نفیسه محمدی - نبردی پنهان و بیصدا، اما با شدت و گستردگی بالاتر از هر جنگ نظامی، در جریان است؛ نبردی که به جای استفاده از سلاحهای مرسوم، با ابزارهای روانی، رسانهای و اطلاعاتی صورت میگیرد و هدف آن نابود کردن هویت و شخصیت ملت فلسطین است. این جنگ شناختی، به ویژه علیه ساکنان نوار غزه، جایی که شرایط انسانی به شدت بحرانی است، شکل گرفته و به شیوهای گسترده و هدفمند روایت واقعیات فلسطینیان را تحریف میکند.
از زمان عملیات نظامی گروه حماس در روز هفتم اکتبر سال ۲۰۲۳ و به دنبال آن، واکنش شدید و گسترده نیروهای نظامی اسرائیل، سیل عظیمی از روایتهای رسانهای مخصوصاً در رسانههای غربی به راه افتاد که هدف اصلیشان ارائه تصویری منفی، یکجانبه و مخدوش از مقاومت فلسطینی است. در این فضای رسانهای پرتنش و درهم، مقاومت فلسطینی بهصورت گروهی خشونتطلب، افراطی و فاقد تمدن گفتوگو معرفی شده و هرگونه حق یا دلیل برای اقدام آنان نادیده گرفته میشود. از طرف دیگر، حملات گسترده و بیرحمانه نیروهای اسرائیلی به اماکن غیرنظامی مانند مدارس، بیمارستانها و اردوگاههای پناهندگان، با عباراتی همچون «دفاع مشروع» یا «پاسخ امنیتی» و برای توجیه این اقدامات خشونتآمیز به مخاطبان جهانی ارائه میشود.
این نبرد شناختی فقط به تحریف و وارونهسازی اتفاقات جاری محدود نمیماند، بلکه به بازنویسی تاریخ نیز پرداخته و تمام تلاش خود را میکند تا هویت ملی، مشروعیت سیاسی و حافظه تاریخی مردم فلسطین را فراموششده و بیاهمیت جلوه دهد. حتی واژههایی مانند «حق بازگشت»، «بومی»، «مقاومت» و حتی نام «غزه» در بسیاری از شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای دیجیتال و رسانههای اجتماعی یا بهطور کامل سانسور میشوند یا با بار منفی و تحقیرآمیز ارائه میگردند. این فرایند دقیق و پیوسته، بخشی از یک پروژه بزرگتر و برنامهریزیشده برای حذف تدریجی فرهنگی، روانی و تاریخی ملت فلسطین از حافظه جمعی جهان است.
نسل جوان در کشورهای غربی، بهخصوص آن دسته از افرادی که در مبارزه برای عدالت اجتماعی فعال هستند، هدف اصلی این جنگ پنهان قرار گرفتهاند. از طریق کمپینهای وسیع رسانهای، سیاسی و حتی در محیطهای دانشگاهی، هر گونه حمایت علنی از فلسطین به سرعت با برچسبهایی مانند «یهودستیزی» یا «افراطگرایی» نشانهگذاری شده و تلاش میشود صدای همبستگی با فلسطین را خاموش کنند و مانع از بروز و شکلگیری هر نوع جریان مردمی که ممکن است به نفع حقوق فلسطینیان باشد، گردند.
در همین راستا، نقش شبکههای اجتماعی دوگانه و پیچیده است؛ از یک سو، این فضاها امکان انتشار تصاویر واقعی و روایتهای میدانی از شرایط فلسطین را فراهم میکنند و میتوانند صدای مردم مظلوم را به گوش جهان برسانند؛ اما در سوی دیگر، با الگوریتمهای غیرشفاف، سانسورهای گسترده و سیاستهای محدودکننده، تبدیل به ابزاری از همان جنگ شناختی میشوند که میکوشد حقیقت را پنهان کند و به جای آگاهیبخشی، بیحسی، بیتفاوتی و پذیرش خشونت را ترویج دهد. در نهایت، مخاطبان جهانی در محاصرهای از دادهها و اطلاعاتی قرار میگیرند که به جای روشن کردن حقایق، آنها را گمراه کرده و نسبت به واقعیتهای این بحران بیتفاوت میسازد.
جنگ شناختی کنونی که اساسیترین هدفش ملت فلسطین است، صرفاً یک نبرد رسانهای یا جنگ خبررسانی ساده نمیباشد. این جنگ، یک جریان سازمانیافته و سیستماتیک است که میخواهد عدالت و حقانیت یک ملت مظلوم را زیر سؤال ببرد، اراده و ایمان آنان به مقاومت را تضعیف کند و با اعمال فراموشی یأسآور، یاد و خاطره تاریخی آنان را از ضمیر و حافظه جهانی پاک کند. تحت چنین شرایطی، فاش کردن روایتهای تحریفشده، بیان و بازگو کردن واقعیتهای صحنه نبرد، ایستادن در برابر موج دروغ و دفاع از حقیقت و عدالت، تنها یک وظیفه اخلاقی نیست، بلکه یک ضرورت راهبردی و حیاتی برای مقابله با تسلط و اشغال روایتها و حافظه تاریخی است. این مقاومت در برابر جنگ رسانهای و شناختی، تنها راه حفظ هویت و موجودیت یک ملت در برابر طوفان تحریفها و ظلمهاست.
برای مقابلهای موثر و پُرقدرت با جنگ پیچیده شناختی که علیه فلسطین به راه افتاده است، ضرورت دارد تا یک جبهه کاملاً مستقل، منسجم و هدفمند شکل بگیرد؛ جبههای که اساس فعالیتهای آن بر پایه صداقت، حقیقت و بازتاب صدای واقعی مردم فلسطین بنا شده باشد. این جبهه باید با فعالیتی مستمر و مستدل، تولید محتوای میدانی دقیق، تحلیلهای عمیق و چندزبانه و روایتهایی که ریشه در واقعیتهای زندگی روزمره در شرایط اشغال و مقاومت دارند، به تقویت و قدرتمندسازی صدای فلسطینیان کمک کند.
در کنار این اقدام، انجام رصد مستمر و سازمانیافته بر فعالیتهای عملیاتی و روانی که در قالب عملیات شناختی طراحی و اجرا میشوند، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. افشاگری شفاف و مستند درباره نقش دولتها، نهادها و رسانههای پرقدرت در تحریف واقعیتهای فلسطین و بازتولید روایتهای جانبدارانه، میتواند به افزایش آگاهی عمومی و روشن شدن حقیقت کمک شایانی کند. در نهایت، تنها از طریق ساختن روایتی مستقل، آگاهانه، خلاقانه و متکی بر واقعیات، امکان مقاومت در برابر هجوم بیوقفه بمباران رسانهای و جنگ روانی اشغالگر فراهم میشود و این مسیر، راه حفظ و تداوم هویت ناب و اصیل فلسطینی به شمار میآید.



