 
								
				
				
				
				
				
				
				
				مهدی یوسفی
کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری
در شرایطی که ارتقاء کیفیت خدمات شهری و افزایش رضایت شهروندان به اولویت اصلی مدیریت شهری تبدیل شده، کارشناسان بر نقش تعیینکننده رفتار صمیمی مدیران با مردم و تعهد به خدمت صادقانه در تقویت اعتماد عمومی و مشارکت اجتماعی تأکید میکنند.
در عصر کنونی که شهروندان بیش از هر زمان دیگری به شفافیت، پاسخگویی و کرامت انسانی در مدیریت شهری توجه دارند، رفتار صمیمی مدیران با مردم و تعهد به خدمت صادقانه، نهتنها یک فضیلت اخلاقی بلکه ضرورتی راهبردی در حکمرانی مؤثر بهشمار میآید. این دو مؤلفه، ستونهای اصلی اعتماد عمومی، مشارکت شهروندی و پایداری اجتماعیاند؛ و بیتردید، هرگونه غفلت از آنها، فاصلهای عمیق میان مردم و نهادهای مدیریتی ایجاد خواهد کرد.
صمیمیت در رفتار مدیران، به معنای فروتنی، شنیدن بیواسطه دغدغههای مردم، و حضور فعال در میان آنان است. این صمیمیت، دیوارهای رسمی و بروکراتیک را در هم میشکند و به جای آن، پلی از همدلی، مشارکت و اعتماد میسازد. مدیرانی که با چهرهای گشاده، بیتکلف و انسانی با مردم مواجه میشوند، نهتنها احترام اجتماعی کسب میکنند، بلکه زمینهساز همافزایی در حل مسائل شهری نیز خواهند بود.
در واقع، صمیمیت یک ابزار مدیریتی نیست، بلکه یک منش انسانی است که ریشه در باور به کرامت شهروندان دارد. چنین رفتاری، بهویژه در مواجهه با اقشار آسیبپذیر، سالمندان، افراد دارای معلولیت یا ساکنان مناطق کمبرخوردار، جلوهای از عدالت اجتماعی و مسئولیتپذیری واقعی است.
خدمت صادقانه، یعنی انجام وظایف بدون منفعتطلبی، با نیت پاک و برای رضایت خدا و خلق. این نوع خدمت، از شعار فراتر میرود و در عمل، خود را در شفافیت تصمیمات، پاسخگویی به مطالبات، و پرهیز از ریا و تظاهر نشان میدهد. مدیر صادق، در برابر مردم مسئول است، نه در برابر منافع شخصی یا گروهی. او از فرصت مدیریت، نه برای کسب اعتبار، بلکه برای رفع مشکلات و ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان بهره میبرد.
در مدیریت شهری، خدمت صادقانه به معنای توجه واقعی به نیازهای مردم، اجرای دقیق و منصفانه پروژهها، و گزارشدهی شفاف از عملکردهاست. چنین رویکردی، نهتنها رضایت عمومی را افزایش میدهد، بلکه زمینهساز اعتماد نهادی و مشارکت پایدار شهروندان در امور شهری نیز خواهد بود.
وقتی رفتار صمیمی با خدمت صادقانه همراه شود، الگویی از مدیریت انسانی و اخلاقمحور شکل میگیرد که میتواند الگوی سایر نهادها و مدیران نیز باشد. این پیوند، نهتنها در سطح فردی بلکه در ساختارهای سازمانی نیز باید نهادینه شود. آموزش مدیران، ارزیابیهای رفتاری، و تقویت فرهنگ سازمانی مبتنی بر احترام و صداقت، از جمله راهکارهای تحقق این هدفاند.
در این مسیر، رسانههای شهری، واحدهای ارتباطات مردمی، و سامانههای نظارت و ارزیابی نیز نقش مهمی در شناسایی، تقویت و ترویج رفتارهای صمیمی و خدمت صادقانه دارند. همچنین، بازخوردهای مردمی، باید بهعنوان منبعی ارزشمند برای اصلاح رفتارها و ارتقاء عملکرد مدیران تلقی شود.
در نهایت، باید پذیرفت که مدیریت بدون مردم، معنا ندارد. مدیرانی که با مردم زندگی میکنند، نه در حاشیه آنها، و با صداقت و صمیمیت خدمت میکنند، نه با تکلف و فاصله، همانهایی هستند که تاریخ از آنان به نیکی یاد خواهد کرد. در مسیر توسعه شهری، هیچ سرمایهای ارزشمندتر از اعتماد مردم نیست؛ و این اعتماد، تنها با رفتار صمیمی و خدمت صادقانه بهدست میآید.
 
			 
										 
										 
										 
										 
										 
										 
										 
										 
										 
										 
  
						


