مدرس مرکز ملی فرش ایران تشریح کرد : ‏
گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1404/08/3 10:28
شناسه : 411923
مهیار موسوی
شاخه سبز - در نخستین جلسه تخصصی بنیاد قم‌پژوهی با محوریت ‏‏«مرمت فرش و پاسداری از هویت ملی و میراث ناملموس»، آقای ‏هادی پورجهان ـ استاد برجسته صنعت فرش، پژوهشگر و مدرس ‏مرکز ملی فرش ایران ـ به ایراد سخن پرداخت. وی با ادبیاتی صمیمی ‏اما دقیق، تاریخچه فرش‌بافی قم، سیر شکل‌گیری حرفه مرمت فرش، و ‏نقش آن در حفظ میراث فرهنگی ایران را بازگو کرد.‏
به گزارش شاخه سبز ، نشست ۵۷۳ بنیاد قم‌پژوهی با حضور استاد ‏هادی پورجهان – از پژوهشگران و هنرمندان حوزه‌ فرش و مرمت – ‏در دانشگاه طلوع‌مهر برگزار شد و فرصتی فراهم ساخت تا از نگاه ‏علمی و تجربی ایشان، ابعاد تازه‌ای از هنر مرمت و جایگاه فرهنگی ‏آن در قم شناخته شود.‏
استاد پورجهان با روایتی مبتنی بر تجربه‌ شخصی و تاریخی، مسیر ‏شکل‌گیری فن مرمت در قم را از آغاز تا دوران معاصر بازگو کرد؛ ‏روایتی که نه تنها بیانگر تاریخ رشد صنعت فرش قم است، بلکه ‏جلوه‌ای از حافظه‌ فرهنگی و هویت ایرانی در قالب هنر اصیل قالی‌بافی ‏و رفوگری محسوب می‌شود. این نشست از جمله برنامه‌هایی بود که در ‏آن، پیوند میان میراث ناملموس ایران و دانش فنی مرمت فرش با ‏رویکردی پژوهشی و مستند مورد کندوکاو قرار گرفت. ‏
پیشینه شخصی و مسیر حرفه‌ای
استاد پورجهان، متولد ۱۳۵۴ در شهر قم، از دوران کودکی با تار و ‏پود قالی آشنا بوده است. به گفته خود او، نخستین تجربه لمس نخ و ‏پود قالی در کنار مادر و مادربزرگش شکل گرفت؛ زمانی که ‏مادربزرگش با چرخ نخ‌ریسی و گلیم‌بافی، سنت دیرینه خانوادگی را ‏زنده نگاه می‌داشت.‏
از سال ۱۳۷۴ وی به‌صورت مستقل وارد بازار فرش قم شد و فعالیت ‏خود را در حوزه تولید، تدریس و مشاوره فرش دستباف گسترش داد. ‏استاد پورجهان بعدها موفق شد نخستین جایزه ملی فرش مدرن و ‏مفهومی ایران را به نام قم ثبت کند و به‌عنوان مدرس رسمی مرکز ‏ملی فرش ایران فعالیت کند.‏
سیر تاریخی فرش‌بافی قم
فرش‌بافی در قم، همان‌گونه که استاد هادی پورجهان اشاره می‌کند، ‏تاریخی پیچیده و چندلایه دارد؛ تاریخی که از دل زندگی روستایی و ‏مهاجرت طوایف ایرانی به‌تدریج به صنعت شهریِ ماندگار و جهانی ‏تبدیل شد. شواهد تاریخی و اسناد موجود نشان می‌دهد که نخستین ‏نشانه‌های قالی‌بافی در منطقه قم به اواخر دوران ناصرالدین‌شاه قاجار ‏بازمی‌گردد؛ زمانی که ساختار اجتماعی قم هنوز جایگاه امروزی را ‏نداشت و زندگی ایلات و روستاهای پیرامون شهر مبتنی بر صنایع ‏دستی و بافت‌های سنتی بود.‏
