فاطمه مداح نظری - من می خرم پس هستم؛ شعار فرهنگ مصرف گرایی است. مصرفگرایی یک مفهوم اقتصادی اجتماعی است که خرید کالاها و خدمات را به هر میزان بیشتر تشویق میکند. بسیاری شروع این اصطلاح را از طریق تورستن وبلن میدانند. وبلن اقتصاددان و جامعهشناس آمریکایی و از رهبران نهادگرایی است که در شاهکار خود، «نظریهی طبقهی مرفه»، به معرفی عبارت «مصرف متظاهرانه» میپردازد. البته این نظریه تنها یک بُعد از مصرفگرایی است.
مصرف در لغت به معنای خرج کردن و مصرفگرایی عبارت است از اصالت دادن به مصرف و هدف قرار دادن رفاه و داراییهای مادی. برخی مصرفگرایی را به معنای برابر دانستن خوشبختی شخصی با خرید داراییهای مادی و مصرف می دانند. در پروسه مصرفگرایی، دنیای غرب از اخلاق تولیدی یا اخلاق پروتستاتی به اخلاق مصرف روی آورد. در نتیجه غرب از جامعه تولیدی به جامعه مصرفی تبدیل، و اصل در جامعه، حداکثرسازی مصرف و لذتگرایی شد. بعد از غرب، کشورهای توسعه نیافته نیز بر اثر تبلیغات و عوامل دیگر به جامعه مصرفی تبدیل شدند.
در زمانهای گذشته مردم به تهیه کالاها و خدمات ضرور و درجه اول و بعد کالاهای غیر ضرور با اولویت و توان خرید خود میپرداختند و در تهیه و تولید مایحتاج خود نقش داشتند و این اندیشه رایج مردم بود، اما برای اشاعه مصرفگرایی لازم بود این نوع نگرش تغییر یابد؛ بنابراین به وسیله تبلیغات از طریق وسایل ارتباط جمعی در نوع نگرش مردم تغییر داده شد و مردم در پی هر چه بیشتر مصرف کردن بودند و هستند.
نظام سرمایهداری از رسانهها به عنوان ابزاری برای آمادهسازی بسترهای فرهنگی و فکری مصرفگرایی بهره میگیرد و قشرهای مرفه و متوسط را هدف خود قرار میدهد. در مصرفگرایی نوین، اشخاص بدون داشتن نیاز واقعی به دلایلی مانند رفتار متظاهرانه به خرید میپردازند و در پارهای از اوقات قادر به کنترل خرید خود نیستند تا جایی که روانشناسان این نوع مصرفگرایی را بیماری میدانند و به معالجه آنها میپردازند و در پی یافتن راهکارهایی برای آن هستند.
آغاز مصرف گرایی به عنوان یک پدیده مدرن در ایران را شاید بتوان از دوره قاجار ریشه یابی و سیر تحول آن را تا عصر حاضر ردیابی کرد. به همین دلیل باید ریشه تفکر مصرف گرایی را در مدرنیته (نوگرایی) جست وجو کرد. آثار منفی این پدیده به آثار اقتصادی اتلاف منابع و منحرف کردن منابع از ظرفیت های تولیدی محدود نمی شود بلکه عوارض اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گسترده ای برای جوامع بشری و به ویژه برای جوامع در حال توسعه و رشد نیافته نظیر جامعه ایرانی در بر داشته است که مسیر توسعه این کشورها را منحرف کرده است و بدون تردید یکی از عوامل رشد نیافتگی این جوامع است.
در جامعه ایران پس از انقلاب به رغم ماهیت و جهتگیری معنوی انقلاب، به علل مختلف ارزشهای مادی رواج یافت و ارزشهای معنوی را تحتالشعاع خود قرار داد تا جایی که رهبر معظم انقلاب لازم دیدند با توجه به خطری که جامعه را تهدید میکند سال 1388 را سال اصلاح الگوی مصرف نامگذاری نمایند. مصرف گرایی عبارت است از واردات بیرویه کالاهای مصرفی و غیرضروری که ضمن تغییر ذائقه و فرهنگ مردم، به نابودی اقتصاد کشور منجر میشود.
