مدرس مرکز ملی فرش ایران تشریح کرد : 			
								
 
				 
				
				
		 
 
 
 
 
 
				
								
				
				
				
				
				
				
				
				مهیار موسوی
شاخه سبز - در نخستین جلسه تخصصی بنیاد قمپژوهی با محوریت «مرمت فرش و پاسداری از هویت ملی و میراث ناملموس»، آقای هادی پورجهان ـ استاد برجسته صنعت فرش، پژوهشگر و مدرس مرکز ملی فرش ایران ـ به ایراد سخن پرداخت. وی با ادبیاتی صمیمی اما دقیق، تاریخچه فرشبافی قم، سیر شکلگیری حرفه مرمت فرش، و نقش آن در حفظ میراث فرهنگی ایران را بازگو کرد.
به گزارش شاخه سبز ، نشست ۵۷۳ بنیاد قمپژوهی با حضور استاد هادی پورجهان – از پژوهشگران و هنرمندان حوزه فرش و مرمت – در دانشگاه طلوعمهر برگزار شد و فرصتی فراهم ساخت تا از نگاه علمی و تجربی ایشان، ابعاد تازهای از هنر مرمت و جایگاه فرهنگی آن در قم شناخته شود.
استاد پورجهان با روایتی مبتنی بر تجربه شخصی و تاریخی، مسیر شکلگیری فن مرمت در قم را از آغاز تا دوران معاصر بازگو کرد؛ روایتی که نه تنها بیانگر تاریخ رشد صنعت فرش قم است، بلکه جلوهای از حافظه فرهنگی و هویت ایرانی در قالب هنر اصیل قالیبافی و رفوگری محسوب میشود. این نشست از جمله برنامههایی بود که در آن، پیوند میان میراث ناملموس ایران و دانش فنی مرمت فرش با رویکردی پژوهشی و مستند مورد کندوکاو قرار گرفت. 
پیشینه شخصی و مسیر حرفهای
استاد پورجهان، متولد ۱۳۵۴ در شهر قم، از دوران کودکی با تار و پود قالی آشنا بوده است. به گفته خود او، نخستین تجربه لمس نخ و پود قالی در کنار مادر و مادربزرگش شکل گرفت؛ زمانی که مادربزرگش با چرخ نخریسی و گلیمبافی، سنت دیرینه خانوادگی را زنده نگاه میداشت.
از سال ۱۳۷۴ وی بهصورت مستقل وارد بازار فرش قم شد و فعالیت خود را در حوزه تولید، تدریس و مشاوره فرش دستباف گسترش داد. استاد پورجهان بعدها موفق شد نخستین جایزه ملی فرش مدرن و مفهومی ایران را به نام قم ثبت کند و بهعنوان مدرس رسمی مرکز ملی فرش ایران فعالیت کند.
سیر تاریخی فرشبافی قم
فرشبافی در قم، همانگونه که استاد هادی پورجهان اشاره میکند، تاریخی پیچیده و چندلایه دارد؛ تاریخی که از دل زندگی روستایی و مهاجرت طوایف ایرانی بهتدریج به صنعت شهریِ ماندگار و جهانی تبدیل شد. شواهد تاریخی و اسناد موجود نشان میدهد که نخستین نشانههای قالیبافی در منطقه قم به اواخر دوران ناصرالدینشاه قاجار بازمیگردد؛ زمانی که ساختار اجتماعی قم هنوز جایگاه امروزی را نداشت و زندگی ایلات و روستاهای پیرامون شهر مبتنی بر صنایع دستی و بافتهای سنتی بود.
در این دوره، روستاییان قم و طوایف کوچنشین از جمله ایل شاهسون در تولید گلیم، جاجیم و قالی دستباف فعالیت داشتند. این کارگاههای خانگی با نخهای پشمی و رنگهای طبیعی، محصولاتی برای استفاده محلی تولید میکردند؛ اما بهمرور، با افزایش تماس قم با شهرهای بزرگتر مانند کاشان، اراک، کرمان و تهران، مسیر تجاری تازهای شکل گرفت که زمینه تحول در کیفیت و سبک فرشبافی را فراهم کرد.
