هدی سادات چاوشی
در جستجوی تعریف انسان زنده، بارها این پرسش اساسی به ذهن خطور میکند؛ که آیا حیات واقعی تنها در تپش قلب و گردش خون معنا مییابد، یا گوهر دیگری در کار است؟ بهراستی، انسانی که روحش از پاکی و عقلش از رحمت تهی شده، هرچند جسمش به حرکت ادامه میدهد، اما آیا به راستی میتوان او را "زنده" نامید؟
انسان زنده کیست؟ آیا نشانه حیات را تنها در جهانی که قساوت هر روز به شکلی جدید خودنمایی میکند را هم میتوان جست؟ این پرسش بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است.
قرآن کریم در سوره مبارکه نمل آیه ۱۸، صحنهای بس آموزنده از حکومت حضرت سلیمان علیهالسلام را به تصویر میکشد و میفرماید: «قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ: مورچهای گفت: ای مورچگان، به خانههای خود داخل شوید، مبادا سلیمان و لشکریانش، ندانسته شما را پایمال کنند».
این گفتگوی ظریف میان پیامبری بزرگمقام در آن عصر و زمان و کوچکترین موجودات، درس بزرگی برای همه اعصار است. حضرت سلیمان با آنهمه قدرت و شکوه، چنان بود که مورچهای در گوشهای از طبیعت، نه از ظلم که از بیتوجهی لشکریانش هراس داشت. این است نماد حکمرانی بر پایه رحمت و مسئولیت.
در زندگی روزمره خودمان نیز نمونههای کوچکی از این رحمت را دیدهایم. دوستی را بهخاطر میآورم که چنان پردقت بود که حتا حاضر نبود پشهای ریز را از نزدیک صورت خود با خشونت و قساوت براند. مگسها را با حوصله از پنجره بیرون میکرد و حتا فضای خانه را بهسبکی مدیریت و آراسته بود که ورود موجودات غیرممکن باشد و با وجود دسترسی به حشرهکش، هرگز از آن استفاده نمیکرد. این رفتار ساده، در حقیقت تمرین روزمره همان رحمت عالمگستری است که قرآن از آن سخن میگوید.
منتظر واقعی امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف نیز شخصی است که این رحمت سلیمانیوار را در زندگی خویش جاری میسازد. منتظر راستین، پیوندی ناگسستنی با همه مخلوقات الهی احساس میکند و میداند که رضایت خدا و خشنودی امام زمانش، امام مهدی صلواتاللهعلیه در گرو همین دقتهای به ظاهر کوچک است.
منتظر واقعی آن شخصی است که؛ در برابر آفریدههای خدا، خود را مسئول میداند، همانگونه که حضرت سلیمان در برابر مورچهها، در قلبش برای تمام موجودات مهر میورزد، همانگونه که پیامبرگرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله برای همه عالمیان مبعوث شد، خشونت را در هیچ سطحی از زندگی راه نمیدهد از کلام تا رفتار، عدالت را با رحمت درمیآمیزد و میداند که این دو روی یک سکهاند و در هر زمان و مکان، خشنودی خدا را بر خشنودی نفس ترجیح میدهد.
این منتظر، روحش پاک و دلش رحیم است، نه از روی تمایلی زودگذر، بلکه از سر بینش و آگاهی. او میفهمد که همانگونه که خودش از رنج و فشار گریزان است، دیگر موجودات نیز چنیناند. این درک مشترک از درد و رنج، همان پلی است که انسان را به همه هستی پیوند میزند.
اگر بخواهیم به کمال و شکوفایی و نور برسیم، چارهای نداریم جز اینکه این رحمت را در خود زنده نگه داریم. قساوت، همچون زنگاری بر آینه روح مینشیند و ما را از درک نور حقیقت محروم میکند. تنها با پاککردن این زنگار است که میتوانیم طلوع خورشید ولایت و امامت را در عمق وجود خود شاهد باشیم.
امروز که جهان بیش از هر زمان دیگری به رحمت نیاز دارد، هر یک از ما میتوانیم با زنده نگهداشتن این موهبت الهی در وجود خود، قدمی بهسوی ظهور برداریم. این است معنای واقعی انتظار؛ این است مسیر نورانی شدن و امید ساختن.
باشد که همه ما از زمره آنان باشیم که رحمتشان سلیمانوار، مورچهها را در امان نگه میدارد و منتظر واقعی مولا و سرورشان هستند.



