گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/09/1 10:39
شناسه : 412129
زهره نعلبندی

شاخه سبز -  بحران آب در کنار عوامل انسانی و مدیریت نادرست ‏موجب تهدید مناطق جنگلی شده و باعث افت کیفی و کمی جنگل‌ها شده ‏است و این موضوع در کنار فشارهای طبیعی مانند تغییر اقلیم، ‏خشکسالی و کمبود بارش‌ها و... جنگل را مستعد جذب آفات و ‏بیماری‌ها و یا حریق‌های بیش از حد طبیعی کرده است.‏
به گزارش خبرنگار شاخه سبز، ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی ‏منحصر به فرد خود، در کانون یکی از آسیب‌پذیرترین مناطق جهان در ‏برابر تغییرات اقلیمی قرار دارد.‏
تغییرات اقلیمی به عنوان یک شتاب‌دهنده بحران عمل کرده و فشار‌های ‏ناشی از مدیریت منابع و توسعه ناپایدار را تشدید نموده است. ‏
ایران، با قرار گرفتن در کمربند خشک و نیمه‌خشک جهانی، همواره با ‏چالش‌های آبی و اقلیمی دست و پنجه نرم کرده است. با این حال، ‏شواهد بین‌المللی و ملی حاکی از آن است که افزایش متوسط دمای ‏جهانی، همراه با تغییر در الگوهای بارش، در حال دگرگون ساختن ‏تعادل اکوسیستم‌های طبیعی ایران با سرعتی بی‌سابقه است. این ‏وضعیت، تهدیدی
مستقیم برای امنیت زیست‌محیطی، اجتماعی و اقتصادی کشور محسوب ‏می‌شود. ‏
بحران اقلیمی تأثیرات چندوجهی و هم‌افزا بر زیست‌بوم‌های مختلف ‏ایران گذاشته است. این تأثیرات نه تنها کمی، بلکه کیفی بوده و ‏ساختار اصلی جوامع زیستی را هدف قرار داده‌اند.‏
بزرگترین جلوه این بحران در اکوسیستم‌های آبی نمایان است. ‏خشکسالی‌های تشدید شده توسط اقلیم، بقای تالاب‌های حیاتی همچون ‏دریاچه ارومیه، هامون‌ها و تالاب‌های جنوب را به مخاطره انداخته ‏است. این تالاب‌ها صرفا مخازن آب نیستند؛ آن‌ها نقش حیاتی در تنظیم ‏میکروکلیمای محلی، جذب کربن، و میزبانی میلیون‌ها پرنده مهاجر ایفا ‏می‌کنند. خشک شدن آن‌ها منجر به تبدیل مناطق مرطوب به کانون‌های ‏گرد و غبار و در نتیجه، نابودی کامل زیستگاه‌های بومی و اختلال در ‏سرویس‌های اکوسیستمی ضروری شده است.‏
افزایش دما و کاهش پوشش گیاهی در ارتفاعات پایین‌تر، گونه‌های ‏حیات وحش را به سمت قلمروهای بالاتر و محدودتر رانده است. این ‏پدیده، که تحت عنوان «انتقال زیستگاه» شناخته می‌شود، به ویژه ‏برای گونه‌های شاخص و بومی کوهستانی، مانند پلنگ ایرانی و ‏یوزپلنگ آسیایی، ویرانگر است. فضای زیست محدود و شکاف‌های ‏جمعیتی، آن‌ها را در برابر
بیماری‌ها و کاهش منابع غذایی به شدت آسیب‌پذیر ساخته و خطر ‏انقراض منطقه‌ای را افزایش می‌دهد.‏
جنگل‌های ارزشمند هیرکانی در شمال و زاگرس در غرب، به دلیل ‏افزایش خشکسالی‌های طولانی‌مدت و افزایش شدید دمای تابستان، دچار ‏استرس شدید شده‌اند. این استرس، درختان را ضعیف کرده و آن‌ها را ‏مستعد حملات آفات و آتش‌سوزی‌های مکرر و شدید می‌سازد. این ‏آتش‌سوزی‌ها نه تنها باعث نابودی درختان کهن‌سال می‌شوند، بلکه ‏ترکیب گونه‌های غالب را به سمت گونه‌های مقاوم‌تر به خشکی و ‏کم‌تراکم سوق داده و در بلندمدت به یکپارچگی کمربندهای ‏زیست‌جغرافیایی شمالی پایان می‌دهند.‏
