بررسی وضعیت معلولان در قم ؛
گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1404/09/30 10:07
شناسه : 412276
مهیار موسوی ‏
شاخه سبز - پانصد و هشتاد و یکمین نشست بنیاد قم‌پژوهی با موضوع ‏‏«تاریخ شفاهی دفتر فرهنگ معلولین و بررسی وضعیت معلولان در قم در ‏دانشگاه طلوع‌مهر برگزار شد. در این نشست، آقای دکتر محمد نوری به ‏گزارش شاخه سبز ، مدیر  دفتر فرهنگ معلولین، گزارشی جامع از ‏فعالیت‌ها و دستاوردهای دفتر فرهنگ معلولین ارائه کرد. همچنین چهار ‏تن از فرزندان شادروان استاد احمد پوستچی ـ بنیان‌گذار آموزش و ‏پرورش استثنایی در قم ـ در این برنامه حضور داشتند. این نشست با ‏مشارکت قم‌پژوهان، اساتید و علاقه‌مندان به تاریخ و مسائل اجتماعی ‏شهر قم برگزار شد.‏
دکتر محمد نوری در این نشست گفت : حضور در جمع استادان و ‏قم‌پژوهان برای من افتخار است. اجازه دهید بحث را در سه بخش پیش ‏ببرم:‏
‏۱. معرفی اجمالی پدیده معلولیت در ایران و جهان؛
‏۲. مروری کوتاه بر تاریخچه و فعالیت‌های دفتر فرهنگ معلولین؛
‏۳. وضعیت معلولان در قم از گذشته تا امروز.‏
وی گفت : ابتدا باید تأکید کنم معلولیت یک پدیده جهانی و همزاد ‏انسان است؛ موضوعی محدود به یک قوم، کشور یا گروه خاص نیست و ‏از آغاز تاریخ بشر همراه او بوده است. برخلاف تصور رایج، معلولیت ‏قابل حذف کامل نیست؛ حتی با گسترش برنامه‌های پیشگیری، عوامل ‏ایجاد معلولیت روزبه‌روز متنوع‌تر شده‌اند؛ از تصادفات و آلودگی هوا و ‏آلودگی هسته‌ای گرفته تا اختلالات ژنتیکی و عوامل ناشناخته.‏
مدیر  دفتر فرهنگ معلولین اظهار داشت : طبق آمار اخیر سازمان ‏بهزیستی، حدود ۹.۷ میلیون نفر معلول در ایران ثبت شده‌اند، هرچند ‏برخی مسئولان عدد ده میلیون را مطرح می‌کنند. اما برآورد من این است ‏که تعداد واقعی معلولان کشور به حدود چهارده میلیون نفر می‌رسد؛ ‏یعنی هم‌راستا با الگوی جهانی که میانگین معلولیت در هر جامعه حدود ‏ده درصد جمعیت است.‏
دکتر نوری گفت : در تقسیم‌بندی معلولیت، شش گروه اصلی وجود ‏دارد:‏
‏• نابینایان
‏• ناشنوایان و افراد دارای اختلال گفتار
‏• معلولان جسمی - حرکتی
‏• معلولان ذهنی (که بیشترین تعداد را در ایران تشکیل می‌دهند)‏
‏• معلولان اعصاب و روان
‏• افراد دارای اختلال طیف اوتیسم
وی یادآور شد : جالب است که تا پیش از سال ۱۹۵۶، حتی در اروپا ‏و آمریکا، کودکان اوتیسمی را در گروه بیماران روانی قرار می‌دادند و در ‏تیمارستان‌ها بستری می‌کردند. اما بعدها مشخص شد اوتیسم اختلال ‏‏«رشدی» است. امروز نابغه‌ترین گروه‌ها در بسیاری از کشورها همین ‏افرادِ طیف اوتیسم‌اند. نمونه‌های جهانی مانند سریال «دکتر خوب» و ‏نمونه‌های داخلی مانند نوجوانان اوتیسمی که ظرف چند روز حافظ کل ‏آیات قرآن یا حافظ هزاران شماره تلفن می‌شوند، این موضوع را نشان ‏می‌دهد. البته اوتیسم یک طیف گسترده است؛ هیچ دو کودک اوتیسمی ‏شبیه هم نیستند و خانواده‌ها باید به‌موقع علائم را تشخیص دهند.‏