یکی از نقاط عطف این تحول، مهاجرت هنرمندان کاشانی به قم بود. طبق روایتهای شفاهی، بخشی از خانوادههای تولیدکننده فرش در کاشان به دلایل اقتصادی و مذهبی به قم نقلمکان کردند و در این شهر، دست به تأسیس کارگاههای جدید زدند. استاد پورجهان در سخنرانی خود این نکته را «حلقه مفقوده» تاریخ فرش قم مینامد؛ زیرا هیچ نمونهای از قالیهایی که بتوان آن را «فرش کاشان تولید قم» خواند، در منابع تاریخی ثبت نشده است. این مهاجرتها، برخلاف انتظار، شیوهای تازه در طراحی و رنگبندی پدید آورد که بعدها بهعنوان «سبک قمی» شناخته شد؛ سبک مستقل با روحیه جسورانه و اصیل.
در دهههای ابتدایی قرن چهاردهم شمسی، فرشبافی شهری در قم از محدوده روستاها به درون شهر کشیده شد. محلههایی چون بخش دوی قم، باجک و کهک به هستههای اولیه تولید فرش تبدیل شدند. تولیدکنندگان محلی با الهام از نقوش سنتی کاشان، کرمان و تبریز، طرحهایی ظریفتر و رنگهایی شفافتر را در قالب فرشهای ابریشمی توسعه دادند. استاد پورجهان در سخنانش از قالی منحصربهفردی به نام «نقشه عنادور» یاد میکند؛ فرشی محرابی با زمینه خلوت و قندیلی طلایی در مرکز که به گفته وی، دستکم هشتاد سال قدمت دارد و نمایانگر آغاز عصر قالیهای تمام ابریشم در قم است.
از حدود یک قرن پیش، فرش قم وارد مرحله جدیدی شد: دوره تولید فرشهای ابریشم خالص با تراکم بالا (شصت تا ۱۲۰ رج). این مرحله، نقطه تمایز قالی قم از سایر فرشهای ایرانی بود. هنرمندان قمی با اتکا به رنگهای درخشان، طراحیهای هندسیـاسلیمی، زمینههای کرمی و طلایی و پرداخت دقیق، قالیهایی خلق کردند که از لحاظ نفاست، ظرافت و دوام، در سطح جهانی مطرح شدند. این روند به تولد سبک «فرش تمام ابریشم قم» انجامید؛ سبکی که امروزه نیز نماد شکوه هنر دستی ایران است.
در نیمهٔ دوم قرن اخیر، با گسترش کارگاههای خانگی و تجاری، قم به مرکز نوآوری در طراحی فرش بدل شد. استاد پورجهان این دوره را «کارخانه بزرگ خلاقیت» توصیف میکند؛ جایی که هر روز طرحی جدید، رنگی متفاوت و جسارتی تازه در تولید پدیدار میشود. در همین دوران، تجارت جهانی فرش قمی شکل گرفت و آثار این شهر در بازارهای استانبول، رم، توکیو و نیویورک بهعنوان گرانبهاترین فرشهای دنیا شناخته شدند.
در مجموع، مسیر تاریخی فرش قم از صنعت محلی خانوادگی به میراث هنری جهانی تغییر یافته است. این روند نه تنها بازتابی از مهارت هنرمندان قمی، بلکه نمایانگر همزیستی سنت و نوآوری در قلب ایران است؛ جایی که هر تار و پود قالی، روایتگر تلاش صدساله مردمانی است که زیبایی را از ایمان و کار میآفرینند.
آغاز دوره مرمت فرش در قم
فرایند مرمت فرش در قم، برخلاف تصور عمومی که آن را صرفاً «رفوگری» یا «نخگیری» میپندارد، تاریخی علمی و فنی دارد که ریشههای آن به بیش از یک قرن پیش در این شهر بازمیگردد. بنا بر روایت استاد هادی پورجهان، نخستین بنیانگذار مرمت اصولی و سازمانیافته فرش در قم، علیاکبرخان ترابینژاد بود؛ شخصیتی که حدود صد سال پیش، پس از یک حادثه مالی در مسیر کرمان به قم، ناخواسته در این شهر ماندگار شد و بهعنوان رفوگر حرم حضرت معصومه(س) فعالیت خود را آغاز کرد. این واقعه تاریخی، نقطه شروع شکلگیری مدرسه غیررسمی ولی عمیق در زمینه مرمت و بازسازی فرشهای دستباف ایرانی محسوب میشود.
