گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/09/11 11:07
شناسه : 412179
زهره نعلبندی
در میان غوغای تغییرات شتابان جهانی، جایی که مرزهای فرهنگی با ‏یک کلیک جابه‌جا می‌شوند و هویت‌ها تحت فشار الگوریتم‌های جهانی ‏شکل می‌گیرند، موضوع حجاب بار دیگر به کانون توجه بازگشته است. ‏این واژه که بیش از هر چیز تداعی‌کننده
یک حکم دینی است، در نگاهی عمیق‌تر، بستری است برای طرح یک ‏گفتمان بنیادین درباره ارزش زن، استقلال فردی و تعریف کرامت ‏انسانی در دنیای مدرن.‏
فلسفه حجاب هرگز در سطح پوشش ظاهری متوقف نشده است؛ بلکه ‏یک ساختار دفاعی پیچیده برای حفظ جوهر درونی انسان در برابر ‏هجوم جهان‌بینی‌های سطحی است. ‏
اگر در گذشته، محیط‌های اجتماعی محدود بودند و ارزش‌ها به صورت ‏طبیعی منتقل می‌شدند، امروز جامعه تبدیل به یک بازار آزاد ادراک شده ‏است که در آن، ارزش‌ها با ابزارهای بصری و بازاریابی به سرعت ‏قیمت‌گذاری و مصرف می‌شوند. در این بازار، حجاب به عنوان یک ‏مرز عمل می‌کند؛ مرزی که به فرد این امکان را می‌دهد که «ارزش» ‏خود را نه از دریچه نگاه مصرف‌کننده بیرونی، بلکه از منظر تعریف ‏درونی خویش تنظیم کند.‏
ارزش اساسی حجاب، ایجاد تمایز میان «وجود» و «ظاهر» است. در ‏فرهنگی که بدن زن به طور مداوم تبدیل به ابزار تبلیغ و کالایی‌سازی ‏شده است، حجاب یک بیانیه قدرتمند است که می‌گوید: «من، قبل از‏
آنکه ترکیب بصری برای تماشای دیگران باشم، یک اندیشه، یک اراده ‏و یک انسانیت هستم.» این مفهوم، کرامت را نه به محدودیت، بلکه به ‏انتخاب آگاهانه پیوند می‌زند.‏
هنگامی که فرد با اتکا به باورهای خود، این ساختار هویتی را انتخاب ‏می‌کند، در واقع در برابر موج همگون‌سازی ایستادگی کرده است.‏
از منظر جامعه‌شناسی، حجاب به مثابه یک نماد جمعی عمل می‌کند. ‏نمادی که پیوند فرد با یک سنت، یک تاریخ و یک شبکه حمایت معنوی ‏را تثبیت می‌کند. در روزگاری که فردگرایی مفرط منجر به انزوای ‏عاطفی شده، تداوم نمادهای مشترک، ریسمان‌های نامرئی هستند که ‏اجتماع را سرپا نگه می‌دارند. حجاب می‌تواند این نقش را ایفا کند؛ به ‏شرطی که از یک تکلیف صرف به یک قرارداد هویتی آگاهانه تبدیل ‏شود.‏
البته، نمی‌توان از چالش‌ها چشم پوشید. در عصر شبکه‌های اجتماعی، ‏فشارهای اجتماعی و فرهنگی برای نادیده گرفتن این نمادها شدیدتر ‏شده است. اینجاست که وظیفه اصحاب رسانه و فرهنگ سنگین‌تر ‏می‌شود و باید گفتگو را از سطح «اجبار یا آزادی مطلق» خارج کرد و ‏به سطح «معنا و انتخاب مؤثر» برد. فلسفه حجاب باید به زبانی ‏امروزی ترجمه شود که بتواند در برابر جذابیت‌های زودگذر مدرنیته، ‏حرفی عمیق‌تر برای گفتن داشته باشد.‏
در نهایت، حجاب نه یک مسئله صرفا زنانه، بلکه یک پروژه ملی و ‏فرهنگی است. چالشی است برای جامعه تا تعیین کند که در مواجهه با ‏جهانی شدن، چه چیزهایی را نگه می‌دارد و چگونه می‌تواند اصالت ‏خود را بدون قربانی کردن کرامت انسانی افراد، حفظ کند. ‏سرمایه‌گذاری بر فهم فلسفه و ارزش‌های عمیق این پوشش، می‌تواند ‏آن را از یک بحث مناقشه‌برانگیز به یک سنگ بنای استوار هویت ملی ‏در قرن بیست و یکم تبدیل سازد.‏

پاسخی بگذارید