سید محمود چاوشی
ثبت جهانی آثار تاریخی بدون شک دستاوردی ارزشمند است که فرصتهای بیشماری برای معرفی و حفاظت از میراث فرهنگی ایجاد میکند. این عنوان بینالمللی میتواند به جذب گردشگر، دریافت کمکهای مالی و افزایش توجه جهانی به آثار تاریخی منجر شود. اما تجربههای اخیر نشان داده که این عنوان به تنهایی ضامن حفاظت پایدار نخواهد بود.
چند روزی است که خبر ثبت جهانی دره خرمآباد موجی از شادی و افتخار در میان مردم ایجاد کرد، تا جایی که برخی از شدت احساسات اشک شوق ریختند. اما پرسش اینجاست که آیا این شور و اشتیاق به حس مسئولیت جمعی برای حفاظت از این میراث تبدیل خواهد شد؟ یا مانند گذشته، بعضی از افراد تنها به منافع شخصی خود میاندیشند و حریم آثار را نادیده میگیرند؟
یا حتی ممکن است از محدودیتهای ناشی از ثبت آثار ناراضی باشند و بپرسند: «چرا این ثبتها مانع توسعه منطقه ما میشود؟» این دیدگاه نشان میدهد که بدون فرهنگسازی، حتی ارزشمندترین عناوین بینالمللی نیز نمیتوانند مانع تخریب یا بیتوجهی شوند.
از دیگر تصورات رایج این است که ثبت جهانی، آثار تاریخی را از آسیب جنگ مصون میدارد. اما آیا واقعاً رژیمهای متجاوز به قوانین یونسکو احترام میگذارند؟
حفاظت جمعی: کلید بقای میراث
به نظر میرسد مهمتر از ثبت اثر، فرهنگ حفاظت جمعی است. تا زمانی که مردم یک منطقه خود را مالک و نگهبان میراثشان ندانند، حتی ثبت ملی و جهانی نیز نمیتواند تضمینی برای حفظ آن باشد. برای درک بهتر این موضوع، نگاهی به چند نمونه واقعی میاندازیم:
چند روز پیش، از فردی در روستای سراجه شنیدم که سالها پیش، دهیاری با همراهی برخی روستاییان، چند آبانبار و یک حمام تاریخی را شبانه تخریب و قطعه بندی کرده است و هر قطعه را به مبلغ پنج ملیون تومان فروخته است!
از سوی دیگر، با وجود تابلوهای سبزرنگ میراث فرهنگی و هشدارهایی مثل «هرگونه دخل و تصرف پیگرد قانونی دارد»، شاهدیم که برخی بقعهها روزبهروز تغییر میکنند. مثلاً در یک زیارتگاه متعلق به عصر صفوی، دیوارها را با آجرنما پوشاندهاند و حتی یک ایوان بتنی به آن اضافه کردهاند! گویا هیچکس نیست بپرسد: «چرا چنین تغییرات غیرکارشناسیای مجاز شمرده میشود؟»
ضعف مستندنگاری و شفافیت اطلاعاتی
یکی دیگر از مشکلات اساسی، ضعف سیستم مستندنگاری و اطلاعرسانی است. در حالی که پروندههای ثبت جهانی معمولاً در دسترس عموم قرار میگیرند، دسترسی به پروندههای ثبت ملی با دشواری همراه است. این پروندهها اغلب در ادارات میراث فرهنگی بایگانی میشوند و دسترسی به آنها نیازمند طی کردن پروسهای پیچیده است.
برخی استدلال میکنند که انتشار این اطلاعات ممکن است امنیت آثار را به خطر بیندازد. اما آیا این نگرانی واقعی است یا بهانهای برای محدود کردن دسترسی عمومی به اطلاعات فرهنگی؟ در بسیاری از کشورهای پیشرفته، تمامی دادههای ثبتی و مرمتی به صورت شفاف منتشر میشود و این امر نه تنها به امنیت آثار لطمه نزده، بلکه مشارکت عمومی در حفاظت را افزایش داده است.
همچنین وضعیت مستندسازی آثار تاریخی نیز جای تأمل دارد. بسیاری از پروندههای ثبت ملی به صورت ناقص و عجولانه تهیه شدهاند و فاقد اسناد دیجیتال هستند. حتی در برخی موارد، هیچ برنامهای برای بهروزرسانی اطلاعات وجود ندارد. این ضعف در مستندنگاری، خود مانعی جدی در مسیر حفاظت اصولی از میراث فرهنگی است.
رسانهها و تبلیغات سطحی به جای آموزش
با گسترش رسانههای مجازی، انتشار اطلاعات درباره آثار تاریخی افزایش یافته، اما متأسفانه بیشتر این محتواها جنبه تبلیغاتی یا زیباییشناختی دارند و کمتر به آموزش و آگاهیبخشی میپردازند. برای مثال، گزارشهای مرمتی اغلب تنها نتیجه نهایی را نمایش میدهند، در حالی که نمایش وضعیت پیش از مرمت و فرآیند حفاظت میتواند برای عموم آموزنده باشد.
راهحل نهایی در مواجهه با این چالشها، نیازمند تحولی دوگانه در نگرش و عملکرد است: از یکسو، میبایست با افزایش شفافیت، تمامی اطلاعات مرتبط با آثار تاریخی - شامل پروندههای ثبتی، مستندات مرمتی و طرحهای حفاظتی - بهصورت آزاد و قابلدسترس در اختیار عموم قرار گیرد تا همگان از ارزش و اهمیت این میراث آگاه شوند و امکان نظارت مردمی فراهم گردد. از سوی دیگر، باید با طراحی برنامههای آموزشی و مشارکتی، جوامع محلی را بهگونهای در فرآیند حفاظت درگیر کرد که خود را نهتنها بهعنوان ذینفع، بلکه بهمثابه نگهبانان واقعی این گنجینهها ببینند. این امر مستلزم ایجاد سازوکارهای تشویقی، برگزاری کارگاههای آگاهیرسانی و حتی اختصاص بخشی از درآمدهای گردشگری به بهبود شرایط زندگی ساکنان مناطق تاریخی است.
در کنار این موارد، بازنگری در شیوههای مستندنگاری - با تهیه گزارشهای تصویری دقیق از مراحل مختلف مرمت و انتشار آنها در قالبهای جذاب و آموزشی - میتواند به ارتقای فرهنگ عمومی بینجامد. تجربه جهانی نشان داده است که ترکیب شفافیت اداری با مشارکت فعال مردم، تنها راهکار پایدار برای حفاظت از میراث فرهنگی است؛ رویکردی که در آن، ثبت جهانی نه بهعنوان یک عنوان تشریفاتی، بلکه بهمثابه ابزاری برای توانمندسازی جامعه محلی و تضمین بقای این آثار برای نسلهای آینده عمل میکند.