علیاکبرخان ترابینژاد نهتنها به ترمیم قالیهای آسیبدیده حرم پرداخت، بلکه با انتقال دانش و تجربه خود به کارگران محلی، بنیان مفهوم «مرمت هنری» را در قم بنا نهاد؛ مفهومی که بعدها فراتر از مرزهای مذهبی و خدماتی رفت و به بخش پایدار بازار فرش قم تبدیل شد. به گفته حاج رضا ارمی (براساس نقل قول فرزند مرحوم استاد، حاج احمد ترابینژاد)، فعالیتهای ترابینژاد باعث شد قم برای نخستین بار به مرکز تخصصی رفوگری در ایران بدل گردد.
پس از او، فرزندش محمود آقا (محمود بزرگ) وارد این حرفه شد و ابتکار مهمی را به ثبت رساند: ایجاد سیستم دارکشی تختهای. این روش، که امروزه یکی از ارکان مرمت حرفهای فرشهای ابریشم بهشمار میرود، باعث تثبیت کامل ابعاد قالی پیش و پس از پرداخت شد. از آن پس، دارکشی نه تنها بخشی از تعمیر فرشهای کهنه بود، بلکه به استاندارد خدماتی الزامی در قم تبدیل شد. برخلاف شهرهایی چون اراک، که قالی بدون دارکشی مستقیماً به مصرفکننده تحویل میشد.
کرشد تدریجی مهارتها و شکلگیری نسل نخست استادکاران مرمت
دهههای بعد، دورانی بود که مرمت فرش قمی از حالت تجربی به عرصههای دقیقتر و علمیتر گام نهاد. شاگردان نسل اول ترابینژاد، همچون غلامعباس دورهگرد و مچ ستار، با دانش عملی بالا ولی روحیهای محافظهکارانه فعالیت میکردند. استاد پورجهان در سخنرانی خود به نکته ظریف اجتماعی اشاره دارد: سنت پنهانکاری در میان استادکاران مرمت، که بهدلیل نگرش منفی نسبت به «عیبدار بودن فرش» شکل گرفته بود. در باور عمومی بازار، حضور مرمتکار به معنای نقص کالا تلقی میشد؛ از همین رو مرمتگران بزرگ معمولاً پشتصحنه باقی میماندند و آثارشان بینام منتشر میشد.
بااینحال، در همین دوره، برخی چهرههای درخشان و بیبدیل پدید آمدند که مسیر تاریخ مرمت قمی را تغییر دادند. از جمله استاد علی سبحانی، شاگرد مش ستار، که بعدها در انزوا و بیتجلیل درگذشت اما شاگردان برجستهای پرورش داد؛ از جمله برادران جعفری (مهدی، صمد، رضا و اصغر) و مرحوم غلامعلی گلی که پایهگذاران تکنیکهای نوین پرداخت و اصلاح ابعاد در فرشهای ابریشمی شدند.
ورود به عصر تخصص و شناسایی جهانی
از نیمه دوم قرن گذشته، مرمت فرش در قم وارد مرحلهای تازه شد. تمرکز از فرشهای کهنه و کاربردی به سوی آثار نفیس و هنری ابریشمی با رجهای بالا تغییر یافت. مرمت در قم به علمی چندمرحلهای تبدیل شد: شامل شستشو، لکهبرداری، دارکشی دقیق، شیرازهدوزی، پرداخت سطح، اصلاح تقارنها و احیای رنگ طبیعی. استاد پورجهان تأکید میکند که انجام اصلاحات در قالیهایی با تراکم هشتاد رج و بالاتر چنان نیازمند دقت و صبر است که «شایسته جایزه نوبل مهارت» است.
