گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1404/08/6 10:09
شناسه : 411973

مرتضی نجفی قدسی ‏

نام زینب و لقب «عقیله» نخستین بار توسط پیامبر اکرم (ص) مطرح ‏شد، زینب واژه ای عربی است که از ترکیب «زین» به معنای زینت و ‏‏«اب» به معنای پدر تشکیل شده و معنای زینت پدر می دهد که حقیقتاً ‏تطابق دارد و آن حضرت تمام و کمال مایه ی فخر و سربلندی پدر ‏بزرگوارشان امیرالمؤمنین بودند.‏
در خصوص نامگذاری نام آن حضرت در روایات‌ آمده است که حضرت ‏صدیقه ی طاهره فاطمه ی زهرا (س) نوزاد خود را به نزد حضرت ‏علی (ع) آورده اند تا نامگذاری بفرمایند و آن حضرت فرمودند من بر ‏رسول خدا (ص) بر نامگذاری این فرزند سبقت نمی گیرم و پیامبر اکرم ‏‏(ص) نیز پس از بازگشت از سفر، همین سخن را فرمودند که من نیز ‏به پروردگار در نامگذاری سبقت نمی گیرم، در همین هنگام جبرئیل ‏امین نازل شد و گفت: ای رسول خدا، خداوند سلامت می رساند و می ‏فرماید نام این نوزاد را زینب بگذارید. (بحارالانوار مجلسی، ج ۴۳، ‏ص ۶۰)‏
البته در ادامه روایت، جبرئیل مصائب و مشکلاتی که در آینده بر ‏حضرت زینب وارد می شود را بر پیامبر می گوید و هنگامی که آن ‏حضرت می شنوند این دختر در کربلا شاهد شهادت برادرش امام ‏حسین (ع) و یارانش خواهد بود و خودش نیز رنج اسارت را می کشد، ‏بسیار گریستند.‏
کلمه «عقیله» صیغه مبالغه است به معنای بسیار عاقل و به کسی گفته ‏می شود که سرتا پا عقل باشد و نقل است که در همان روزهای اول ‏نامگذاری پیغمبر اکرم (ص) در توصیف حضرت زینب (س) فرمودند: ‏‏«هی عقیله بنی هاشم» و بنابر اقوال مختلف این تعبیر در کلام دیگر ‏معصومین (ع) هم آمده است.‏
امام سجاد (ع) در بیانی در توصیف حضرت زینب (ع) می فرمایند: ‏
‏«يَا عَمَّةِ، أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة»‏
یعنی ای عمه! شما به لطف الهی بانوی عالمی هستی که کسی به شما ‏نیاموخته و فهم و بینش داری که کسی این فهم و درک را به شما ‏نداده! به معنای اینکه علم و دانش شما الهی و لدّنی است و از ناحیه ‏ی پروردگار اعطاء شده است. (بحارالانوار،‌ج۴۵، ص ۱۶۴)‏
وقتی لقب عقیله را برای حضرت زینب (س) بکار می برند، یعنی ‏وجودی که سرتاپا عقل است و عقل در او به معنای تام و تمام متبلور ‏است و در صحنه ی عمل نیز در ماجرای عاشوراء و کربلا، علیرغم ‏نهایت مصائب و حزن و اندوه، با عقل و تدبیرِ کامل کاروان اسراء و ‏زنان و بچه ها را مدیریت کرد و با سخنان افشاگرانه و آتشینش مردم ‏کوفه و شام را از ظلم و جنایتی که در کربلا رخ داده آگاه کرد و ماهیت ‏پلید یزیدیان را بر ملا ساخت.‏
دکتر عایشه بنت الشاطی نویسنده مشهور مصری در کتاب «زینب دختر ‏علی (ع)» می نویسد: شخصیت زینب (س) را باید از قدرت بیان و ‏قوت منطق وی شناخت. سخنرانی های او در صحنه ی کربلا و در ‏کوفه و مجلس یزید، او را آنچنان که باید شناسانده است و در زیباترین ‏شکل، شجاعت و سربلندی و جلال را به ما نشان می دهد.‏
نقل است که در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) در کوفه، حضرت ‏زینب (س) برای زنان کوفه تفسیر قرآن می گفت و بسیاری از زنان ‏کوفه به مقام فضل و کمال و دانش او آگاه بودند و صدای او طنین انداز ‏صدای امیرالمؤمنین علی (ع) بود.‏
‏* فرازی از خطبه ی حضرت زینب (س) در کوفه‏
