فاطمه مداح نظری - پایتخت ایران اکنون در ششمین سال پیاپی خشکسالی قرار دارد و طبق گزارش شرکت آب و فاضلاب استان، سطح ذخایر آبی به کمترین میزان طی ۶۰ سال گذشته رسیده است. پنج سد اصلی تأمینکننده آب تهران لار، طالقان، لتیان، ماملو و امیرکبیر رویهم کمتر از ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب دارند؛ رقمی که تنها یکسوم میانگین معمول به شمار میرود. سد امیرکبیر تنها ۱۴ میلیون مترمکعب آب ذخیره دارد و سد لار عملاً خشک شده است.
در چنین شرایطی، شرکت آبفا وضعیت تهران را «قرمز و شکننده» توصیف کرده و از احتمال جیرهبندی دورهای یا قطعیهای شبانه ۱۲ تا ۴۸ ساعته در برخی مناطق خبر داده است. گزارشهای میدانی نیز از افت فشار و قطعی چندساعته در بخشهایی از پایتخت حکایت دارند. بر اساس دادههای رسمی، از آغاز سال آبی جدید تاکنون، بارشها نسبت به میانگین بلندمدت حدود ۸۰ درصد کاهش یافتهاند و عملاً هیچ باران مؤثری در مخازن ثبت نشده است.
تهران حالا روی مرز بحرانی ایستاده است؛ شهری با بیش از ۱۲ میلیون جمعیت که هر روز ۲۵۰ لیتر آب برای هر شهروند مصرف میکند، در حالی که شبکهای فرسوده نزدیک به ۳۰ درصد از آب را در مسیر انتقال از دست میدهد. آنچه امروز در حال وقوع است، فقط یک «خشکسالی موقتی» نیست؛ بلکه هشدار جدی از ورود پایتخت به مرحلهای از کمآبی است که در ادبیات جهانی از آن به عنوان «روز صفر» یاد میشود. روزی که شیرهای آب شهر، دیگر آبی برای جریان نخواهند داشت.
بیآبی و بحران اجتماعی
در نگاه نخست، جیرهبندی آب شاید اقدامی فنی و موقت به نظر برسد، اما در شهری چون تهران، با بیش از ۱۲ میلیون نفر جمعیت و زیرساختهای فرسوده، این تصمیم میتواند به دومینوی بحرانهای اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی بدل شود. کاهش دسترسی به آب آشامیدنی سالم، افت فشار در شبکههای توزیع، و احتمال استفاده از منابع غیربهداشتی، مستقیماً سلامت عمومی را تهدید میکند. کارشناسان هشدار میدهند که تکرار تجربه شهر همدان در تابستان ۱۴۰۱، زمانی که قطع چندروزه آب، زندگی مردم را فلج کرد. در مقیاس تهران میتواند ابعاد بسیار گستردهتری داشته باشد.
در صورت تداوم بیبارشی و آغاز جیرهبندی، زنجیرهای از تبعات ثانویه فعال میشود: بیمارستانها و مراکز درمانی در تأمین آب استریل با چالش روبهرو میشوند؛ صنایع و کارگاههای کوچک ناچار به تعطیلی موقت خواهند شد؛ و خانوارها برای ذخیره آب به روشهای غیرایمن روی میآورند. این فشارها در نهایت میتواند به افزایش نارضایتی عمومی، مهاجرتهای ناخواسته و اختلال در نظم شهری منجر شود.
اما بحران تنها در سطح فنی یا خدماتی باقی نمیماند. بیثباتی در تأمین آب، به سرعت به حوزه امنیت غذایی، بهداشت روانی و حتی روابط اجتماعی نفوذ میکند. در محلات حاشیهای که شبکه لولهکشی ضعیفتر است یا خانوادهها توان خرید آب بستهبندی ندارند، احساس بیعدالتی و محرومیت تشدید خواهد شد. در چنین شرایطی، بیآبی صرفاً مسئلهای زیستمحیطی نیست؛ بلکه تهدیدی برای تابآوری اجتماعی و اعتماد عمومی است.
تهران بهواسطه تراکم جمعیت، وابستگی شدید به شبکه سراسری و مصرف بالاتر از میانگین جهانی، در برابر این بحران بیش از هر زمان دیگری آسیبپذیر شده است. اگر مدیریت مصرف و اطلاعرسانی شفاف به موقع انجام نشود، جیرهبندی آب ممکن است از یک سیاست فنی به بحرانی ملی تبدیل شود. بحرانی که نهتنها زندگی روزمره شهروندان، بلکه امنیت اجتماعی و حتی سرمایهگذاری در پایتخت را نیز تحتتأثیر قرار خواهد داد.