در این دوره، روستاییان قم و طوایف کوچ‌نشین از جمله ایل شاهسون ‏در تولید گلیم، جاجیم و قالی دستباف فعالیت داشتند. این کارگاه‌های ‏خانگی با نخ‌های پشمی و رنگ‌های طبیعی، محصولاتی برای استفاده ‏محلی تولید می‌کردند؛ اما به‌مرور، با افزایش تماس قم با شهرهای ‏بزرگ‌تر مانند کاشان، اراک، کرمان و تهران، مسیر تجاری تازه‌ای ‏شکل گرفت که زمینه تحول در کیفیت و سبک فرش‌بافی را فراهم کرد.‏
یکی از نقاط عطف این تحول، مهاجرت هنرمندان کاشانی به قم بود. ‏طبق روایت‌های شفاهی، بخشی از خانواده‌های تولیدکننده فرش در ‏کاشان به دلایل اقتصادی و مذهبی به قم نقل‌مکان کردند و در این ‏شهر، دست به تأسیس کارگاه‌های جدید زدند. استاد پورجهان در ‏سخنرانی خود این نکته را «حلقه مفقوده» تاریخ فرش قم می‌نامد؛ ‏زیرا هیچ نمونه‌ای از قالی‌هایی که بتوان آن را «فرش کاشان تولید ‏قم» خواند، در منابع تاریخی ثبت نشده است. این مهاجرت‌ها، برخلاف ‏انتظار، شیوه‌ای تازه در طراحی و رنگبندی پدید آورد که بعدها ‏به‌عنوان «سبک قمی» شناخته شد؛ سبک مستقل با روحیه جسورانه و ‏اصیل.‏
در دهه‌های ابتدایی قرن چهاردهم شمسی، فرش‌بافی شهری در قم از ‏محدوده روستاها به درون شهر کشیده شد. محله‌هایی چون بخش دوی ‏قم، باجک و کهک به هسته‌های اولیه تولید فرش تبدیل شدند. ‏تولیدکنندگان محلی با الهام از نقوش سنتی کاشان، کرمان و تبریز، ‏طرح‌هایی ظریف‌تر و رنگ‌هایی شفاف‌تر را در قالب فرش‌های ابریشمی ‏توسعه دادند. استاد پورجهان در سخنانش از قالی منحصربه‌فردی به نام ‏‏«نقشه عنادور» یاد می‌کند؛ فرشی محرابی با زمینه خلوت و قندیلی ‏طلایی در مرکز که به گفته وی، دست‌کم هشتاد سال قدمت دارد و ‏نمایانگر آغاز عصر قالی‌های تمام ابریشم در قم است.‏
از حدود یک قرن پیش، فرش قم وارد مرحله جدیدی شد: دوره تولید ‏فرش‌های ابریشم خالص با تراکم بالا (شصت تا ۱۲۰ رج). این مرحله، ‏نقطه تمایز قالی قم از سایر فرش‌های ایرانی بود. هنرمندان قمی با ‏اتکا به رنگ‌های درخشان، طراحی‌های هندسی‌ـ‌اسلیمی، زمینه‌های ‏کرمی و طلایی و پرداخت دقیق، قالی‌هایی خلق کردند که از لحاظ ‏نفاست، ظرافت و دوام، در سطح جهانی مطرح شدند. این روند به تولد ‏سبک «فرش تمام ابریشم قم» انجامید؛ سبکی که امروزه نیز نماد ‏شکوه هنر دستی ایران است.‏
در نیمهٔ دوم قرن اخیر، با گسترش کارگاه‌های خانگی و تجاری، قم به ‏مرکز نوآوری در طراحی فرش بدل شد. استاد پورجهان این دوره را ‏‏«کارخانه‌ بزرگ خلاقیت» توصیف می‌کند؛ جایی که هر روز طرحی ‏جدید، رنگی متفاوت و جسارتی تازه در تولید پدیدار می‌شود. در همین ‏دوران، تجارت جهانی فرش قمی شکل گرفت و آثار این شهر در ‏بازارهای استانبول، رم، توکیو و نیویورک به‌عنوان گران‌بهاترین ‏فرش‌های دنیا شناخته شدند.‏