در این دوران، استادانی چون زندهیاد علیرضا بلند (رفوگر جهانی) و حسین نوروزی (عمو نوروزی) مرزهای تازهای در احیای قالیهای از بین رفته گشودند؛ از جمله ترمیم فرشهای شیت شده که در آن پودها کاملاً گسیختهاند؛ اقدامی که تا پیش از آن غیرممکن تصور میشد. متأسفانه بسیاری از این چهرهها در سکوت از دنیا رفتند و هنوز تجلیل شایستهای از آنان صورت نگرفته است. از نسل قدیمی، تنها حاج محمدحسین نوری (حدود هشتاد ساله) باقی مانده که به تعبیر پورجهان، آخرین پیوند زنده بین میراث سنتی مرمت و صنعت جدید فرش قم است.
استادان ناشناخته و میراث پنهان
تاریخ هنر مرمت فرش در قم، برخلاف جنبههای پرزرق و برق تجارت فرش، بر دوش نسلی از استادکاران خاموش و بینشان است؛ مردانی که در سکوت دارهای خود، آثار هنری را از مرز نابودی به زندگی دوباره بازمیگرداندند، اما نامشان هرگز بر تار و پود این قالیها ننشست. استاد هادی پورجهان در سخنان خود از این دوره بهعنوان «میراث پنهان قم» یاد میکند؛ دورهای که تخصص، خلاقیت و عشق به هنر دست، در پس پردهٔ فروتنی و گمنامی باقی ماند.
سنت پنهانکاری در بازار فرش قم
در بازار سنتی قم، دیدگاه عمومی نسبت به مرمتکاران متفاوت از شهرهایی چون تبریز یا کرمان بود. براساس روایت شفاهی استادان قدیمی، حضور مرمتگر در پشت دار مساوی بود با «لاثقالی» یعنی نقص کالا. از همین رو، بسیاری از استادان مرمت ترجیح میدادند نامشان در کار ثبت نشود و حتی شاگردانشان را به سکوت درباره جزئیات کار تشویق میکردند. این پدیدهٔ فرهنگی، که ریشه در نگرش تجاری بازارهای سنتی داشت، سبب شد بخش بزرگی از تاریخ فنی و هنری مرمت فرش قم بهصورت شفاهی و غیرمستند باقی بماند.
نمونه بارز این سنت را در زندگی غلامعباس دورهگرد و مش ستار میتوان یافت. دو مرمتگر از اهالی غرب ایران که بخش عمده عمرشان را در کارگاههای قم گذراندند. هر دو از استادان چیرهدست در ترمیم فرشهای ابریشمی و دارکشی دقیق بودند و حتی بسیاری از روشهای مدرن امروزی ریشه در تجربههای آنان دارد. بااینحال، بهسبب بینامی و پرهیز از شهرت، آثار آنان تا امروز تنها از طریق شاگردانشان قابل ردیابی است.
شاگردان گمنام و تأثیرگذاری پنهان
از دل همین سنت گمنامی، نسلی تازه از هنرمندان پدید آمد که بعدها پایهگذاران مدارس آموزشی و واحدهای تخصصی مرمت در قم شدند. از جمله، استاد علی سبحانی — شاگرد مش ستار — که بدون تجلیل رسمی، اما با نفوذ عمیق در تربیت نسل جدید مرمتگران شناخته میشود. او تا دو سال پیش زنده بود و در سکوت درگذشت، بیآنکه نامش بر سر زبانها افتد. شاگردان او شامل برادران جعفری (مهدی، صمد، رضا و اصغر) و مرحوم غلامعلی گلی بعدها به ارکان فنی بازار تبدیل شدند و مهارتهایشان پایهگذار شیوههای جدید پرداخت و رفوگری ابریشم شد.
استاد پورجهان در خاطرهای تکاندهنده از غلامعلی گلی یاد میکند؛ مرمتگری که در جریان بیمه کردنش نزد اتحادیه قم، با دشواریهای فراوان مواجه شد. او پس از توضیح قدمبهقدم مراحل رفوگری، دو بسته سوزن هدیه گرفت و ساعاتی بعد در تصادفی جان باخت. این روایت، نمادی از وضعیتی است که بسیاری از استادان مرمت در آن زیسته و در گمنامی درگذشتهاند؛ فداکاری بیادعا در مسیر خدمت به هنر ایرانی.
مرمتگران بدون نشان بینالمللی
