن؛ به شکستن عادت‌ها و به بازتعریف مفاهیم. آیا دموکراسی در جهانی بی‌مرز معنا خواهد داشت؟ آیا هویت فردی در میان داده‌های بی‌پایان محو می‌شود یا بازتعریف خواهد شد؟ آیا آزادی، در عصر الگوریتم‌ها، به اوج خواهد رسید یا در قفس‌های دیجیتال زندانی خواهد شد؟ 

در آخر،ما در لحظه‌ای ایستاده‌ایم که تاریخ را می‌نویسد. انقلاب چهارم، همچون طوفانی است که می‌تواند آزادی را گسترش دهد یا سلطه‌ای نوین در جامعه بشری بنا کند. اکنون، انتخاب با مااست. آینده، نه تقدیر، بلکه میدان نبردی است میان خلاقیت و کنترل، میان آزادی و انقیاد. بی شک،تاریخچه آینده هنوز نوشته نشده است. اما ضربان تازه قلب بشریت به آرامی آغاز شده؛ ضربانی که ما را به مشارکت فرا می‌خواند. این نوشته، طوفان فکری است برای ساختن جهانی که در آن انسان ها قربانی فناوری نیستند، بلکه معماران آینده  به شمار می روند. 

 


پاسخی بگذارید