در ایران تا سی سال قبل از این افراد با عنوان «دیوانه» یاد می‌شد، اما ‏امروز خوشبختانه شرایط شناختی و آموزشی تغییر کرده است. قم نیز ‏چند مرکز فعال و موفق در حوزه اوتیسم دارد.‏
وی در ادامه، یک نکته مهم را یادآوری کرد : بخشی از معلولان کشور ‏‏«معلولان اجتماعی» هستند؛ یعنی افرادی مانند کودکان کار، زنان بیوه، ‏بی‌سرپرستان و فقرا که طبق تعریف سازمان ملل زیرمجموعه معلولیت ‏اجتماعی‌اند. با این حال در ایران این گروه‌ها رسماً به‌عنوان «معلول» ثبت ‏نمی‌شوند.‏
دکتر نوری در مورد آمارمعلولین  قم گفت : با توجه به جمعیت حدود ‏یک میلیون و شش‌صد هزار نفری استان، باید تقریباً ۱۶۰ هزار معلول ‏وجود داشته باشد. اما بهزیستی قم فقط حدود ۲۲ هزار پرونده فعال دارد؛ ‏یعنی تنها یک‌هفتم آمار واقعی ثبت شده است. این وضعیت در سراسر ‏کشور مشابه است و علت عمده آن کمبود بودجه و امکانات است.‏
وی تاکید کرد : یکی از دلایل دیده نشدن معلولان در جامعه، پدیده ‏‏«اخفای خانوادگی» است. برخی خانواده‌ها به‌دلایل فرهنگی یا مذهبی ‏معلولیت فرزند را پنهان می‌کنند. گاهی این پنهان‌سازی ناشی از باورهای ‏نادرست است؛ مثلاً برخی معلولیت را «غضب الهی» می‌دانند؛ در حالی‌که ‏بسیاری از معلولیت‌ها ناشی از خطاهای پزشکی، تصادفات یا عوامل ‏طبیعی است. پدیده دیگری که موجب انزوا می‌شود «معلولیت‌آزاری» ‏است؛ یعنی تمسخر، طعنه یا حتی آسیب‌رسانی به معلولان. این موضوع ‏کم‌مطالعه است و من کتابی مستقل درباره آن نوشته‌ام.‏
در مقابل، حضور اجتماعی برای رشد معلولان حیاتی است. حتی در ‏روایات اسلامی نیز بر مشارکت اجتماعی آنان تأکید فراوان شده است. ‏نمونه معروف آن حدیث معروفی است که پیامبر(ص) به نابینایی توصیه ‏می‌کنند با طنابی میان خانه و مسجد راه را مشخص کند و در اجتماع ‏حاضر شود.‏
در کشورهای اروپایی نیز تحول معلولان از قرن هجدهم آغاز شد. ‏رمان‌ها و آثار ادبی بزرگ، مثل آثار ویکتور هوگو یا موریس مترلینگ ‏‏(«کوران») نقش مهمی در ایجاد فهم اجتماعی و تغییر نگرش جامعه ‏داشتند. در ایران این نوع ادبیات بسیار کم است. اخیراً رمان «می‌میرمت» ‏اثر آقای رسولی یکی از نخستین رمان‌های جدی درباره معلولان است.‏
قم نیز با وجود پیشینه غنی فرهنگی، هنوز چهره‌های معلول خود را ‏کم‌تر معرفی کرده است؛ کسانی همچون مرحوم آیت‌الله محمد یزدی یا ‏استاد مجاهدی که با وجود معلولیت نقش مهمی در حوزه علم و فرهنگ ‏داشتند.‏
