گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/05/5 11:42
شناسه : 411555

نفیسه محمدی - نبردی پنهان و بی‌صدا، اما با شدت و گستردگی بالاتر ‏از هر جنگ نظامی، در جریان است؛ نبردی که به جای استفاده از ‏سلاح‌های مرسوم، با ابزارهای روانی، رسانه‌ای و اطلاعاتی صورت ‏می‌گیرد و هدف آن نابود کردن هویت و شخصیت ملت فلسطین است. ‏این جنگ شناختی، به ویژه علیه ساکنان نوار غزه، جایی که شرایط ‏انسانی به شدت بحرانی است، شکل گرفته و به شیوه‌ای گسترده و ‏هدفمند روایت واقعیات فلسطینیان را تحریف می‌کند.‏
از زمان عملیات نظامی گروه حماس در روز هفتم اکتبر سال ۲۰۲۳ و ‏به دنبال آن، واکنش شدید و گسترده نیروهای نظامی اسرائیل، سیل ‏عظیمی از روایت‌های رسانه‌ای مخصوصاً در رسانه‌های غربی به راه ‏افتاد که هدف اصلی‌شان ارائه تصویری منفی، یک‌جانبه و مخدوش از ‏مقاومت فلسطینی است. در این فضای رسانه‌ای پرتنش و درهم، ‏مقاومت فلسطینی به‌صورت گروهی خشونت‌طلب، افراطی و فاقد تمدن ‏گفت‌وگو معرفی شده و هرگونه حق یا دلیل برای اقدام آنان نادیده گرفته ‏می‌شود. از طرف دیگر، حملات گسترده و بی‌رحمانه نیروهای اسرائیلی ‏به اماکن غیرنظامی مانند مدارس، بیمارستان‌ها و اردوگاه‌های ‏پناهندگان، با عباراتی همچون «دفاع مشروع» یا «پاسخ امنیتی» و ‏برای توجیه این اقدامات خشونت‌آمیز به مخاطبان جهانی ارائه می‌شود.‏
این نبرد شناختی فقط به تحریف و وارونه‌سازی اتفاقات جاری محدود ‏نمی‌ماند، بلکه به بازنویسی تاریخ نیز پرداخته و تمام تلاش خود را ‏می‌کند تا هویت ملی، مشروعیت سیاسی و حافظه تاریخی مردم فلسطین ‏را فراموش‌شده و بی‌اهمیت جلوه دهد. حتی واژه‌هایی مانند «حق ‏بازگشت»، «بومی»، «مقاومت» و حتی نام «غزه» در بسیاری از ‏شبکه‌های اجتماعی، پلتفرم‌های دیجیتال و رسانه‌های اجتماعی یا به‌طور ‏کامل سانسور می‌شوند یا با بار منفی و تحقیرآمیز ارائه می‌گردند. این ‏فرایند دقیق و پیوسته، بخشی از یک پروژه بزرگ‌تر و برنامه‌ریزی‌شده ‏برای حذف تدریجی فرهنگی، روانی و تاریخی ملت فلسطین از حافظه ‏جمعی جهان است.‏
نسل جوان در کشورهای غربی، به‌خصوص آن دسته از افرادی که در ‏مبارزه برای عدالت اجتماعی فعال هستند، هدف اصلی این جنگ پنهان ‏قرار گرفته‌اند. از طریق کمپین‌های وسیع رسانه‌ای، سیاسی و حتی در ‏محیط‌های دانشگاهی، هر گونه حمایت علنی از فلسطین به سرعت با ‏برچسب‌هایی مانند «یهودستیزی» یا «افراط‌گرایی» نشانه‌گذاری شده و ‏تلاش می‌شود صدای همبستگی با فلسطین را خاموش کنند و مانع از ‏بروز و شکل‌گیری هر نوع جریان مردمی که ممکن است به نفع حقوق ‏فلسطینیان باشد، گردند.‏
