زهره نعلبندی
شاخه سبز - بحران آب در کنار عوامل انسانی و مدیریت نادرست موجب تهدید مناطق جنگلی شده و باعث افت کیفی و کمی جنگلها شده است و این موضوع در کنار فشارهای طبیعی مانند تغییر اقلیم، خشکسالی و کمبود بارشها و... جنگل را مستعد جذب آفات و بیماریها و یا حریقهای بیش از حد طبیعی کرده است.
به گزارش خبرنگار شاخه سبز، ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد خود، در کانون یکی از آسیبپذیرترین مناطق جهان در برابر تغییرات اقلیمی قرار دارد.
تغییرات اقلیمی به عنوان یک شتابدهنده بحران عمل کرده و فشارهای ناشی از مدیریت منابع و توسعه ناپایدار را تشدید نموده است.
ایران، با قرار گرفتن در کمربند خشک و نیمهخشک جهانی، همواره با چالشهای آبی و اقلیمی دست و پنجه نرم کرده است. با این حال، شواهد بینالمللی و ملی حاکی از آن است که افزایش متوسط دمای جهانی، همراه با تغییر در الگوهای بارش، در حال دگرگون ساختن تعادل اکوسیستمهای طبیعی ایران با سرعتی بیسابقه است. این وضعیت، تهدیدی
مستقیم برای امنیت زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی کشور محسوب میشود.
بحران اقلیمی تأثیرات چندوجهی و همافزا بر زیستبومهای مختلف ایران گذاشته است. این تأثیرات نه تنها کمی، بلکه کیفی بوده و ساختار اصلی جوامع زیستی را هدف قرار دادهاند.
بزرگترین جلوه این بحران در اکوسیستمهای آبی نمایان است. خشکسالیهای تشدید شده توسط اقلیم، بقای تالابهای حیاتی همچون دریاچه ارومیه، هامونها و تالابهای جنوب را به مخاطره انداخته است. این تالابها صرفا مخازن آب نیستند؛ آنها نقش حیاتی در تنظیم میکروکلیمای محلی، جذب کربن، و میزبانی میلیونها پرنده مهاجر ایفا میکنند. خشک شدن آنها منجر به تبدیل مناطق مرطوب به کانونهای گرد و غبار و در نتیجه، نابودی کامل زیستگاههای بومی و اختلال در سرویسهای اکوسیستمی ضروری شده است.
افزایش دما و کاهش پوشش گیاهی در ارتفاعات پایینتر، گونههای حیات وحش را به سمت قلمروهای بالاتر و محدودتر رانده است. این پدیده، که تحت عنوان «انتقال زیستگاه» شناخته میشود، به ویژه برای گونههای شاخص و بومی کوهستانی، مانند پلنگ ایرانی و یوزپلنگ آسیایی، ویرانگر است. فضای زیست محدود و شکافهای جمعیتی، آنها را در برابر
بیماریها و کاهش منابع غذایی به شدت آسیبپذیر ساخته و خطر انقراض منطقهای را افزایش میدهد.
جنگلهای ارزشمند هیرکانی در شمال و زاگرس در غرب، به دلیل افزایش خشکسالیهای طولانیمدت و افزایش شدید دمای تابستان، دچار استرس شدید شدهاند. این استرس، درختان را ضعیف کرده و آنها را مستعد حملات آفات و آتشسوزیهای مکرر و شدید میسازد. این آتشسوزیها نه تنها باعث نابودی درختان کهنسال میشوند، بلکه ترکیب گونههای غالب را به سمت گونههای مقاومتر به خشکی و کمتراکم سوق داده و در بلندمدت به یکپارچگی کمربندهای زیستجغرافیایی شمالی پایان میدهند.
علیرغم چالشهای پیش رو، شناسایی زودهنگام تهدیدات فرصتی برای اتخاذ یک رویکرد پیشگیرانه فراهم میآورد.
نخستین گام، بازنگری جامع در پروژههای توسعهای کشور بر اساس جدیدترین پیشبینیهای اقلیمی منطقهای است. این امر مستلزم توقف فوری توسعه کشاورزی پرمصرف آب در مناطق خشک و نیمهخشک و جایگزینی آن با کشتهای سازگار با کمآبی است. مدیریت تقاضای آب در بخشهای مختلف باید به یک اصل حکمرانی تبدیل شود.
حفاظت صرف کافی نیست؛ نیاز به مدیریت فعال زیستگاهها است. باید سرمایهگذاری هدفمندی برای احیای کریدورهای حیاتی (مانند دالانهای حرکت یوز) صورت گیرد تا گونهها بتوانند به طور طبیعی به مناطق امنتر مهاجرت کنند. در مناطقی که تغییرات شدید
است، ایجاد پناهگاههای مصنوعی و تقویتشده برای گونههای در معرض خطر حیاتی ضروری است.
برای پاسخدهی سریع، اتکا به دادههای بهروز حیاتی است. باید در حوزه پایش تنوع زیستی با استفاده از فناوریهای نوین (مانند سنجش از دور، ژنتیک محیطی و هوش مصنوعی) سرمایهگذاری شود. این امر امکان میدهد تا نوسانات اقلیمی به صورت آنی رصد شده و واکنشهای مدیریتی به جای سالانه، به صورت فصلی و حتی ماهانه تنظیم شوند.
بحران اقلیمی در ایران یک پدیده صرفا زیستمحیطی نیست؛ این یک ضرورت استراتژیک ملی است که امنیت غذایی، آبی و اجتماعی کشور را تهدید میکند. حفاظت از تنوع زیستی ایران نه تنها یک وظیفه اخلاقی در قبال میراث ژنتیکی این سرزمین است، بلکه یک اقدام عملی برای تابآوری اقتصادی در برابر شوکهای آتی محسوب میشود.
ایران امروز با بحران آب و به تبع آن با فرونشست زمین روبهرو است. بحرانی که زندگی میلیونها نفر را تهدید میکند و پیامدهای گستردهای دارد. کاهش مستمر بارشها، افزایش مصرف بیرویه،برداشت غیرمجاز از سفرههای زیرزمینی و مدیریت ناکارآمد منابع آبی شرایط را به گونهای رقم زده که امنیت آبی میلیونها نفر به خطر افتاده است.
کارشناسان معتقدند با ادامهی خشکسالی، پوشش گیاهی کشور کاهش پیدا میکند و خاک بدون ریشهی گیاهان، در برابر فرسایش و گرد و غبار آسیبپذیر میشود. از سوی دیگر، کاهش درختان اکسیژن تولیدی را کم کرده و فضاهای شهری بهمراتب گرمتر میشوند. نتیجهی نهایی، افزایش دمای سطح زمین، گسترش کانونهای ریزگرد و حتی مهاجرت مردم از مناطق خشک است.
آنها میگویند: بحران آب یک مسئله ملی است، نه فقط کشاورزی یا محیط زیست. اگر درختان را از دست بدهیم، بهتدریج تعادل حیاتی زمین را نیز از دست میدهیم. سرمایهگذاری روی حفظ پوشش گیاهی، آیندهی آب و هوای کشور را تضمین میکند.
مهار این بحران نیازمند همبستگی فوری میان نهادهای دولتی، محققان، بخش خصوصی و جامعه مدنی است تا بتوانیم میراث طبیعی کشور را برای نسلهای آینده حفظ نماییم.



