گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/09/9 10:57
شناسه : 412170

زهره مهرنوروزی- در آستانه تصمیم‌گیری درباره اصلاح قیمت بنزین، ‏جامعه با پرسشی بنیادین روبه‌روست: آیا می‌توان بدون فراهم‌کردن ‏زیرساخت‌های جایگزین، بار این تغییر را بر دوش مردم گذاشت؟ پاسخ ‏روشن است: خیر. افزایش قیمت سوخت، اگرچه می‌تواند در راستای ‏مدیریت مصرف و کاهش فشار بر منابع ملی باشد، اما بدون ارائه‌ی ‏راهکارهای جایگزین، به‌ویژه در حوزه حمل‌ونقل، نه‌تنها عدالت ‏اجتماعی را تهدید می‌کند، بلکه اعتماد عمومی را نیز خدشه‌دار ‏می‌سازد. کارشناسان حوزه انرژی معتقد هستند. ابتدا رفتار مصرفی ‏غلط است، وقتی انرژی ارزان باشد، مردم تمایل دارند بدون توجه به ‏بهره‌وری، از آن استفاده کنند. مثلاً در فصل زمستان لباس گرم ‏نمی‌پوشند و صرفاً با افزایش مصرف گاز یا برق دمای محیط را بالا ‏می‌برند؛ یا در تابستان از کولرهای کم‌بازده به‌طور دائم استفاده می‌کنند. ‏همچنین تمایل به استفاده از حمل‌ونقل عمومی کاهش یافته و ‏خودروهای شخصی تک‌سرنشین تبدیل به انتخاب غالب می‌شوند. در ‏نتیجه، الگوی مصرف انرژی از معیارهای استاندارد جهانی فاصله ‏می‌گیرد و مصرف سرانه‌ سوخت و انرژی به دو تا سه برابر میانگین ‏جهانی می‌رسد.‏
‏ برای مدیریت اجتماعی و اقتصادی این اصلاح می‌توان نظام سه‌ نرخی ‏بنزین را طراحی کرد؛ نرخ اول (یارانه‌ای) که برای اقشار ضعیف ‏جامعه در نظر گرفته می‌شود؛ قیمت پایین‌تر، با هدف حمایت معیشتی و ‏جلوگیری از آسیب در دوران گذار است. نرخ دوم (واقعی یا ریالی) که ‏معادل با هزینه ریالی تأمین هر لیتر بنزین، که حدود ۱۵ هزار تومان ‏برآورد می‌شود. این نرخ می‌تواند پایه‌ واقعی برای میان‌مدت باشد و ‏متناسب با هزینه تولید و توزیع نفت داخلی تعیین شود. نرخ سوم ‏‏(وارداتی) است که معادل قیمت تمام‌شده واردات بنزین است، ویژه‌ ‏مصرف‌کنندگان پرمصرف یا صنایع خاصی که تقاضای بالا دارند. این ‏نرخ می‌تواند به‌عنوان سیگنال اقتصادی برای محدود کردن مصرف ‏غیرضروری عمل کند. البته باید تمهیدات ویژه برای حمل‌ونقل عمومی ‏و تاکسی‌ها در نظر گرفت. در این طرح باید برای تاکسی‌ها، خودروهای ‏خدماتی و سامانه‌های حمل‌ونقل شهری (مثل اسنپ و تپسی) سهمیه‌ ‏جداگانه با نرخ ترجیحی در نظر گرفت تا قیمت سوخت منجر به افزایش ‏جهشی هزینه حمل‌ونقل عمومی نشود. این گروه‌ها می‌توانند زیر چتر ‏طرح سازگاری انرژی قرار گیرند که به‌تدریج سازوکارهای ‏مصرف‌بهره‌ور را پیاده‌سازی کنند، مثلاً جایگزینی خودروهای ‏کم‌مصرف یا برقی، تنظیم سهمیه متناسب با حجم جابه‌جایی و استفاده ‏از فناوری‌های بهینه رانندگی است.  آنها براین باور هستند که ‏
با اجرای تدریجی و هوشمندانه این اصلاحات، انتظار می‌رود رفتار ‏مصرفی مردم در جهت صرفه‌جویی و بهره‌وری تغییر کند، صنایع ‏داخلی به سمت تولید تجهیزات کم‌مصرف و با فناوری بالاتر حرکت ‏کنند، مصرف ملی انرژی به سطوح استاندارد جهانی نزدیک شود، ‏فشار مالی بر صنعت نفت کاهش یافته و منابع آزادشده در آن صرف ‏توسعه زیرساخت‌ها و انرژی‌های نو شود. در این میان، تولید و ‏توسعه‌ی خودروهای کم‌مصرف، برقی و هیبریدی نه یک انتخاب، بلکه ‏ضرورتی ملی است. این فناوری‌ها می‌توانند نقش کلیدی در کاهش ‏وابستگی به سوخت‌های فسیلی، کاهش آلودگی هواو کاهش هزینه‌های ‏خانوار ایفا کنند،  علاوه  براینکه کاهش مصرف بنزین و گازوئیل در ‏شرایط افزایش قیمت سوخت کاهش آلودگی هوا و بهبود سلامت ‏عمومی، به‌ویژه در کلان‌شهرها به دنبال خواهد داشت.‏
تسهیل واردات فناوری‌های نوین و انتقال دانش فنی به صنایع ‏خودروسازی کشور، ایجاد زیرساخت‌های شارژ و خدمات پس از ‏فروش در سراسر کشور ،ارائه تسهیلات خرید برای اقشار متوسط و ‏کم‌درآمد جهت دسترسی به خودروهای کم‌مصرف، تدوین مشوق‌های ‏مالیاتی و تعرفه‌ای برای تولید و مصرف خودروهای پاک  ، به‌ویژه در ‏شرایط اقتصادی دشوار، شایسته‌ی سیاست‌گذاری‌هایی هستند که ‏هم‌زمان با اصلاحات اقتصادی، راه‌حل‌های عملی و عادلانه نیز ارائه ‏دهد. افزایش قیمت بنزین، بدون توسعه‌ی حمل‌ونقل عمومی و ‏خودروهای کم‌مصرف، تنها به افزایش فشار بر اقشار آسیب‌پذیر منجر ‏خواهد شد. اکنون زمان آن است که با شجاعت، تدبیر و همدلی، ‏به‌سوی آینده‌ای پاک‌تر، عادلانه‌تر و پایدارتر حرکت کنیم. حمایت از ‏تولید خودروهای کم‌مصرف، نه‌تنها یک ضرورت اقتصادی، بلکه یک ‏مسئولیت ملی است.‏

پاسخی بگذارید