با کارشناسان بررسی شد:‏
گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1404/05/20 11:56
شناسه : 411657


زهره مهرنوروزی- یکی از برنامه هایی که همواره قدرت های بزرگ ‏دنبال می کنند تجزیه کشورها است در ایران ما سناریوهای متعددی ‏برای تجزیه ایران مطرح شده است. ‏
عباس موسی دانشجوی ارشد علوم سیاسی می گوید:اولین نقشه تجزیه ‏ایران را انگلیس و روسیه تزاری در سال ۱۲۸۶ شمسی کشیدند که ‏‏«قرارداد سن‌پترزبورگ» نام داشت و البته در ایران به «قرارداد ‏‏۱۹۰۷» معروف است. طبق این نقشه ایران به ۳ تکه یعنی ۲ منطقه ‏نفوذ و یک منطقه میانی بی‌طرف تقسیم می‌شد؛ جنوب برای نفوذ ‏انگلیس و شمال برای نفوذ روسیه تزاری. براساس همین نقشه هم بود ‏که ایران در جنگ جهانی اول اشغال شد.‏
وی افزود: نقشه دوم را که متکی بر جدایی قومیت‌های ایرانی بود ‏‏«جیمز فرانسیس برنز» وزیر خارجه آمریکا پس از جنگ جهانی دوم ‏کشید. پس از جنگ دوم پیشنهادی به روس‌ها داده بود که ایران به سه ‏منطقه ترک و کردنشین، عرب‌نشین و فارس‌نشین تقسیم شود.‏
وی تصریح کرد: نقشه برنز در حقیقت ایرانِ ۷ تکه بود و یک ‏تجزیه‌طلبی تمام‌عیار بود و ماجرایش این بود،«‌آن‌سال‌ها با توجه به ‏وضعیت نابسامان ایران پس از اشغال در جنگ جهانی دوم و ضعف ‏حکومت مرکزی، آذربایجان ایران به سرکردگی جعفر پیشه‌وری با ‏حمایت شوروی کمونیستی از ایران اعلام استقلال کرده و حکومت ‏تشکیل داده بود. آن‌موقع هنوز جنگ سرد میان آمریکا و شوروی آغاز ‏نشده بود و وزارت خارجه آمریکا تلقی می‌کرد که یارگیری شوروی در ‏خاورمیانه و موضوع ایران نباید محل اختلاف و منازعه آمریکا با ‏شوروی شود. ‏
این تحلیلگر علوم سیاسی بیان کرد: برهمین اساس برنز که گمان می ‏کرد ایران در معادلات سیاست جهانی، کشور مهمی نیست طرحی برای ‏تجزیه ایران به ۷ کشور ارائه داد البته مدتی بعد سیاست خارجه آمریکا ‏به‌دلیل آغاز جنگ سرد تغییر کرد و آمریکایی‌ها به پهلوی دوم کمک ‏کردند تا حکومت پیشه‌وری در آذربایجان و همچنین حکومت قاضی ‏محمد در مناطق کردنشین را از میان بردارد».‏
چند سالی است که موضوع تجزیه ایران را در تحلیل ها می شنویم اما ‏سناریوی جدید چیست؟
در ادامه رضا توکلی کارشناس ارشد حقوق بین الملل می گوید: سیاست ‏خارجی واشنگتن تمایل خطرناکی به تجزیه کشورهایی دارد که آنها را ‏دشمن خود می‌داند. اکنون، اندیشکده‌های نومحافظه‌کار مانند بنیاد دفاع ‏از دموکراسی‌ها (‏FDD‏) مستقر در واشنگتن و همفکران آنها در ‏پارلمان اروپا آشکارا در حال ترویج بالکانیزه کردن ایران هستند. یک ‏استراتژی بی‌پروا که خاورمیانه را بیشتر بی‌ثبات می‌کند، بحران‌های ‏فاجعه‌بار انسانی را ایجاد می‌کند و مقاومت شدیدی را از سوی ایرانیان ‏و شرکای ایالات متحده برمی‌انگیزد.‏