در سالهای اخیر، نقش قم در عرصه جهانی مرمت فرش بهتدریج مورد توجه قرار گرفت، اما بسیاری از استادان این افتخار را در زمان حیات خود ندیدند. از جمله استاد علیرضا بلند که به گفته پورجهان، توانایی احیای فرشهای کاملاً شیتشده (یعنی پودگسیخته و متلاشیشده) را داشت، مهارتی که در سطح بینالمللی بهعنوان استاندارد حرفهای مرمت شناخته شد. او سالها بیهیاهو کار کرد و پارسال درگذشت، در حالیکه لقب غیررسمی «رفوگر جهانی» را میان شاگردانش داشت.
همچنین باید از حسین نوروزی (عمو نوروزی) یاد کرد؛ مردی که بهگفتهٔ استاد پورجهان، چنان تسلطی بر ساختار پود و رنگ ابریشم داشت که میتوانست با ترکیب نخهای محلی و خارجی، هماهنگی رنگی کامل در ترمیم ایجاد کند، بدون آنکه فرش مرمتی از فرش اصل قابل تشخیص باشد. او هیچ نشانی رسمی از خود برجای نگذاشت، ولی آثارش هنوز در حجرههای قدیمی تیمچه بازار قم دیده میشود.
آخرین بازمانده از نسل طلایی
امروز تنها حاج محمدحسین نوری، حدود هشتاد ساله، از نسل قدیم مرمتگران قم باقی مانده است. او بهندرت به بازار میآید و دیگر فعالیت حرفهای ندارد، اما از دید پورجهان، نماد زندهٔ «میراث ناملموس مرمت فرش ایران» است. نوری سالها با نخهای طبیعی و ابزار دستی کار کرده و رازهای سنتی مانند «شیرازهدوزی دوبل»، «پودکشی خمیده» و «لکهگیری طبیعی با آبانبار» را در سینه دارد؛ مهارتهایی که بخش عمده آنها در مسیر صنعتی شدن از دست رفتهاند.
مفهوم و اهمیت مرمت فرش
مرمت فرش، در نگاه استاد هادی پورجهان، صرفاً بازسازی ظاهری یک بافته نیست، بلکه فرایندی علمی، هنری و فرهنگی برای احیای هویت اثر محسوب میشود. قالی ایرانی، چه تمام ابریشم و چه پشمی، همچون موجودی زنده است؛ زمانی که آسیب میبیند، نیازمند درمانی دقیق، هماهنگ و مبتنی بر شناخت تار و پود وجودیاش میباشد. از همین رو، مرمت فرش در قم بهعنوان «علم حفظ حیات هنری» شناخته میشود، نه صرفاً رفوگری یا تعمیر مکانیکی.
استاد پورجهان در تشریح مفهوم مرمت میگوید که این فرآیند دو وجه اصلی دارد:
عیبپوشانی موقت: برای بازگرداندن ظاهر و زیبایی اولیه فرش بدون تغییر در ساختار آن؛ معمولاً در فرشهای نمایشی یا تاریخی استفاده میشود.
ترمیم کامل نقص: شامل بازسازی علمی اجزای از بینرفته، بازآرایی رنگها و اصلاح ابعاد و تقارنهای ساختاری. این مرحله، هسته اصلی مرمت حرفهای فرش قم بهویژه در آثار ابریشمکار با تراکم بین هفتاد تا ۱۴۰ رج است.
از دیدگاه فنی، مرمت با چند عملیات کلیدی انجام میشود: دفعکاری (اصلاح ابعاد جزئی دار)، شستشو و پرداخت سطح، شیرازهدوزی اصولی، دارکشی دقیق و اصلاح کجیها و پودهای گسیختهشده. تمامی این مراحل نیازمند مهارت و درک عمیق از رفتار نخ ابریشم، جهت تاب، سن پیوند پود و ثبات رنگ در شرایط رطوبتی بازار قم هستند؛ دانشی که در طول نسلها، صرفاً بهصورت تجربی میان استادان منتقل شده است.
ارزش هنری و میراث فرهنگی