در کتاب «لهوف» سید ابن طاووس آمده است: هنگامی که اهل کوفه ‏اهل بیتِ عصمت و طهارت را در هیئت اسارت دیدند، شروع به گریه و ‏زاری کردند،‌در این هنگام امام سجاد (ع) خطاب به آنان فرمود: ‏‏«اتنوحون و تبکون من اجلنا؟!! فمن الذی قتلنا؟!! یعنی ای مردم ‏کوفه! در اینجا جمع شده اید و به حال ما گریه می کنید؟‍! پس چه کسی ‏ما را  کشت؟!‏
و در ادامه آورده است: قال بشیر ابن اسدی و نظرت الی زینب ابنه ‏علی (ع) یومئذ، فلم ار خضره قط انطق منها، کانها تضرغ من لسان ‏امیرالمؤمنین (ع) و قد اومات الی الناس ان اسکتوا! فارتدت الانفاس و ‏سکنت الاجراس، ثم قالت...‏
بشیر ابن اسدی می گوید در آن روز نگاهم به زینب دختر علی (ع) ‏افتاد در حالی که حیا و متانت سراپای او را فرا گرفته بود طوری ‏سخنوری می کرد که گویا این زبان علی (ع)‌ است که سخن می گوید! ‏او می گوید وقتی حضرت زینب (س) دید سروصدای اهل کوفه فراوان ‏است و صدایش به جایی نمی رسد با فریادی به اهل کوفه گفت: ساکت ‏شوید! و به محض این دستور تمام نفس ها در سینه ها حبس شد! و ‏حتی زنگ های شتران نیز از صدا افتاد! و آنگاه زینب کبری (س) بعد ‏از حمد و ثنای الهی شروع به سخنرانی کرد: یا اهل الکوفه...، ای ‏مردم کوفه، ای اهل خدعه و غدر! آیا برای گرفتاری ما گریه می کنید! ‏پس اشک چشمانتان خشک مباد! و ناله هایتان فرو ننشیند! مثل شما ‏مانند آن کسی است که رشته ی خود را بعد از آنکه محکم تابیده شده، ‏تاب آن را باز کند و زحمت خود را هدر دهد.... آگاه باشید که بدکاری ‏کردید و آنچه را انجام دادید موجب سخط الهی است و شما در عذاب ‏آخرت، جاویدان و مخلد خواهید بود.‏
آیا گریه و ناله می نمائيد، بلی باید بسیار بگریید و خنده کم کنید زیرا ‏حقیقتاً به ننگ و عار روزگار آلوده شدید و این پلیدی را با هیچ آبی ‏نتوان شست، لوث گناه کشتن سلیل خاتم نبوت و سید شباب اهل جنّت ‏را چگونه می توان شست؟!‏
آیا می دانید کدام جگر رسول خدا (ص) را پاره پاره کردید و چه بانوان ‏محترمه ای را هتک حرمت کردید و کدام خون رسول خدا را ریختید و ‏کدام حرم او را ضایع ساختید؟! حقیقتاً کاری قبیح و زشتی را انجام ‏دادید که موجب سرزنش است و ظلم و بدی آن به اندازه پهنای زمین و ‏آسمان است!‏
آیا تعجب می کنید اگر از آسمان بر شما خون ببارد؟! و البته عذاب ‏آخرت برای شما خوار کننده تر است و در آن روز شما را یار و یاوری ‏نخواهد بود و بدانید خدا در گرفتن انتقام عجله و شتاب نمی کند پس ‏اگر مهلتی به شما داده بی خیال عذاب الهی نشوید چرا که او در کمین ‏ستمکاران است و منتظر است تا داد مظلوم را از ظالم بستاند.‏
بشیر ابن اسدی می گوید به خدا قسم در آن روز مردم کوفه را همه ‏حیران دیدم در حالی که دستها بر دهان گرفته و گریه می کردند!‏
سخنرانی ام کلثوم (س) دختر دیگر امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه صغیره ‏‏(س) و امام سجاد (ع) در اجتماع مردم کوفه هر یک روشنگری های ‏دارد که مردم کوفه را بیدار کرد و هزاران نفر از مردم کوفه برای ‏جبران خطای خود بر علیه ابن زیاد قیام کردند که به قیام توابین ‏معروف است و نقل است که چهار هزار نفر از آنان کشته شدند اما ‏بیفایده و حال آنکه اگر همین چهار هزار نفر مسلم بن عقیل را تنها ‏نمی گذاشتند و بر دعوت خود از امام حسین (ع) پایبند می ماندند بسا ‏قصه ی کربلا اتفاق نمی افتاد و اگر هم می افتاد آنها جزء شهدای ‏کربلا و یاران امام حسین (ع) محسوب می شدند و خونشان هدر نمی ‏رفت امّا امان از عدم درک زمان و دنیاگرایی که موجب این خسارت ‏عظیم و ابدی شد.‏