وی تصریح کرد: درحالی‌که اسرائیل و ایران در اواسط ژوئن ضرباتی ‏را رد و بدل می‌کردند، برندا شفر از ‏FDD‏ استدلال کرد که ترکیب چند ‏قومیتی ایران یک آسیب‌پذیری است که باید مورد سوءاستفاده قرار ‏گیرد. شفر در رسانه‌های جریان اصلی ایالات متحده، مدافع صریح ‏جمهوری آذربایجان بوده است، و همواره از افشای روابط خود با ‏شرکت نفت دولتی آذربایجان، ‏SOCAR، خودداری کرده است.‏

این کارشناس افزود: سال‌هاست که او برای تجزیه ایران بر اساس ‏گسل‌های قومی، شبیه به فروپاشی یوگسلاوی سابق، تلاش کرده است. ‏او بخش عمده‌ای از این تلاش را بر ترویج جدایی آذربایجان ایران، ‏جایی که آذری‌ها بزرگترین گروه غیرفارس ایران را تشکیل می‌دهند، ‏متمرکز کرده است. دیدگاه‌های شفر با سرمقاله اخیر جروزالم‌پست ‏همسو است که در بحبوحه سرخوشی از حملات اولیه اسرائیل در جنگ ‏این ماه علیه ایران، از ترامپ خواست تا آشکارا از ایده تجزیه ایران ‏دفاع کند. به‌طور خاص، این سرمقاله خواستار «ائتلافی در خاورمیانه ‏برای تجزیه ایران» و «تضمین‌های امنیتی به مناطق اقلیت سنی، کرد ‏و بلوچ که مایل به جدایی هستند» شد.‏

توکلی اظهارداشت:همین رسانه رسماً از اسرائیل و ایالات متحده ‏خواسته است تا از جدایی آنچه «آذربایجان جنوبی» (به معنای مناطق ‏با اکثریت آذری در شمال غربی ایران) می‌نامد، از ایران حمایت کنند. ‏در همین حال، سخنگوی امور خارجه یک گروه لیبرال میانه‌رو در ‏پارلمان اروپا جلسه‌ای را در مورد «آینده ایران» تشکیل داد، این ‏واقعیت که تنها دو سخنران ایرانی این مراسم از جدایی‌طلبان قومی از ‏مناطق آذربایجان و اهواز ایران بودند، دستور کار این جلسه را روشن ‏کرد.‏
وی بیان کرد: از زمانی که پارلمان اروپا در سال ۲۰۲۲ به طور ‏یکجانبه تمام روابط خود را با نهادهای رسمی ایران قطع کرد، این ‏کشور به زمین بازی گروه‌های مختلف اپوزیسیون رادیکال تبعیدی، ‏مانند سلطنت‌طلبان، فرقه مجاهدین خلق و جدایی‌طلبان قومی تبدیل شده ‏است. با این حال، ایران یک کشور شکننده و چند تکه در آستانه ‏فروپاشی نیست. این کشور یک ملت ۹۰ میلیونی با حس عمیقی از ‏هویت تاریخی و فرهنگی است. درحالی‌که طرفداران بالکانیزاسیون ‏دوست دارند بر تنوع قومی ایران - آذری‌ها، کردها، بلوچ‌ها، اعراب - ‏تمرکز کنند، اما پیوسته نیروی متحدکننده ناسیونالیسم ایرانی را دست‌کم ‏می‌گیرند.‏
این کارشناس علوم سیاسی گفت: همانطور که شروین ملک‌زاده اخیراً ‏در لس‌آنجلس تایمز خاطرنشان کرده، «یک اجماع قوی بین محققان ‏وجود دارد که سیاست در ایران با ایده ایران به عنوان مردمی با تاریخ ‏پیوسته و ناگسستنی آغاز می‌شود؛ ملتی که از گذشته‌ای بسیار دور سر ‏بر می‌آورد. ملی‌گرایی عرصه سیاسی گسترده‌ای را فراهم می‌کند که در ‏آن گروه‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف در ایران برای قدرت و اقتدار، چه ‏سلطنت‌طلب، چه اسلام‌گرا یا چپ‌گرا، رقابت می‌کنند.» دهه‌ها فشار ‏خارجی، از تحریم‌ها گرفته تا عملیات مخفی و جنگ، تنها این انسجام ‏را تقویت کرده است. این ایده که تحریک احساسات جدایی‌طلبانه باعث ‏فروپاشی ایران خواهد شد، یک خیال‌پردازی خطرناک است. خیالی که ‏عمداً نادیده می‌گیرد که چگونه طرح‌های طراحی‌شده، عمدتاً توسط ‏نومحافظه‌کاران طرفدار اسرائیل، در عراق و سوریه نتیجه معکوس ‏داده و هرج و مرج را به دنبال داشته است.‏