در همین راستا، نقش شبکه‌های اجتماعی دوگانه و پیچیده است؛ از ‏یک سو، این فضاها امکان انتشار تصاویر واقعی و روایت‌های میدانی ‏از شرایط فلسطین را فراهم می‌کنند و می‌توانند صدای مردم مظلوم را ‏به گوش جهان برسانند؛ اما در سوی دیگر، با الگوریتم‌های غیرشفاف، ‏سانسورهای گسترده و سیاست‌های محدودکننده، تبدیل به ابزاری از ‏همان جنگ شناختی می‌شوند که می‌کوشد حقیقت را پنهان کند و به ‏جای آگاهی‌بخشی، بی‌حسی، بی‌تفاوتی و پذیرش خشونت را ترویج دهد. ‏در نهایت، مخاطبان جهانی در محاصره‌ای از داده‌ها و اطلاعاتی قرار ‏می‌گیرند که به جای روشن کردن حقایق، آن‌ها را گمراه کرده و نسبت ‏به واقعیت‌های این بحران بی‌تفاوت می‌سازد.‏
جنگ شناختی کنونی که اساسی‌ترین هدفش ملت فلسطین است، صرفاً ‏یک نبرد رسانه‌ای یا جنگ خبررسانی ساده نمی‌باشد. این جنگ، یک ‏جریان سازمان‌یافته و سیستماتیک است که می‌خواهد عدالت و حقانیت ‏یک ملت مظلوم را زیر سؤال ببرد، اراده و ایمان آنان به مقاومت را ‏تضعیف کند و با اعمال فراموشی یأس‌آور، یاد و خاطره تاریخی آنان را ‏از ضمیر و حافظه جهانی پاک کند. تحت چنین شرایطی، فاش کردن ‏روایت‌های تحریف‌شده، بیان و بازگو کردن واقعیت‌های صحنه نبرد، ‏ایستادن در برابر موج دروغ و دفاع از حقیقت و عدالت، تنها یک ‏وظیفه اخلاقی نیست، بلکه یک ضرورت راهبردی و حیاتی برای مقابله ‏با تسلط و اشغال روایت‌ها و حافظه تاریخی است. این مقاومت در برابر ‏جنگ رسانه‌ای و شناختی، تنها راه حفظ هویت و موجودیت یک ملت ‏در برابر طوفان تحریف‌ها و ظلم‌هاست.‏
برای مقابله‌ای موثر و پُرقدرت با جنگ پیچیده شناختی که علیه ‏فلسطین به راه افتاده است، ضرورت دارد تا یک جبهه کاملاً مستقل، ‏منسجم و هدفمند شکل بگیرد؛ جبهه‌ای که اساس فعالیت‌های آن بر پایه ‏صداقت، حقیقت و بازتاب صدای واقعی مردم فلسطین بنا شده باشد. این ‏جبهه باید با فعالیتی مستمر و مستدل، تولید محتوای میدانی دقیق، ‏تحلیل‌های عمیق و چندزبانه و روایت‌هایی که ریشه در واقعیت‌های ‏زندگی روزمره در شرایط اشغال و مقاومت دارند، به تقویت و ‏قدرتمندسازی صدای فلسطینیان کمک کند.‏
در کنار این اقدام، انجام رصد مستمر و سازمان‌یافته بر فعالیت‌های ‏عملیاتی و روانی که در قالب عملیات شناختی طراحی و اجرا می‌شوند، ‏از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. افشاگری شفاف و مستند درباره ‏نقش دولت‌ها، نهادها و رسانه‌های پرقدرت در تحریف واقعیت‌های ‏فلسطین و بازتولید روایت‌های جانبدارانه، می‌تواند به افزایش آگاهی ‏عمومی و روشن شدن حقیقت کمک شایانی کند. در نهایت، تنها از ‏طریق ساختن روایتی مستقل، آگاهانه، خلاقانه و متکی بر واقعیات، ‏امکان مقاومت در برابر هجوم بی‌وقفه بمباران رسانه‌ای و جنگ روانی ‏اشغالگر فراهم می‌شود و این مسیر، راه حفظ و تداوم هویت ناب و ‏اصیل فلسطینی به شمار می‌آید.‏

پاسخی بگذارید