علی‌رغم چالش‌های پیش رو، شناسایی زودهنگام تهدیدات فرصتی برای ‏اتخاذ یک رویکرد پیشگیرانه فراهم می‌آورد.‏
نخستین گام، بازنگری جامع در پروژه‌های توسعه‌ای کشور بر اساس ‏جدیدترین پیش‌بینی‌های اقلیمی منطقه‌ای است. این امر مستلزم توقف ‏فوری توسعه کشاورزی پرمصرف آب در مناطق خشک و نیمه‌خشک و ‏جایگزینی آن با کشت‌های سازگار با کم‌آبی است. مدیریت تقاضای آب ‏در بخش‌های مختلف باید به یک اصل حکمرانی تبدیل شود.‏
حفاظت صرف کافی نیست؛ نیاز به مدیریت فعال زیستگاه‌ها است. باید ‏سرمایه‌گذاری هدفمندی برای احیای کریدورهای حیاتی (مانند دالان‌های ‏حرکت یوز) صورت گیرد تا گونه‌ها بتوانند به طور طبیعی به مناطق ‏امن‌تر مهاجرت کنند. در مناطقی که تغییرات شدید
است، ایجاد پناهگاه‌های مصنوعی و تقویت‌شده برای گونه‌های در ‏معرض خطر حیاتی ضروری است.‏
برای پاسخ‌دهی سریع، اتکا به داده‌های به‌روز حیاتی است. باید در ‏حوزه پایش تنوع زیستی با استفاده از فناوری‌های نوین (مانند سنجش ‏از دور، ژنتیک محیطی و هوش مصنوعی) سرمایه‌گذاری شود. این ‏امر امکان می‌دهد تا نوسانات اقلیمی به صورت آنی رصد شده و ‏واکنش‌های مدیریتی به جای سالانه، به صورت فصلی و حتی ماهانه ‏تنظیم شوند.‏
بحران اقلیمی در ایران یک پدیده صرفا زیست‌محیطی نیست؛ این یک ‏ضرورت استراتژیک ملی است که امنیت غذایی، آبی و اجتماعی کشور ‏را تهدید می‌کند. حفاظت از تنوع زیستی ایران نه تنها یک وظیفه ‏اخلاقی در قبال میراث ژنتیکی این سرزمین است، بلکه یک اقدام عملی ‏برای تاب‌آوری اقتصادی در برابر شوک‌های آتی محسوب می‌شود.‏
ایران امروز با بحران آب و به تبع آن با فرونشست زمین روبه‌رو ‏است. بحرانی که زندگی میلیون‌ها نفر را تهدید می‌کند و پیامدهای ‏گسترده‌ای دارد. کاهش مستمر بارش‌ها، افزایش مصرف ‏بی‌رویه،برداشت غیرمجاز از سفره‌های زیرزمینی و مدیریت ناکارآمد ‏منابع آبی شرایط را به گونه‌ای رقم زده که امنیت آبی میلیون‌ها نفر به ‏خطر افتاده است.‏
کارشناسان معتقدند با ادامه‌ی خشکسالی، پوشش گیاهی کشور کاهش ‏پیدا می‌کند و خاک بدون ریشه‌ی گیاهان، در برابر فرسایش و گرد و ‏غبار آسیب‌پذیر می‌شود. از سوی دیگر، کاهش درختان اکسیژن تولیدی ‏را کم کرده و فضاهای شهری به‌مراتب گرم‌تر می‌شوند. نتیجه‌ی نهایی، ‏افزایش دمای سطح زمین، گسترش کانون‌های ریزگرد و حتی مهاجرت ‏مردم از مناطق خشک است.‏
آن‌ها می‌گویند: بحران آب یک مسئله ملی است، نه فقط کشاورزی یا ‏محیط زیست. اگر درختان را از دست بدهیم، به‌تدریج تعادل حیاتی ‏زمین را نیز از دست می‌دهیم. سرمایه‌گذاری روی حفظ پوشش گیاهی، ‏آینده‌ی آب و هوای کشور را تضمین می‌کند.‏
‏ مهار این بحران نیازمند همبستگی فوری میان نهادهای دولتی، ‏محققان، بخش خصوصی و جامعه مدنی است تا بتوانیم میراث طبیعی ‏کشور را برای نسل‌های آینده حفظ نماییم.‏

پاسخی بگذارید