وی تاکید کرد: چنین استراتژی‌ای همچنین جهل عمیق طرفداران این ‏ایده را از واقعیت‌های میدانی آشکار می‌کند. شفر، قهرمان الحاق‌گرایی ‏آذربایجان، تا آنجا پیش رفته است که از حملات هوایی اسرائیل به ‏تبریز، که قلب فرهنگی و اقتصادی آذربایجان ایران است، حمایت ‏می‌کند. این رویکرد نه‌تنها از نظر اخلاقی عجیب و غریب است؛ بلکه ‏مبتنی بر سوءتفاهم عمیقی از داینامیک‌های داخلی ایران است.‏

این کارشناس علوم سیاسی گفت:شفر و امثال او انتظار دارند که فشار ‏خارجی بر تهران منجر به قیام آذری‌ها (و سایر اقلیت‌ها) علیه تهران ‏شود. در عوض، مانند بقیه ایران، حمله اخیر اسرائیل باعث ایجاد ‏اتحاد زیر پرچم شد، زیرا آذربایجانی‌های ایران عمیقاً در بافت ملی ‏ادغام شده‌اند: هم بالاترین مقامات کشور - آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ‏معظم و هم مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور - از قومیت آذری هستند.‏

وی تصریح کرد: یک ماه پیش، در خیابان‌های تبریز، شهری غرق در ‏تاریخ و هویت ایرانی، قدم می‌زدم. تبریز به دور از هرگونه ‏جدایی‌طلبی، گواهی زنده بر وحدت پایدار ایران است. موزه آذربایجان ‏با افتخار آثار باستانی هزاره‌های تمدن ایرانی را به نمایش می‌گذارد، ‏درحالی‌که خانه مشروطه نقش محوری تبریز را در انقلاب مشروطه ‏ایران در سال ۱۹۰۶ گرامی می‌دارد؛ جنبشی که ناسیونالیسم مدرن ‏ایرانی را شکل داد و همچنان الهام‌بخش نیروهای دموکراتیک و جامعه ‏مدنی در سراسر کشور است.‏
وی بیان داشت:  این ایده که تبریز - یا هر شهر بزرگ با اکثریت آذری ‏در ایران - به دستور واشنگتن یا تل‌آویو دست به شورش بزند، یک ‏خیال واهی است. آذربایجانی‌های ایران در ایران رشد کرده‌اند. اکثر ‏فعالان منتقد آذری در ایران خواسته‌های خود را در قالب حقوق ‏فرهنگی مطرح می‌کنند، نه استقلال‌طلبی.مسلماً، نارضایتی‌های محلی ‏ممکن است در مناطق کردنشین و بلوچ، به‌ویژه در مناطق دورافتاده، ‏فقیر و سنی‌نشین، بیشتر باشد. اما حتی در اینجا نیز هیچ مدرکی دال بر ‏حمایت قوی مردم از جدایی‌طلبی وجود ندارد. علاوه بر این، تلاش ‏برای بهره‌برداری از هرگونه نارضایتی ممکن است ایالات متحده را در ‏مسیر برخورد با متحدان و شرکای خود در منطقه قرار دهد.‏