در مجموع، مسیر تاریخی فرش قم از صنعت محلی خانوادگی به میراث ‏هنری جهانی تغییر یافته است. این روند نه تنها بازتابی از مهارت ‏هنرمندان قمی، بلکه نمایانگر هم‌زیستی سنت و نوآوری در قلب ایران ‏است؛ جایی که هر تار و پود قالی، روایتگر تلاش صدساله مردمانی ‏است که زیبایی را از ایمان و کار می‌آفرینند.‏
آغاز دوره مرمت فرش در قم
فرایند مرمت فرش در قم، برخلاف تصور عمومی که آن را صرفاً ‏‏«رفوگری» یا «نخ‌گیری» می‌پندارد، تاریخی علمی و فنی دارد که ‏ریشه‌های آن به بیش از یک قرن پیش در این شهر بازمی‌گردد. بنا بر ‏روایت استاد هادی پورجهان، نخستین بنیان‌گذار مرمت اصولی و ‏سازمان‌یافته فرش در قم، علی‌اکبرخان ترابی‌نژاد بود؛ شخصیتی که ‏حدود صد سال پیش، پس از یک حادثه مالی در مسیر کرمان به قم، ‏ناخواسته در این شهر ماندگار شد و به‌عنوان رفوگر حرم حضرت ‏معصومه(س) فعالیت خود را آغاز کرد. این واقعه تاریخی، نقطه ‏شروع شکل‌گیری مدرسه غیررسمی ولی عمیق در زمینه مرمت و ‏بازسازی فرش‌های دستباف ایرانی محسوب می‌شود.‏
علی‌اکبرخان ترابی‌نژاد نه‌تنها به ترمیم قالی‌های آسیب‌دیده حرم ‏پرداخت، بلکه با انتقال دانش و تجربه خود به کارگران محلی، بنیان ‏مفهوم «مرمت هنری» را در قم بنا نهاد؛ مفهومی که بعدها فراتر از ‏مرزهای مذهبی و خدماتی رفت و به بخش پایدار بازار فرش قم تبدیل ‏شد. به گفته حاج رضا ارمی (براساس نقل قول فرزند مرحوم استاد، ‏حاج احمد ترابی‌نژاد)، فعالیت‌های ترابی‌نژاد باعث شد قم برای نخستین ‏بار به مرکز تخصصی رفوگری در ایران بدل گردد.‏
پس از او، فرزندش محمود آقا (محمود بزرگ) وارد این حرفه شد و ‏ابتکار مهمی را به ثبت رساند: ایجاد سیستم دارکشی تخته‌ای. این ‏روش، که امروزه یکی از ارکان مرمت حرفه‌ای فرش‌های ابریشم ‏به‌شمار می‌رود، باعث تثبیت کامل ابعاد قالی پیش و پس از پرداخت ‏شد. از آن پس، دارکشی نه تنها بخشی از تعمیر فرش‌های کهنه بود، ‏بلکه به استاندارد خدماتی الزامی در قم تبدیل شد. برخلاف شهرهایی ‏چون اراک، که قالی بدون دارکشی مستقیماً به مصرف‌کننده تحویل ‏می‌شد.‏
کرشد تدریجی مهارت‌ها و شکل‌گیری نسل نخست استادکاران مرمت
دهه‌های بعد، دورانی بود که مرمت فرش قمی از حالت تجربی به ‏عرصه‌های دقیق‌تر و علمی‌تر گام نهاد. شاگردان نسل اول ترابی‌نژاد، ‏همچون غلامعباس دوره‌گرد و مچ ستار، با دانش عملی بالا ولی ‏روحیه‌ای محافظه‌کارانه فعالیت می‌کردند. استاد پورجهان در سخنرانی ‏خود به نکته ظریف اجتماعی اشاره دارد: سنت پنهان‌کاری در میان ‏استادکاران مرمت، که به‌دلیل نگرش منفی نسبت به «عیب‌دار بودن ‏فرش» شکل گرفته بود. در باور عمومی بازار، حضور مرمت‌کار به ‏معنای نقص کالا تلقی می‌شد؛ از همین رو مرمت‌گران بزرگ معمولاً ‏پشت‌صحنه باقی می‌ماندند و آثارشان بی‌نام منتشر می‌شد.‏
