زهره مهرنوروزی-در جهان امروز، امنیت دیگر صرفاً به مرزها، نیروهای نظامی یا تهدیدهای فیزیکی محدود نمیشود. امنیت، مفهومی چندلایه و پیچیده است که در قلب آن، «اعتماد عمومی» و «روایتسازی ملی» جای دارد. رسانه ملی، بهعنوان بازوی رسمی روایتپردازی ، نقشی حیاتی در شکلدهی به این امنیت ایفا میکند؛ اما آیا این نقش در عصر شبکههای اجتماعی و رسانههای متکثر، همچنان مؤثر و قابل اتکا باقی مانده است؟ رسانه ملی، زمانی تنها منبع اطلاعرسانی و تحلیل برای میلیونها ایرانی بود. صدای واحدی که در بزنگاههای تاریخی، مردم را گرد هم میآورد و روایت رسمی را تثبیت میکرد. اما امروز، با گسترش رسانههای مجازی، این انحصار شکسته شده و مخاطب، دیگر شنوندهای منفعل نیست؛ بلکه انتخابگر، مقایسهگر و گاه منتقدی فعال است. در چنین فضایی، امنیت ملی نه فقط در گرو کنترل اطلاعات، بلکه در گرو «اعتمادسازی» و «شفافیت» است. رسانهای که از گفتوگو با مردم میگریزد، به جای امنیت، بذر بیاعتمادی میپاشد. رسانهای که روایتهای متکثر جامعه را نادیده میگیرد، زمینهساز شکافهای اجتماعی میشود. امروزه نقش رسانه ها، نقشی فراتر از اطلاع رسانی صرف است. هم اینک رسانه هاابعاد امنیتی جدیدی در سطح ملی و بین المللی ایجاد کرده اند و بسیاری از مفروضات و اصول پیشین را در ساختار روابط و حقوق بین الملل به چالش طلبیده اند. رسانه های امروز به عنوان مکمل نیروی نظامی و تهدید کننده امنیت در سطوح مختلف آن اعم از فردی، ملی، بین المللی و جهانی به شمار می روند. رسانه ها علاوه بر تاثیرگذاری بر افکار عمومی و مهارت دهی به آنها، بر حکومت ها نیز تاثیر بسیاری برجا می گذارند، به گونه ای که امروزه از آنها با عنوان رکن چهارم دموکراسی یاد می کنند. در کنار توده ها، احزاب سیاسی و نظام های انتخاباتی، رسانه هانیز یکی از ارکان نظام های توسعه یافته سیاسی محسوب می شوند. یکی از کارکردهای رسانه هادر عرصه سیاسی، واداشتن حکومت و مسئولان به پاسخگویی است. در این فرایند رسانه ها همچون وجدان جمعی ناظر بر اعمال نظام سیاسی، از طریق فرایند اطلاع رسانی و شفاف سازی، مانع از هر گونه پنهان کاری شده و حکومت را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار می دهند. رسانه ها در کنار دیگر نهادهای سازنده طرز تفکر جامعه نقش عمده ای ایفا می کنند. رسانه هاافکار، عقاید و نگرش های جدید را در میان افراد جامعه منتشر می کنند و با تاکید بر برخی نگرش ها، جنبه های مثبت یا منفی، آن را آشکار می سازند. رسانه ها از طریق ارائه درست و یا نادرست مطالب، باعث جهت گیری افراد می شوند و به نوعی، قادرند یک طرز تفکر عمومی در جامعه ایجاد کنند. به دلیل ارائه پیام از طریق رسانه ها، افراد عقیده فردی خود را در مقابل عقیده اجتماعی (رسانه) می بینند و در بسیاری موارد در جهت پیام رسانه تغییر عقیده می دهند. در حقیقت بازخوانی امنیت در عصر رسانه ملی یعنی بازگشت به مردم؛ یعنی شنیدن صدای آنان، حتی اگر تلخ باشد. یعنی پذیرش اینکه امنیت، با سانسور و حذف حاصل نمیشود، بلکه با گفتوگو، نقدپذیری و بازتاب واقعیتهای زیسته مردم شکل میگیرد.
بنابراین با وجود شبکه های اجتماعی و رسانه هایمتکثررسانه ملی باید زبان مخاطب باشد. رسانه تا زمانی که نتواند زبان مخاطب باشد، قاعدتا نمیتواند پذیرش حداکثری را هم داشته باشد. آن رسانهای که بخواهد جهانی باشد، باید در درجه اول بتواند نظر مخاطب را جلب کند. بتواند به گروههای مختلف اجتماعی، اقشار مختلف، با دیدگاههای مختلف در حوزههای سیاسی، فرهنگی، میکروفون بدهد و زبان آنها باشد، تا آنها اعتماد کنند. این اعتمادسازی عامل مهمی است. همین سبب بالارفتن سرمایههای اجتماعی دراین رسانهها میشود و خود به خود، مقبولیت را برای یک رسانه به وجود خواهد آورد.
درنهایت اینکه رسانه ملی اگر میخواهد همچنان ستون امنیت ملی باقی بماند، باید از روایتسازی یکسویه فاصله بگیرد و به رسانهای تبدیل شود که مردم در آن خود را ببینند، بشنوند و باور کنند. امنیت، در نهایت، حاصل اعتماد است؛ و اعتماد، از دل صداقت و احترام به شعور جمعی میجوشد.