داستان شام و مجلس یزید و خطابه های امام سجاد (ع) و حضرت ‏زینب در آن روز در حضور تمام سفرای خارجی و امیران دربار یزید و ‏مردم شام هم بسیار خواندنی و شنیدنی است که در مجال این نوشته ‏نمی گنجد.‏
‏* رسالت زینبی بعد از کربلاء
امّا حضرت زینب (س) بعد از داستان کربلاء هیچگاه از پای ننشست و ‏همواره به تبیین مظالم یزیدیان و ظلمی که بر اهل بیت پیامبر اکرم ‏‏(ص) رفته است می پرداخت. ‏
از روز کربلا و به اسارت درآمدن حضرت زینب تا شام حدود ۲۰ روز ‏بود و بازگشتشان تا کربلا در اربعین ۲۰ روز دیگر و ۲۰ روز هم ‏طول کشید تا این کاروان به مدینه رسید و در بدو ورود به مدینه امام ‏سجاد (ع) خطابه ی مهمی ایراد کردند و حضرت زینب (س) نیز در ‏جمع زنان مدینه پیوسته از ظلم و ستم یزید و ابن زیاد و قتله ی کربلا ‏می گفتند بطوری که زنان مدینه پرچم قیام را بدست گرفتند و ‏شوهرانشان را به خونخواهی امام حسین (ع) واداشتند و حاکم مدینه ‏طی گزارشی به یزید اوضاع مدینه را خطرناک خواند و یزید زنان ‏مدینه را برای سربازانش مباح اعلام کرد و لشکری برای سرکوب ‏مردم مدینه گسیل داشت و حضرت زینب (س) را هم تبعید به مصر یا ‏شام کردند و بنابر اقوال مورخین آن حضرت بعد از حدود ۵/۱ سال از ‏حادثه عاشورا و کربلا در شب چهاردهم ماه رجب سال ۶۲ هجری ‏قمری با دلی پرخون و سینه ای مالامال از غم و اندوه بدرود حیات ‏گفت و هم اکنون هم در شهر دمشق شام و هم در قاهره مصر حرم و ‏بارگاه مفصلی دارد و مخصوصاً در مصر مردم عشق و علاقه عجیبی ‏به حضرت زینب (س) دارند و به حرم آن بانو مشرف به زیارت می ‏شوند و در مسجد سیده زینب به نماز می ایستند.‏
‏* وظیفه ی امروز ما چیست؟
و اما امروز وظیفه ما چیست؟! جمله ی مشهوری از دکتر علی ‏شریعتی در کتاب «امام حسین (ع)» و یا «شهادت» که در رژیم شاه ‏به نام علی سبزواری و یا علی مزینانی مخفیانه منتشر و چاپ و توزیع ‏می شد و هر کس آن را می خواند یک شعله آتش بر علیه رژیم ‏ستمشاهی می شد، آمده است: «آنانکه رفتند کاری حسینی کردند و آنان ‏که ماندند باید کاری زینبی کنند!» کار زینبی یعنی تبیین فرهنگ جهاد و ‏شهادت و این جمله هم یک جملة تکمیلی دارد و آن هم این است که: ‏‏«و اکنون آموزگار بزرگ شهادت برخاسته است تا به همه نسلها در ‏همه ی عصرها چگونه زیستن و چگونه مردن را بیاموزد» و از بیان ‏این دو جمله مستفاد می شود که کار حسینی و زینبی از یکدیگر منفک ‏نیستند و همزمان باید باشد و کار حسینی در امروز همین جبهه ی ‏مقاومت است چرا که استاد شهید مطهری گفت شمر امروزت را ‏بشناس! شمر امروز موشه دایان است؟! بله، شمر امروز نتانیاهو ‏است، ترامپ مکار و خونخوار است، بنابراین هم باید با مجاهدان در ‏فلسطین، یمن، لبنان و عراقی همراه باشیم و هم کار تبیین فرهنگ ‏جهاد و مقاومت که کاری زینبی است را انجام بدهیم و این هم همان ‏جهاد تبیین است که بارها مورد تأکید رهبری معظم انقلاب حضرت آیت ‏الله خامنه ای (مدظله) بوده است.‏


پاسخی بگذارید