بااین‌حال، در همین دوره، برخی چهره‌های درخشان و بی‌بدیل پدید ‏آمدند که مسیر تاریخ مرمت قمی را تغییر دادند. از جمله استاد علی ‏سبحانی، شاگرد مش ستار، که بعدها در انزوا و بی‌تجلیل درگذشت اما ‏شاگردان برجسته‌ای پرورش داد؛ از جمله برادران جعفری (مهدی، ‏صمد، رضا و اصغر) و مرحوم غلامعلی گلی که پایه‌گذاران تکنیک‌های ‏نوین پرداخت و اصلاح ابعاد در فرش‌های ابریشمی شدند.‏
ورود به عصر تخصص و شناسایی جهانی
از نیمه دوم قرن گذشته، مرمت فرش در قم وارد مرحله‌ای تازه شد. ‏تمرکز از فرش‌های کهنه و کاربردی به سوی آثار نفیس و هنری ‏ابریشمی با رج‌های بالا تغییر یافت. مرمت در قم به علمی چندمرحله‌ای ‏تبدیل شد: شامل شستشو، لکه‌برداری، دارکشی دقیق، شیرازه‌دوزی، ‏پرداخت سطح، اصلاح تقارن‌ها و احیای رنگ طبیعی. استاد پورجهان ‏تأکید می‌کند که انجام اصلاحات در قالی‌هایی با تراکم هشتاد رج و بالاتر ‏چنان نیازمند دقت و صبر است که «شایسته جایزه نوبل مهارت» است.‏
در این دوران، استادانی چون زنده‌یاد علیرضا بلند (رفوگر جهانی) و ‏حسین نوروزی (عمو نوروزی) مرزهای تازه‌ای در احیای قالی‌های از ‏بین رفته گشودند؛ از جمله ترمیم فرش‌های شیت شده که در آن پودها ‏کاملاً گسیخته‌اند؛ اقدامی که تا پیش از آن غیرممکن تصور می‌شد. ‏متأسفانه بسیاری از این چهره‌ها در سکوت از دنیا رفتند و هنوز تجلیل ‏شایسته‌ای از آنان صورت نگرفته است. از نسل قدیمی، تنها حاج ‏محمدحسین نوری (حدود هشتاد ساله) باقی مانده که به تعبیر پورجهان، ‏آخرین پیوند زنده بین میراث سنتی مرمت و صنعت جدید فرش قم ‏است.‏
استادان ناشناخته و میراث پنهان
تاریخ هنر مرمت فرش در قم، برخلاف جنبه‌های پرزرق و برق تجارت ‏فرش، بر دوش نسلی از استادکاران خاموش و بی‌نشان است؛ مردانی ‏که در سکوت دارهای خود، آثار هنری را از مرز نابودی به زندگی ‏دوباره بازمی‌گرداندند، اما نامشان هرگز بر تار و پود این قالی‌ها ‏ننشست. استاد هادی پورجهان در سخنان خود از این دوره به‌عنوان ‏‏«میراث پنهان قم» یاد می‌کند؛ دوره‌ای که تخصص، خلاقیت و عشق ‏به هنر دست، در پس پردهٔ فروتنی و گمنامی باقی ماند.‏
سنت پنهان‌کاری در بازار فرش قم
در بازار سنتی قم، دیدگاه عمومی نسبت به مرمت‌کاران متفاوت از ‏شهرهایی چون تبریز یا کرمان بود. براساس روایت شفاهی استادان ‏قدیمی، حضور مرمت‌گر در پشت دار مساوی بود با «لاثقالی» یعنی ‏نقص کالا. از همین رو، بسیاری از استادان مرمت ترجیح می‌دادند ‏نامشان در کار ثبت نشود و حتی شاگردانشان را به سکوت درباره ‏جزئیات کار تشویق می‌کردند. این پدیدهٔ فرهنگی، که ریشه در نگرش ‏تجاری بازارهای سنتی داشت، سبب شد بخش بزرگی از تاریخ فنی و ‏هنری مرمت فرش قم به‌صورت شفاهی و غیرمستند باقی بماند.‏