نعمت حسنی رئیس دانشکده مهندسی عمران، آب و محیط زیست دانشگاه شهید عباسپور، درباره وضعیت آبرسانی کشور گفت: کل کشور ژاپن حدود ۷۴۰ هزار کیلومتر لوله دارد که ۴۰۰ هزار کیلومتر آن از لولههای چدن داکتیل است. از این میزان، ۹۳ درصد اتصالات مقاوم و ضدلرزه هستند و نشت نمیکنند. حدود ۲۴۲ هزار کیلومتر دیگر نیز لولههای پیویسی هستند. بنابراین، از ۷۳۰ هزار کیلومتر لوله کشور ژاپن، بخش عمدهای شامل لولههای چدن داکتیل و پیویسی مقاوم است. پیویسی هم معمولاً در قطرهای کوچک و در مناطق صعبالعبور استفاده میشود.
وی افزود: در کشور ما چه اتفاقی میافتد؟ آبرسانی شهری ما در حال حاضر به بیلقان با لولهای به قطر ۱۸۰۰ میلیمتر انجام شده که در سال ۱۳۸۰ بهرهبرداری شده و در سال ۱۳۹۵ تعمیر اساسی شده است. اکنون در سال ۱۴۰۴ خط لوله جدیدی وارد شده است. عمر این خط هنوز به ۲۵ سال نرسیده و همانطور که طبیعی است، هیچ لوله فولادی بیشتر از ۲۰ تا ۲۵ سال عمر مفید ندارد. با این حال، ما دوباره خط فولادی با قطر ۲۰۰۰ میلیمتر کشیدهایم.
حسنی با تاکید بر اینکه ما از مردم میخواهیم صرفهجویی کنند و مدیریت مصرف انجام شود، اما مشکل اصلی آبرسانی است، گفت: نباید اجازه دهیم این مقدار آب تصفیهشده، به این شکل هدر برود. هر جا چاه زیاد باشد، بدانید که دیگر آبی در زمین باقی نخواهد ماند. این چاهها باعث خشک شدن رودخانهها شدهاند. بسیاری از رودخانهها به دلیل چاههایی که در موازات آنها زده شده، به تدریج خشک شدهاند. حتی دریاچه ارومیه هم تحت تأثیر این چاهها دچار مشکل شده است.
وی با اشاره به اینکه واحد سنجش آب در کشور ما لیتر نیست، بلکه قطره است، گفت: هر قطره آب اهمیت دارد و اگر شیر آب چکه میکند، باید حساس باشیم، زیرا همین قطرات میتواند جمع شود و اثر بزرگی داشته باشد. مسئله دیگر، اشتباهاتی است که مسئولین مرتکب میشوند. استفاده از لولههای متفرقه در شبکههای آبرسانی باعث بالاترین میزان هدررفت آب در کشور شده است. در پایتخت، حداقل حدود ۲۵ تا ۲۶ درصد آب بدون درآمد هدر میرود و بخش زیادی حدود ۱۵ درصد از آن نشت دارد. این عدد در کشور ۲ برابر است
وی با اشاره به ضرورت تغییر نگرش در مدیریت منابع آبی کشور، گفت: در حال حاضر ۵۶۰ تا ۵۸۰ هزار میلیارد تومان برای آبرسانی در پروژه شرق از دریاچه عمان سرمایه گذاری شده در حالی که اگر تنها ۵ تا ۱۰ درصد از این بودجههای کلان آبرسانی را به پروژههای بازچرخانی آب اختصاص یابد، نتایج بسیار مؤثرتری حاصل میشود. در کشوری مانند ایران با بارندگی یک دهم ژاپن، بیتوجهی به بازچرخانی آب به معنای تداوم بحران است.
رئیس دانشکده مهندسی عمران، آب و محیط زیست دانشگاه شهید عباسپور با اشاره به اینکه حدود ۱۰ سال پیش به وزارت نیرو پروژه مدیریت بحران مصرف آب در ۱۲ کلانشهر ارائه دادیم، افزود: ابتدا قیمت آب باید منطقی شود، سپس آب دوگانه مصرف شود. به نظام مهندسی دستور داده شد که آب داخل خانهها که مردم با آن دست میشویند یا حمام میروند، ابتدا در تانک ذخیره شود و یک گندزدایی ساده انجام شود تا برای استفاده در فلاشتانکها مناسب باشد. این کار صرفهجویی قابل توجهی در مصرف آب شهری ایجاد میکند.
ایران در نقطهای ایستاده که منابع آب تجدیدپذیرش دیگر توان تحمل خطاهای مدیریتی را ندارد. کمآبی امروز حاصل بارش کم نیست؛ حاصل سالها بیتوجهی به ظرفیت سرزمین، توسعه ناهماهنگ و سیاستگذاریهایی است که آب را منبعی بیپایان فرض کردند. اگر ساختار مدیریت آب اصلاح نشود، بحران نهتنها پابرجا خواهد ماند، بلکه به یکی از مهمترین تهدیدهای اقتصادی و اجتماعی کشور تبدیل خواهد شد.