تحول معلولیت در ایران از سال ۱۳۰۴ آغاز شد؛ زمانی که جبار ‏باغچه‌بان اولین مدرسه ویژه ناشنوایان را در تبریز تأسیس کرد و پس از ‏آن ارنست یاکوب کریستوفل، کشیش آلمانی، نخستین پرورشگاه و ‏مدارس ویژه معلولان را در تبریز، اصفهان و شیراز راه‌اندازی نمود. قم اما ‏دیرتر وارد این مسیر شد؛ زیرا پیشگامان حوزه معلولیت کم‌تر وارد قم ‏می‌شدند.‏
وی با یادآوری این نکته که در طول این سال‌ها رویکردهای گوناگونی ‏برای مواجهه با معلولیت مطرح شده است ، گفت : ‏
‏. رویکرد مذهبی (دعا، نیایش، صدقه)‏
رویکرد پزشکی (جراحی، پروتز، توان‌بخشی پزشکی)‏
رویکرد اقتصادی/صدقه‌ای
رویکرد فرهنگی یا «کالچر تراپی» (راهکار مورد تأیید جهانی)‏
در جهان امروز روش چهارم یعنی «توان‌بخشی فرهنگی» یا «‏Book ‎Therapy / Film Therapy‏» روش اصلی است؛ زیرا معلول به ‏آموزش، مهارت، کتاب، رسانه، تفکر حل مسئله و ارتقای شخصیت نیاز ‏دارد، نه فقط کمک مالی و بسته حمایتی. نفسِ فرهنگ است که یک فرد ‏توان‌خواه را توانمند می‌کند.‏
دکتر نوری دباره انگیزه تاسیس دفتر فرهنگ معلولی گفت : این دفتر از ‏سال ۱۳۹۰ به‌صورت مردمی و تحت حمایت محدود و مشخص آقای ‏حجت‌الاسلام والمسلمین شهرستانی شکل گرفت. برخلاف تصور برخی ‏مدیران، بودجه دفتر ماهانه بسیار ناچیز است و فعالیت‌ها با برنامه‌ریزی ‏دقیق انجام می‌شود. نخستین رسالت دفتر، «افزایش آگاهی معلولان و ‏خانواده‌ها» است؛ یعنی زدودن خرافات، آموزش حقوق، معرفی منابع و ‏ایجاد حلقه‌های فرهنگی.‏
مثلاً برخی ناشنوایان به دلیل باورهای مذهبی غلط از آموزش سرباز ‏می‌زنند. یا بعضی خانواده‌ها تصور می‌کنند آموزش یا توان‌بخشی با ‏مشیت الهی سازگار نیست. این باورها باید اصلاح شود.‏
وی در پایان سخنان خود اظهار داشت : در مجموع، آینده معلولان قم ‏و ایران به دست «متفکران»، «پژوهشگران» و «فرهنگ‌سازان» است. ‏همان‌گونه که ویکتور هوگو و مترلینگ در اروپا موتور محرک تغییر ‏شدند، قم‌پژوهان و فرهیختگان قم نیز می‌توانند با تولید محتوا، معرفی ‏الگوها و ایجاد روایت‌های صحیح، به تحول وضعیت معلولان در قم ‏کمک کنند.‏
سخنران بعدی بود آقای شفیعی که گفت : پس از صحبت‌های بسیار ‏ارزشمند جناب آقای نوری درباره وضعیت معلولان، مایلم چند نکته ‏تکمیلی عرض کنم.‏
واقعیت این است که شرایط معلولان در کشور ما با بسیاری از کشورها ‏بسیار متفاوت است. ما قوانین خوب و مترقی داریم، اما مسئله اصلی عدم ‏اجرای این قوانین است. برای نمونه، «قانون حمایت از حقوق معلولان» ‏که در سال ۱۳۹۶ اصلاح و تصویب شد، اگر صرفاً همان قانون به‌طور ‏کامل اجرا شود، بخش بزرگی از مشکلات اساسی معلولان حل خواهد ‏شد.‏
نمی‌توان از فرهنگ‌سازی، کتاب و آموزش سخن گفت، در حالی که ‏نیازهای اولیه و معیشتی فرد معلول تأمین نشده باشد. همان‌طور که فرد ‏گرسنه عبادت نمی‌کند، معلولی که حداقل معیشت ندارد، امکان تمرکز ‏بر رشد فرهنگی و آموزشی نیز ندارد. طبق قانون، معلولانی که کاملاً ‏ناتوان از کار هستند باید حداقل حقوق را دریافت کنند؛ اما در حال ‏حاضر بسیاری از معلولان تنها حدود یک‌میلیون و دویست هزار تومان ‏مستمری می‌گیرند؛ در حالی که فقط هزینه ماهانه پوشینه برای برخی از ‏آن‌ها برابر با چندصد هزار تومان است.‏