نمونه بارز این سنت را در زندگی غلامعباس دوره‌گرد و مش ستار ‏می‌توان یافت. دو مرمت‌گر از اهالی غرب ایران که بخش عمده ‏عمرشان را در کارگاه‌های قم گذراندند. هر دو از استادان چیره‌دست در ‏ترمیم فرش‌های ابریشمی و دارکشی دقیق بودند و حتی بسیاری از ‏روش‌های مدرن امروزی ریشه در تجربه‌های آنان دارد. بااین‌حال، ‏به‌سبب بی‌نامی و پرهیز از شهرت، آثار آنان تا امروز تنها از طریق ‏شاگردان‌شان قابل ردیابی است.‏
شاگردان گمنام و تأثیرگذاری پنهان
از دل همین سنت گمنامی، نسلی تازه از هنرمندان پدید آمد که بعدها ‏پایه‌گذاران مدارس آموزشی و واحدهای تخصصی مرمت در قم شدند. ‏از جمله، استاد علی سبحانی — شاگرد مش ستار — که بدون تجلیل ‏رسمی، اما با نفوذ عمیق در تربیت نسل جدید مرمت‌گران شناخته ‏می‌شود. او تا دو سال پیش زنده بود و در سکوت درگذشت، بی‌آن‌که ‏نامش بر سر زبان‌ها افتد. شاگردان او شامل برادران جعفری (مهدی، ‏صمد، رضا و اصغر) و مرحوم غلامعلی گلی بعدها به ارکان فنی بازار ‏تبدیل شدند و مهارت‌هایشان پایه‌گذار شیوه‌های جدید پرداخت و ‏رفوگری ابریشم شد.‏
استاد پورجهان در خاطره‌ای تکان‌دهنده از غلامعلی گلی یاد می‌کند؛ ‏مرمت‌گری که در جریان بیمه‌ کردنش نزد اتحادیه قم، با دشواری‌های ‏فراوان مواجه شد. او پس از توضیح قدم‌به‌قدم مراحل رفوگری، دو ‏بسته سوزن هدیه گرفت و ساعاتی بعد در تصادفی جان باخت. این ‏روایت، نمادی از وضعیتی است که بسیاری از استادان مرمت در آن ‏زیسته و در گمنامی درگذشته‌اند؛ فداکاری بی‌ادعا در مسیر خدمت به ‏هنر ایرانی.‏
مرمت‌گران بدون نشان بین‌المللی
در سال‌های اخیر، نقش قم در عرصه جهانی مرمت فرش به‌تدریج ‏مورد توجه قرار گرفت، اما بسیاری از استادان این افتخار را در زمان ‏حیات خود ندیدند. از جمله استاد علیرضا بلند که به گفته پورجهان، ‏توانایی احیای فرش‌های کاملاً شیت‌شده (یعنی پودگسیخته و ‏متلاشی‌شده) را داشت، مهارتی که در سطح بین‌المللی به‌عنوان ‏استاندارد حرفه‌ای مرمت شناخته شد. او سال‌ها بی‌هیاهو کار کرد و ‏پارسال درگذشت، در حالی‌که لقب غیررسمی «رفوگر جهانی» را میان ‏شاگردانش داشت.‏
همچنین باید از حسین نوروزی (عمو نوروزی) یاد کرد؛ مردی که ‏به‌گفتهٔ استاد پورجهان، چنان تسلطی بر ساختار پود و رنگ ابریشم ‏داشت که می‌توانست با ترکیب نخ‌های محلی و خارجی، هماهنگی رنگی ‏کامل در ترمیم ایجاد کند، بدون آن‌که فرش مرمتی از فرش اصل قابل ‏تشخیص باشد. او هیچ نشانی رسمی از خود برجای نگذاشت، ولی ‏آثارش هنوز در حجره‌های قدیمی تیمچه بازار قم دیده می‌شود.‏