در معنای گستردهتر، مرمت فرش مساوی است با حفظ میراث ناملموس ایران. هر قالی دستباف، بازتابی از فرهنگ، ذوق و باور مردمان یک اقلیم است. وقتی فرشی آسیب میبیند و مرمت میشود، در واقع بخشی از تاریخ آن تمدن دوباره زنده میگردد. مرمت در قم از همین منظر، نه صرفاً بازسازی یک جسم، بلکه احیای یک روح هنری است؛ روحی که در رنگ طبیعی، گره ظریف و پرداخت شفاف ابریشم تجلی مییابد.
به تعبیر استاد پورجهان، «مرمت فرش، همانقدر هنر است که بافت آن»؛ زیرا مرمتگر باید بتواند در تعامل میان زمان، ماده و لطافت انسانی، اثر را به زندگی بازگرداند بدون آنکه اصالتش تغییر کند. این ظرافت در قالیهای با رج بالای هشتاد به چنان درجهای از دقت میرسد که پورجهان آن را «شایسته جایزه نوبل حوصله و مهارت» مینامد؛ اشاره استعاری به ظرافت بیمانند این هنر دستی.
نقش اقتصادی و اجتماعی
از حیث اقتصادی نیز مرمت فرش جایگاهی بنیادین دارد. بسیاری از فرشهای نفیس ابریشمکار قم پس از سالها استفاده در منازل اروپایی و آسیایی، برای بازسازی و احیا دوباره به قم بازمیگردند. همین چرخه، قم را به مرکز تجارت بینالمللی خدمات مرمت تبدیل کرده است. یک فرش آسیبدیده پس از مرمت اصولی نه تنها ارزش خود را بازیابی میکند، بلکه گاه چند برابر قیمت اولیه فروخته میشود؛ چراکه اثر بازسازیشده، علاوه بر زیبایی اصیل، حامل نشان مهارت ایرانی است.
در سطح اجتماعی، مرمت فرش در قم نوعی فرهنگ مسئولیت و احترام به کار دست انسان را بازتولید میکند. هر نخ ترمیمشده یادآور ارزشی است که به کیفیت، دوام و روح هنر ملی داده میشود. حفظ پارچههای ابریشم ایرانی در این شهر به معنای پاسداشت صد سال تجربه و حافظه قومی در زمینهی رنگرزی، تاب نخ و هندسهی سنتی دار است.
روشها و مراحل مرمت
او با جزئیات مراحل مرمت را چنین تشریح کرد:
پرداخت و روگیری: حذف پرزهای اضافی، همسطحسازی سطح قالی و تثبیت درخشندگی رنگها.
شستوشو و لکهبرداری: بخش مهمی از فرآیند سرویس فرش، بهویژه برای فرشهای ابریشم که باید با مراقبت ویژه انجام شود.
شیرازهدوزی و دوگرهکاری: مهار لبههای فرش با دوخت تخصصی، که در قم به تکنیکی منحصربهفرد و جهانی بدل شده است.
دارکشی و راستهسازی: اصلاح کجیها و تثبیت اضلاع فرش با دقت ریاضیوار.
دفعکاری: یک تکنیک اختصاصی قمی که در آن اختلاف ابعاد حاشیهها و نقوش با دقت میلیمتری اصلاح میشود.
به گفته پورجهان، انجام دفعکاری روی فرشهای هشتاد رج ابریشم به حدی دشوار است که میتوان آن را «نوبل هنر صبر و مهارت» نامید.
اخلاق حرفهای و روح اثرگذار مرمتکاران
پورجهان در پایان با افتخار از منش اخلاقی مرمتکاران قمی سخن گفت:
«در طول سیوپنج سال کار، هیچ مرمتکاری در این شهر بابت جبران خسارت مالی از مشتری پول نگرفته است. این یعنی مرمت در قم نه فقط یک حرفه، بلکه نوعی عشق و ایمان است.»
او مهارت، حوصله، مسئولیتپذیری و وجدان کاری را اصلیترین عوامل پایداری این هنر دانست و از نسل جدید هنرمندان، از جمله پسر خود «سامیار پورجهان» یاد کرد که به تعبیر وی «ادامهدهنده راه استادان ملکوتی مرمت فرش قم» است.
			
										
										
										
										
										
										
										
										
										
										
  
						