یکی از نکاتی که آقای نوری مطرح کردند، این بود که چرا معلولان ‏کم‌تر در جامعه حضور دارند. به‌عنوان یک جانباز آزاده، باید بگویم ‏مشکل اصلی در «عدم مناسب‌سازی» محیط شهری است. بسیاری از ‏اماکن اداری، ورزشی و عمومی قابل دسترس نیستند. حتی اگر آسانسور ‏نصب شده باشد، گاهی با قرار دادن وسایل اضافی یا پارک موتورها ‏عملاً قابل استفاده نیست. این عدم دسترس‌پذیری باعث می‌شود معلولان ‏ترجیح دهند از خانه خارج نشوند.‏
از سوی دیگر، وسایلی که به برخی معلولان ارائه می‌شود مناسب و ‏استاندارد نیست. ویلچرهای بی‌کیفیت یا اقلام کم‌ارزش، گاهی نه‌تنها ‏کمکی نمی‌کنند، بلکه نوعی بی‌احترامی به کرامت انسانی به حساب ‏می‌آیند. در چنین شرایطی طبیعی است که فرد معلول نتواند حضور ‏مؤثری در جامعه داشته باشد.با وجود همه این کاستی‌ها، بنده طی ‏سال‌های اخیر تلاش کرده‌ام در حد توان فضای شادی، نشاط و همدلی را ‏برای معلولان قم فراهم کنم. تاکنون بیش از ۱۶۷ نشست و برنامه تفریحی ‏برای معلولان در بوستان غدیر برگزار کرده‌ام. این فعالیت‌ها از جنس ‏‏«شادسازی» است، زیرا معتقدم معلولان به‌ویژه در شهر قم به فضایی آزاد، ‏آرام و بدون فشار نیاز دارند. در برخی از این برنامه‌ها اسب‌درمانی، ‏شعرخوانی، موسیقی و فعالیت‌های گروهی برگزار شده است؛ تجربه‌هایی ‏که بسیاری از معلولان حتی یک‌بار هم در زندگی خود تجربه نکرده ‏بودند.‏
تاریخچه شکل‌گیری نخستین نهادهای معلولیت در قم
بررسی اسناد نشان می‌دهد که نخستین اقدام رسمی برای سامان‌دهی ‏معلولان در قم مربوط به سال ۱۳۴۹ است. در همین سال، شهرداری قم ‏‏«آسایشگاه معلولان» را در منطقه‌ای که امروز با نام فلکه آسایشگاه ‏شناخته می‌شود راه‌اندازی کرد. این مرکز که اکنون با نام «نور آفتاب» و ‏تحت مدیریت مؤسسه ریحانه فعالیت می‌کند، نقطه شروع بسیاری از ‏تحولات مرتبط با معلولان در قم بود. بررسی دقیق تاریخچه این ‏آسایشگاه، نوع آموزش‌ها، مدیران و شیوه اداره آن هنوز نیازمند تحقیق ‏بیشتری است.‏
اما تحول اصلی در حوزه آموزش معلولان قم، یک سال بعد و به همت ‏مرحوم احمد پوستچی رقم خورد. ایشان در سال ۱۳۴۹ کلاس کوچکی ‏را به‌صورت ضمیمه در «مدرسه رضایی» تأسیس کردند؛ مدرسه‌ای که در ‏خیابان حجت و نزدیک چهارراه بیمارستان قرار داشت. ارزشی که این ‏اقدام برای تاریخ قم دارد بسیار مهم است و شایسته است در بنیاد ‏قم‌پژوهی ثبت و بازنمایی شود.‏