آخرین بازمانده از نسل طلایی
امروز تنها حاج محمدحسین نوری، حدود هشتاد ساله، از نسل قدیم ‏مرمت‌گران قم باقی مانده است. او به‌ندرت به بازار می‌آید و دیگر ‏فعالیت حرفه‌ای ندارد، اما از دید پورجهان، نماد زندهٔ «میراث ناملموس ‏مرمت فرش ایران» است. نوری سال‌ها با نخ‌های طبیعی و ابزار دستی ‏کار کرده و رازهای سنتی مانند «شیرازه‌دوزی دوبل»، «پودکشی ‏خمیده» و «لکه‌گیری طبیعی با آب‌انبار» را در سینه دارد؛ مهارت‌هایی ‏که بخش عمده آن‌ها در مسیر صنعتی شدن از دست رفته‌اند.‏
مفهوم و اهمیت مرمت فرش
مرمت فرش، در نگاه استاد هادی پورجهان، صرفاً بازسازی ظاهری ‏یک بافته نیست، بلکه فرایندی علمی، هنری و فرهنگی برای احیای ‏هویت اثر محسوب می‌شود. قالی ایرانی، چه تمام ابریشم و چه پشمی، ‏همچون موجودی زنده است؛ زمانی که آسیب می‌بیند، نیازمند درمانی ‏دقیق، هماهنگ و مبتنی بر شناخت تار و پود وجودی‌اش می‌باشد. از ‏همین رو، مرمت فرش در قم به‌عنوان «علم حفظ حیات هنری» ‏شناخته می‌شود، نه صرفاً رفوگری یا تعمیر مکانیکی.‏
استاد پورجهان در تشریح مفهوم مرمت می‌گوید که این فرآیند دو وجه ‏اصلی دارد:‏
عیب‌پوشانی موقت: برای بازگرداندن ظاهر و زیبایی اولیه‌ فرش بدون ‏تغییر در ساختار آن؛ معمولاً در فرش‌های نمایشی یا تاریخی استفاده ‏می‌شود.‏
ترمیم کامل نقص: شامل بازسازی علمی اجزای از بین‌رفته، بازآرایی ‏رنگ‌ها و اصلاح ابعاد و تقارن‌های ساختاری. این مرحله، هسته اصلی ‏مرمت حرفه‌ای فرش قم به‌ویژه در آثار ابریشم‌کار با تراکم بین هفتاد تا ‏‏۱۴۰ رج است.‏
از دیدگاه فنی، مرمت با چند عملیات کلیدی انجام می‌شود: دفع‌کاری ‏‏(اصلاح ابعاد جزئی دار)، شستشو و پرداخت سطح، شیرازه‌دوزی ‏اصولی، دارکشی دقیق و اصلاح کجی‌ها و پودهای گسیخته‌شده. تمامی ‏این مراحل نیازمند مهارت و درک عمیق از رفتار نخ ابریشم، جهت ‏تاب، سن پیوند پود و ثبات رنگ در شرایط رطوبتی بازار قم هستند؛ ‏دانشی که در طول نسل‌ها، صرفاً به‌صورت تجربی میان استادان منتقل ‏شده است.‏
ارزش هنری و میراث فرهنگی
در معنای گسترده‌تر، مرمت فرش مساوی است با حفظ میراث ناملموس ‏ایران. هر قالی دستباف، بازتابی از فرهنگ، ذوق و باور مردمان یک ‏اقلیم است. وقتی فرشی آسیب می‌بیند و مرمت می‌شود، در واقع بخشی ‏از تاریخ آن تمدن دوباره زنده می‌گردد. مرمت در قم از همین منظر، نه ‏صرفاً بازسازی یک جسم، بلکه احیای یک روح هنری است؛ روحی که ‏در رنگ طبیعی، گره ظریف و پرداخت شفاف ابریشم تجلی می‌یابد.‏