مصرفگرایی در کشورهای در حال توسعه به شکل قابل توجهی تبدیل به آسیب اجتماعی جدی شده است که مستلزم شناخت علمی و سپس درمان اساسی، یا به عبارت دیگر برنامهریزی است. مصرفگرایی پدیدهای جهانی است و چاره آن باید در دو بعد داخلی و بینالمللی صورت گیرد. مصرفگرایی در هر جامعه را باید در یک محیط وسیعتر اجتماعی در نظر گرفت زیرا امروزه تولید و سیستم توزیع جهانی متصل است.
اگرچه اکثر عوامل و اثرات مصرفگرایی در جوامع بشری یکسان است اما برای جلوگیری از مصرف بیرویه و اسراف و اصلاح الگوی مصرف کشورمان نیاز داریم که این موضوع در خصوص جامعه خودمان بررسی شود و برای اصلاح آن برنامهریزی شود.
آنچه در جوامع سرمایه داری ممکن است نوعی ارزش به حساب آید در سبک زندگی اسلامی جایی ندارد.
امروزه مصرف گرایی در جامعه سیر صعودی گرفته است، این را می توان از تنوع محصولات در بازار و نیز میزان زباله های تولیدی یافت. هرچند مصرف در یک جامعه می تواند باعث رونق اقتصادی باشد، اما مصرف گرایی به شکل کنونی نه فقط فایده ای برای اقتصاد کشور ندارد که سر تا پا ضرر بوده و به اتلاف منابع نیز منجر می شود.
همچنین مصرف گرایی از رهگذر فرآیند جهانی شدن، ارتباطات گسترده جوامع، اشاعه فرهنگی، رسانه های جهان گستر به رویه نسبتا رایج و شایع جامعه جهانی تبدیل شده است. که اگر با آن همسو و همراه شد چیزی جز خسارت برای افراد و جامعه به بار نمی آورد.
یکی از عواقب شوم سبک زندگی غربی علاوه بر گسست خانوادهها و یا متلاشی شدن آن، شکل نگرفتن خانواده است. بطوریکه دیگر تمایلی در انسانهای تربیت یافته در این تمدن برای تشکیل خانواده، فرزندآوری و تعهد نسبت به کودک و همسر دیده نمیشود.در این بخش به عوارض حاصل از این سبک زندگی در جوامع غربی از جنبه اقتصادی، اجتماعی و فردی پرداخته میشود.
امروزه در فرهنگ مادی غرب مصرف گرایی به یک شعار اصلی تبدیل شده است و آن اینکه «تا میتوانی بخر و هر چه بیشتر مصرف کن». با این شعار رقابت در خرید و مصرف به عنصر اصلی این فرهنگ تبدیل شده است. در نتیجه مسابقهای در خرید و مصرف کالای خریداری شده بین افراد جامعه ایجاد شده است. نمودهایی از این فرهنگ در رسانههای ملی و نیز خصوصی کشور ما نیز به وفور دیده میشود. مصرف گرایی نوین و توسعه انواع فروشگاههای بزرگ (مواد غذایی، اسباب منزل، پوشاک، وسایل الکتریکی و غیره) در زیر یک سقف، مردم را به مصرف گرایی انبوه عادت داده است. افراد در محیطی قرار میگیرند که کالاهای متنوع در یکجا مقابل چشمانشان جمع است. هر چند استفاده از این نوع فروشگاهها در صرف جویی وقت اهمیت بسیار دارد ولی در ترغیب کردن مردم در خرید بیشتر نیز موثر است. همچنین مدگرایی از عوامل موثر در مصرف گرایی می باشد که بر اساس آن کالاها باید برای دورههای معینی(یا محدودی) تبلیغ و استفاده شوند. شاید همین مصادیق بود که در سالهای گذشته، منجر به توجه ویژهی رهبر انقلاب به مقولهی مصرف گرایی و نیز سبک زندگی در کشورمان گردید.