این کارشناس علوم سیاسی بیان داشت: ترکیه، متحد کلیدی ناتو، با ‏توجه به دهه‌ها مبارزه خود با حزب کارگران کردستان (‏PKK‏)، هرگز ‏حمایت ایالات متحده از جدایی‌طلبی کردها در ایران را تحمل نخواهد ‏کرد. پژاک (حزب حیات آزاد کردستان) وابسته به ‏PKK‏ در ایران، از ‏حملات اسرائیل به ایران استقبال کرده است. به همین ترتیب، پاکستان ‏که از قبل با شورش بلوچ‌های خود روبه‌رو بوده است، دخالت غرب در ‏بلوچستان ایران را تهدیدی مستقیم برای تمامیت ارضی خود خواهد ‏دید. بیگانه کردن این متحدان با دنبال کردن یک بازی تغییر رژیم ‏ناکارآمد، یک سوءرفتار در سیاست خارجی خواهد بود.‏

وی گفت: روسیه و چین مدت‌هاست استدلال می‌کنند که واشنگتن به ‏دنبال تجزیه دشمنان خود - از یوگسلاوی گرفته تا عراق - است. ‏هرگونه تلاش برای بالکانیزه کردن ایران، بدترین سوءظن‌های چین و ‏روسیه را تأیید می‌کند، سرکوب داخلی علیه اقلیت‌ها را تشدید می‌کند و ‏تلاش‌های چین و روسیه را برای ایجاد یک ائتلاف ضد غربی تسریع ‏می‌کند. هند، به عنوان کشوری که مشتاقانه به عنوان متحد واشنگتن ‏از آن استقبال می‌شود، به طور مشابه چنین سیاست‌هایی را رد خواهد ‏کرد زیرا پروژه‌های استراتژیک تجاری و لجستیکی دهلی‌نو، مانند ‏توسعه بندر چابهار در ایران، نقطه ورود هند به افغانستان و آسیای ‏مرکزی که پاکستان را دور می‌زند، تضعیف می‌کند.‏

وی اظهارداشت: اگر واشنگتن و حامیان اروپایی آن برای تجزیه ایران ‏تلاش کنند، عواقب آن به شدت در اروپا نیز احساس خواهد شد. یک ‏ایران بی‌ثبات، بحران مهاجرتی را به وجود خواهد آورد که موج ‏پناهندگان سوری در سال ۲۰۱۵ در برابرش هیچ خواهد بود. همچنین ‏ممکن است زمینه مساعدی برای فعالیت گروه‌های تروریستی - از ‏جمله داعش - ایجاد کند. یکی از شاخه‌های داعش به نام ‏داعش‌خراسان، پیش از این در ایران فعال بوده است و در ‏بمب‌گذاری‌های انتحاری سال گذشته در کرمان نقش داشته است.‏
وی تحلیلی گفت: اگر ایران اقدام به مسدود کردن تنگه هرمز کند، ‏شوک‌های اجتناب‌ناپذیر انرژی را نیز به آن اضافه کنید و اروپا با ‏فاجعه‌ای خودساخته روبه‌رو خواهد شد. معماران این رویکرد - ‏تندروهای ‏FDD‏ و همتایان اروپایی و اسرائیلی آنها - با آتش بازی ‏می‌کنند. تلاش‌ها برای تجزیه ایران به طرز چشمگیری نتیجه معکوس ‏خواهد داد و هرج و مرجی را به راه خواهد انداخت که بسیار فراتر از ‏مرزهای آن گسترش خواهد یافت. ‏
وی تاکید کرد:غرب به جای غرق شدن در خیال‌پردازی‌های ‏تجزیه‌طلبانه، باید تعامل عمل‌گرایانه را دنبال کند. در غیر این‌صورت با ‏یک جنگ بی‌پایان دیگر مواجه خواهد شد؛ جنگی که نه آمریکا و نه ‏اروپا توان تحمل آن را ندارند.‏

پاسخی بگذارید