به تعبیر استاد پورجهان، «مرمت فرش، همان‌قدر هنر است که بافت ‏آن»؛ زیرا مرمت‌گر باید بتواند در تعامل میان زمان، ماده و لطافت ‏انسانی، اثر را به زندگی بازگرداند بدون آنکه اصالتش تغییر کند. این ‏ظرافت در قالی‌های با رج بالای هشتاد به چنان درجه‌ای از دقت ‏می‌رسد که پورجهان آن را «شایسته جایزه نوبل حوصله و مهارت» ‏می‌نامد؛ اشاره استعاری به ظرافت بی‌مانند این هنر دستی.‏
نقش اقتصادی و اجتماعی
از حیث اقتصادی نیز مرمت فرش جایگاهی بنیادین دارد. بسیاری از ‏فرش‌های نفیس ابریشم‌کار قم پس از سال‌ها استفاده در منازل اروپایی ‏و آسیایی، برای بازسازی و احیا دوباره به قم بازمی‌گردند. همین ‏چرخه، قم را به مرکز تجارت بین‌المللی خدمات مرمت تبدیل کرده است. ‏یک فرش آسیب‌دیده پس از مرمت اصولی نه تنها ارزش خود را ‏بازیابی می‌کند، بلکه گاه چند برابر قیمت اولیه فروخته می‌شود؛ چراکه ‏اثر بازسازی‌شده، علاوه بر زیبایی اصیل، حامل نشان مهارت ایرانی ‏است.‏
در سطح اجتماعی، مرمت فرش در قم نوعی فرهنگ مسئولیت و ‏احترام به کار دست انسان را بازتولید می‌کند. هر نخ ترمیم‌شده یادآور ‏ارزشی است که به کیفیت، دوام و روح هنر ملی داده می‌شود. حفظ ‏پارچه‌های ابریشم ایرانی در این شهر به معنای پاسداشت صد سال ‏تجربه و حافظه‌ قومی در زمینه‌ی رنگرزی، تاب نخ و هندسه‌ی سنتی ‏دار است.‏
روش‌ها و مراحل مرمت
او با جزئیات مراحل مرمت را چنین تشریح کرد:‏
پرداخت و روگیری: حذف پرزهای اضافی، هم‌سطح‌سازی سطح قالی و ‏تثبیت درخشندگی رنگ‌ها.‏
شست‌وشو و لکه‌برداری: بخش مهمی از فرآیند سرویس فرش، به‌ویژه ‏برای فرش‌های ابریشم که باید با مراقبت ویژه انجام شود.‏
شیرازه‌دوزی و دوگره‌کاری: مهار لبه‌های فرش با دوخت تخصصی، که ‏در قم به تکنیکی منحصر‌به‌فرد و جهانی بدل شده است.‏
دارکشی و راسته‌سازی: اصلاح کجی‌ها و تثبیت اضلاع فرش با دقت ‏ریاضی‌وار.‏
دفع‌کاری: یک تکنیک اختصاصی قمی که در آن اختلاف ابعاد حاشیه‌ها ‏و نقوش با دقت میلی‌متری اصلاح می‌شود.‏
به گفته پورجهان، انجام دفع‌کاری روی فرش‌های هشتاد رج ابریشم به ‏حدی دشوار است که می‌توان آن را «نوبل هنر صبر و مهارت» نامید.‏
اخلاق حرفه‌ای و روح اثرگذار مرمت‌کاران
پورجهان در پایان با افتخار از منش اخلاقی مرمت‌کاران قمی سخن ‏گفت:‏
‏«در طول سی‌وپنج سال کار، هیچ مرمت‌کاری در این شهر بابت جبران ‏خسارت مالی از مشتری پول نگرفته است. این یعنی مرمت در قم نه ‏فقط یک حرفه، بلکه نوعی عشق و ایمان است.»‏
او مهارت، حوصله، مسئولیت‌پذیری و وجدان کاری را اصلی‌ترین ‏عوامل پایداری این هنر دانست و از نسل جدید هنرمندان، از جمله پسر ‏خود «سامیار پورجهان» یاد کرد که به تعبیر وی «ادامه‌دهنده راه ‏استادان ملکوتی مرمت فرش قم» است.‏

پاسخی بگذارید