گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/08/4 19:02
شناسه : 411826
هدی سادات چاوشی ‏
نفس‌هایش به شماره افتاده است؛ جهان امروز ما و تاریکی و تباهی ‏اخبار جنگ و بحران‌های زیستمحیطی، تا زمزمه‌های خسته‌ ‏نابرابری‌های اقتصادی و فروپاشی پیوندهای اجتماعی، موجی از ‏اضطراب جمعی سراسر کره خاکی را درنوردیده است. در این وانفسا، ‏ناامیدی نیز، همچون ویروسی خطرناک، هرلحظه در حال آلوده ساختن ‏روح بشر است و بسیاری را به این پرسش تلخ واداشته که «آیا ‏فردایی روشن در کار خواهد بود؟» که دقیقا گاهی در قلب این توفان، ‏نسیم حیات‌بخشی از جنس «امید» می‌وزد؛ امیدی که ریشه در ژرفای ‏یک «باور» کهن دارد.‏

در آموزه‌های دینی، به‌ویژه در مکتب ادیان ابراهیمی، «انتظار» هرگز ‏به‌معنای نشستن و تماشاکردن نیست. انتظار، یک مفهوم پویا و انقلابی ‏است. این انتظار، همان باور راسخ به حکومت عدل و داد بر سراسر ‏گیتی است. این آموزه به انسان می‌آموزد که تاریخ، به‌سوی مقصدی ‏نورانی در حرکت است و فردایی سپید در انتظار بشریت. چنین ‏انتظاری، انسان را از دام رکود و یأس نجات می‌دهد و به او می‌گوید ‏که تو نیز سهمی و نقشی در این تحول بزرگ داری. انتظار، سپاهی ‏بدون پرچم می‌سازد که هر یک از اعضای آن، خود پرچمدار فضیلت و ‏عمل صالح هستند اگر هر شخص اراده کند و تمایل خود را برای باور ‏به بودن ارائه دهد.‏
آنچه عرفا و حکیمان قرن‌ها بر آن تأکید داشتند، علم روان‌شناسی ‏مدرن، امروز به آن رسیده است؛ اینکه «امید» یک فضیلت انتزاعی ‏نیست، بلکه یک «منبع قدرتمند روان‌شناختی» است. مطالعات نشان ‏می‌دهد امیدواری با ترشح هورمون‌هایی مرتبط است که استرس را ‏کاهش می‌دهند و سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کنند. فرد امیدوار، ‏مشکلات را موقتی و به‌صورت یک تجربه و حتا فرصتی برای یادگیری ‏می‌بیند، برای زندگی خود هدفمند است و راه‌حل‌های خلاقانه‌ای برای ‏عبور از موانع پیدا می‌کند. باور به یک آینده روشن، لنگر ‏آرامش‌بخشی برای روح است که اجازه نمی‌دهد کشتی وجودمان در ‏امواج سهمگین بحران‌ها غرق شود.‏
وقتی این باور عمیق در فرد نهادینه شود، آثار آن همچون حلقه‌های ‏موج، به تمام جامعه سرایت می‌کند.‏
در سطح فردی؛ انسانِ منتظر، به‌دنبال «اصلاح خویش» است. او خود ‏را برای آینده‌ای بزرگ آماده می‌کند؛ دانش می‌آموزد، اخلاق را در خود ‏نهادینه می‌کند و بر نفس خویش مسلط می‌شود. اینجاست که ارتباط ‏تنگاتنگ بین انتظار و «خودشکوفایی» آشکار می‌شود.‏
در سطح اجتماعی؛ جامعه‌ای که امیدوار است، هرگز تسلیم فساد و ظلم ‏نمی‌شود. انتظار، شجاعت «نقدمنصفانه وضع موجود» و «تلاش برای ‏ساختن فردایی بهتر» را به ارمغان می‌آورد. چنین جامعه‌ای به‌سمت ‏کار و تلاش جمعی، نوع دوستی، عدالت‌طلبی و حفظ محیط زیست ‏حرکت می‌کند؛ زیرا می‌داند که دارد جهان را برای تحقق آن آرمان ‏بزرگ آماده می‌سازد.‏
پادزهر ناامیدی و روشنایی بخش تاریکی‌های عصر ماست؛ انتظار. و ‏این مفهوم به ما می‌آموزد که روشنایی و طلوع سپیده و پایان تاریکی ‏حتمی است، اما رسیدن به آن، منوط به بیداری و حرکت ماست. و این ‏امید، آرامش‌بخش است زیرا سرنوشت جهان را نه به دست شانس، که ‏به اراده‌ حکیمانه‌ای الهی و تلاش‌های خردمندانه خودمان می‌سپارد.‏
اگر این باور را در خود و جامعه‌مان زنده نگه داریم، می‌توانیم ‏‏«منتظر» باشیم؛ نه منتظری منفعل که در گوشه‌ای نشسته، بلکه ‏منتظری امیدوار و فعال که با هر عمل نیک، و با هر دعای خیر، و با ‏هر گام در مسیر عدالت، جهان خویش و پیرامون را به‌سوی آن طلوع ‏پیروزی ‏victorious‏)) نزدیک‌تر می‌کند. که همانا آینده از آنِ ‏امیدواران است.‏

پاسخی بگذارید