در همان سال، حدود ده نفر از معلولان ساکن آسایشگاه را روزانه با ‏یک کامیون به مدرسه رضایی منتقل می‌کردند تا آموزش ببینند. ‏روایت‌های شفاهی از این دوره نشان می‌دهد شرایط رفت‌وآمد بسیار ‏دشوار بوده است؛ گاه افراد نابینا یا ویلچری مجبور بودند در کامیونی ‏سوار شوند که پیش از آن برای حمل پهن دام استفاده شده بود.‏
ورود محمدعلی مختاریان و شکل‌گیری آموزش رسمی
در سال ۱۳۵۱، آقای محمدعلی مختاریان، از فارغ‌التحصیلان تربیت ‏معلم، از تهران به قم اعزام شد تا نخستین دوره رسمی آموزش استثنایی ‏را بنیان‌گذاری کند. ایشان در مصاحبه‌های متعدد گفته‌اند که اداره ‏آموزش و پرورش قم ابتدا با این طرح مخالف بود و فضایی برای کلاس ‏در اختیارشان قرار نمی‌داد. با پیگیری مرحوم پوستچی و اصرارهای ‏فراوان، یک فضای کوچک زیرپله در مدرسه رضایی به آن‌ها داده شد و ‏نخستین کلاس رسمی معلولان در قم همان‌جا شکل گرفت؛ به‌عنوان ‏‏«کلاس ضمیمه».‏
در ابتدا برای ثبت‌نام دانش‌آموزان نابینا اطلاعیه منتشر شد اما خانواده‌ها ‏از ترس انگ اجتماعی مراجعه نکردند. بنابراین استاد پوستچی و آقای ‏مختاریان شخصاً به بازار و محله‌ها می‌رفتند و از کسبه می‌پرسیدند آیا ‏کودک نابینا می‌شناسند. به این ترتیب توانستند چند کودک را شناسایی ‏کنند؛ از جمله «محمد نباتی» که بعدها یکی از چهره‌های برجسته موسیقی ‏در آلمان شد. پدر او ابتدا با خشونت از ثبت‌نام فرزندش جلوگیری ‏می‌کرد و حتی معلمان را کتک زد، اما با پیگیری مستمر، در نهایت راضی ‏شد و کودک وارد مدرسه شد؛ نقطه عطفی در تاریخ آموزش استثنایی ‏قم.‏

از مدرسه رضایی تا مدرسه کوروش
در سال‌های ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ کلاس‌های ضمیمه از مدرسه رضایی به ‏‏«مدرسه کوروش» منتقل شد. درباره محل دقیق مدرسه کوروش میان ‏برخی روایت‌ها اختلاف وجود دارد، اما نهایتاً چهار کلاس برای سه گروه ‏معلولان اختصاص یافت:‏
‏• یک کلاس برای نابینایان
‏• یک کلاس برای ناشنوایان
‏• دو کلاس برای معلولان ذهنی
تیم بنیان‌گذاران آموزش استثنایی در قم شامل پنج نفر بود:‏
‏۱. احمد پوستچی (مسئول و معلم نابینایان)‏
‏۲. محمدعلی مختاریان (معلم نابینایان)‏
‏۳. بتول جوگوزلو (معلم ناشنوایان)‏
‏۴. خانم آسایش (معلم گروه ذهنی)‏
‏۵. محمدحسن قره‌گوزلو (معلم گروه ذهنی)‏
این گروه تا سال ۱۳۵۷ پایه‌گذار تمام فعالیت‌های آموزشی معلولان در ‏قم بودند.‏

در ادامه، حاضران بر این نکته توافق کردند که جلسه‌ای مستقل و ویژه ‏به‌منظور پاسداشت مقام علمی و فرهنگی شادروان استاد احمد پوستچی ‏در بنیاد قم‌پژوهی برگزار شود تا زندگی، خدمات و میراث ماندگار ایشان ‏به‌صورت دقیق‌تر و جامع‌تر مورد بررسی قرار گیرد.‏
در پایان نشست نیز طبق سنت همیشگی بنیاد قم‌پژوهی، حاضران یک ‏عکس یادگاری ثبت کردند و جلسه با فضای احترام و یادبود به کار خود ‏پایان داد.‏

پاسخی بگذارید