اما در سبک زندگی دینی موضوع مهمی به نام قناعت و زهد وجود دارد که سفارش بسیار بر آن شده است. در بسیاری از اعمال عبادی دین مبین اسلام همچون روزهداری و نیز ثواب نیکوکاری و توجه به مستمندان، توجه به همسایگان و … این فضیلت اخلاقی برجسته میشود. همچنین صرفه جویی و مقابله با اسراف، جنبهی دیگر سبک زندگی اسلامی است
اما در سبک زندگی دینی موضوع مهمی به نام قناعت و زهد وجود دارد که سفارش بسیار بر آن شده است. در بسیاری از اعمال عبادی دین مبین اسلام همچون روزهداری و نیز ثواب نیکوکاری و توجه به مستمندان، توجه به همسایگان و … این فضیلت اخلاقی برجسته میشود. همچنین صرفه جویی و مقابله با اسراف، جنبهی دیگر سبک زندگی اسلامی است که در مقابل مصرفگرایی صرف و برآمده از فرهنگ غربی است. رهبر انقلاب نیز در سیر نامگذاری سالهای، یک سال را بعنوان سال «اصلاح الگوی مصرف» نام نهادند. ایشان در پیامی که در آغاز سال ۱۳۸۸ قرائت نمودند و در آن عنوان سال را نیز مشخص کردند، ضمن آسیب شناسی از وضعیت مصرف منابع در کشور، میفرمایند: «ما در زمینهی مصرف، در زمینهی هزینه کردن منابع مالی کشور که به وسیلهی خود ما و به وسیلهی همهی برادران هممیهن ما و به وسیلهی مسئولین کشور با زحمت زیاد به وجود میآید، دچار نوعی بیتوجهی هستیم، …. ما دچار اسراف هستیم، ما دچار ولخرجی و ولنگاری در مصرف هستیم؛ …. بسیاری از منابع کشور، شاید بشود گفت بخش مهمی از منابع کشور در همهی زمینهها – چه در زمینهی مسائل شخصی، و چه تا حدودی در زمینههای عمومی – صرف اسرافها و زیادهرویهای ما در مصرف میشود. ما بایستی مصرف کردن را مدبرانه و عاقلانه مدیریت کنیم. مصرف نه فقط از نظر اسلام، بلکه از نظر همهی عقلای عالم، چیزی است که باید تحت کنترل عقل قرار بگیرد».
رهبر انقلاب اسلامی درباره اسراف در فرهنگ مصرفی مان در ابتدای سال اصلاح الگوی مصرف میفرمایند: « بخش مهمی از منابع کشور در همهی زمینهها صرف اسرافها و زیادهرویهای ما در مصرف میشود. ما بایستی مصرف کردن را مدبرانه و عاقلانه مدیریت کنیم».
رهبر معظم انقلاب با اشاره به پیوست فرهنگی مصرف نادرست منابع و ریشه دار بودن آن در فرهنگ مادی گرایانه و نفسانی، به ذکر برخی نتایج این فرهنگ غلط همچون افزایش تضاد طبقاتی و شکاف اجتماعی، نابودی منابع کشور و … میپردازند: «با هوی و هوس، با خواهش دل و آنچه که نفس انسان از انسان مطالبه میکند، نمیشود مصرف را مدیریت کرد. کار به جائی میرسد که منابع کشور به هدر میرود، شکاف بین فقرا و اغنیاء زیاد میشود، عدهای در حسرت اولیات زندگی میمانند و عدهای با ولخرجی و ولنگاری در مصرف، منابع را هرز و به هدر میدهند. ما بایستی الگوی مصرف را اصلاح کنیم. ما بایستی به سمت اصلاح الگوی مصرف حرکت کنیم».



