هدی سادات چاوشی
نفسهایش به شماره افتاده است؛ جهان امروز ما و تاریکی و تباهی اخبار جنگ و بحرانهای زیستمحیطی، تا زمزمههای خسته نابرابریهای اقتصادی و فروپاشی پیوندهای اجتماعی، موجی از اضطراب جمعی سراسر کره خاکی را درنوردیده است. در این وانفسا، ناامیدی نیز، همچون ویروسی خطرناک، هرلحظه در حال آلوده ساختن روح بشر است و بسیاری را به این پرسش تلخ واداشته که «آیا فردایی روشن در کار خواهد بود؟» که دقیقا گاهی در قلب این توفان، نسیم حیاتبخشی از جنس «امید» میوزد؛ امیدی که ریشه در ژرفای یک «باور» کهن دارد.
در آموزههای دینی، بهویژه در مکتب ادیان ابراهیمی، «انتظار» هرگز بهمعنای نشستن و تماشاکردن نیست. انتظار، یک مفهوم پویا و انقلابی است. این انتظار، همان باور راسخ به حکومت عدل و داد بر سراسر گیتی است. این آموزه به انسان میآموزد که تاریخ، بهسوی مقصدی نورانی در حرکت است و فردایی سپید در انتظار بشریت. چنین انتظاری، انسان را از دام رکود و یأس نجات میدهد و به او میگوید که تو نیز سهمی و نقشی در این تحول بزرگ داری. انتظار، سپاهی بدون پرچم میسازد که هر یک از اعضای آن، خود پرچمدار فضیلت و عمل صالح هستند اگر هر شخص اراده کند و تمایل خود را برای باور به بودن ارائه دهد.
آنچه عرفا و حکیمان قرنها بر آن تأکید داشتند، علم روانشناسی مدرن، امروز به آن رسیده است؛ اینکه «امید» یک فضیلت انتزاعی نیست، بلکه یک «منبع قدرتمند روانشناختی» است. مطالعات نشان میدهد امیدواری با ترشح هورمونهایی مرتبط است که استرس را کاهش میدهند و سیستم ایمنی بدن را تقویت میکنند. فرد امیدوار، مشکلات را موقتی و بهصورت یک تجربه و حتا فرصتی برای یادگیری میبیند، برای زندگی خود هدفمند است و راهحلهای خلاقانهای برای عبور از موانع پیدا میکند. باور به یک آینده روشن، لنگر آرامشبخشی برای روح است که اجازه نمیدهد کشتی وجودمان در امواج سهمگین بحرانها غرق شود.
وقتی این باور عمیق در فرد نهادینه شود، آثار آن همچون حلقههای موج، به تمام جامعه سرایت میکند.
در سطح فردی؛ انسانِ منتظر، بهدنبال «اصلاح خویش» است. او خود را برای آیندهای بزرگ آماده میکند؛ دانش میآموزد، اخلاق را در خود نهادینه میکند و بر نفس خویش مسلط میشود. اینجاست که ارتباط تنگاتنگ بین انتظار و «خودشکوفایی» آشکار میشود.
در سطح اجتماعی؛ جامعهای که امیدوار است، هرگز تسلیم فساد و ظلم نمیشود. انتظار، شجاعت «نقدمنصفانه وضع موجود» و «تلاش برای ساختن فردایی بهتر» را به ارمغان میآورد. چنین جامعهای بهسمت کار و تلاش جمعی، نوع دوستی، عدالتطلبی و حفظ محیط زیست حرکت میکند؛ زیرا میداند که دارد جهان را برای تحقق آن آرمان بزرگ آماده میسازد.
پادزهر ناامیدی و روشنایی بخش تاریکیهای عصر ماست؛ انتظار. و این مفهوم به ما میآموزد که روشنایی و طلوع سپیده و پایان تاریکی حتمی است، اما رسیدن به آن، منوط به بیداری و حرکت ماست. و این امید، آرامشبخش است زیرا سرنوشت جهان را نه به دست شانس، که به اراده حکیمانهای الهی و تلاشهای خردمندانه خودمان میسپارد.
اگر این باور را در خود و جامعهمان زنده نگه داریم، میتوانیم «منتظر» باشیم؛ نه منتظری منفعل که در گوشهای نشسته، بلکه منتظری امیدوار و فعال که با هر عمل نیک، و با هر دعای خیر، و با هر گام در مسیر عدالت، جهان خویش و پیرامون را بهسوی آن طلوع پیروزی victorious)) نزدیکتر میکند. که همانا آینده از آنِ امیدواران است.



