گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/05/25 11:49
شناسه : 411693
‏ شهدای حرم؛ عاشقانی که با حماسه خونین خود آسمان را به زمین ‏آوردند و برای عشق های جاودانه، قصه شدند.‏
سالروز شهادت مدافع حرم شهید محسن حججی، روز بزرگداشت ‏شهدای مدافع حرم نامیده شد تا مناسبتی باشد برای تجلیل از فداکاری ‏ها وتلاش ها ورشادت های دلیرمردانی که با اهدا خون خود، امنیت و ‏آسایش را برای ایران اسلامی به ارمغان آوردند.‏
وقتی نام «شهدای مدافع حرم» را می‌شنوم، قلبم پر از غرور و ‏چشمانم پر از اشک می‌شود. این مردان بزرگ، نه برای جنگ، که ‏برای دفاع از حرمت انسانیت، از خانه و خانواده و همه دلبستگی های ‏خود چشم پوشی کردند.‏
‏ آن‌ها رفتند تا ارزش ها و ناموس و میهن‌شان در امان باشد.  با ‏چشمانی پر از امید و قلبی سرشار از عشق، راهی سرزمین‌های دور ‏شدند. آن‌ها می‌دانستند که شاید دیگر برنگردند، اما این را هم ‏می‌دانستند که اگر سکوت کنند، تاریخ آن‌ها را نخواهد بخشید.‏
پشت سر هر شهیدی، یک مادری چشم انتظار بود که هر شب با نگاه ‏به عکس پسرش برای بازگشتش دعا می‌کرد.  یا همسری فداکار بود ‏که هر بار با خود می گفت شاید این آخرین دیدارمان باشد ولی با ‏حضرت زینب (س)معامله کرده بود و با لبخندی پر از غم می‌گفت: ‏‏«می‌رود  تا دین باقی بماند... تا حرم باقی بماند...تا آرامش را برای ما ‏به ارمغان بیاورد و می رود تا دشمن را در آنسوی مرزها گرفتار نموده ‏و خیال نزدیک شدن به ما را از سر به دور کند.»‏
‏ و پشت هر شهید، کودکی بود که هنوز معنای شهادت پدرش را ‏نمی‌فهمید، اما سرانجام روزی خواهد فهمید که پدرش، آن مسافر ‏بهشت، خود یک قهرمانی بوده است. ‏
شهید مدافع حرم، کسی است که غیرت او اجازه نداد دشمن به حریم ‏اهل بیت (ع) بی‌حرمتی کند. او مانند یک برادر، یک پدر، یا یک فرزند ‏وفادار، از حرم های شریف در سوریه و عراق دفاع کرد. نبرد ‏شجاعانه او وحشی‌ترین دشمنان در غربت و در کنار رزمندگان عراقی، ‏سوری، افغانستانی، پاکستانی، لبنانی و ...هر بیننده ای را متحیر کرد.‏
‏ با این همه، قدم گذاشتند در راهی که پایانش را می‌شناختند. نه از ‏مرگ می‌ترسیدند، نه از تنهایی؛ تنها از این می‌ترسیدند که مبادا دیر ‏برسند... مبادا صدای مظلومان به گوش جهان نرسد.  غیرت آن‌ها، ‏آتشی بود که دشمن را می‌سوزاند.‏
شهدای مدافع حرم به ما آموختند که عشق، فقط یک کلمه نیست؛ یک ‏انتخاب است. انتخاب بین راحت زندگی کردن یا برای ارزش‌ها ‏جنگیدن.‏
آن‌ها به ما آموختند که شجاعت، فقط اسلحه به دست گرفتن نیست؛ ‏گاهی شجاعت، ادامه دادن راهی است که ناتمام مانده.‏
‏ هر بار که دست کوچکی را می‌گیریم، هر بار که به مادری احترام ‏می‌گذاریم، هر بار که از مظلومی دفاع می‌کنیم، گویی خون آن‌ها در ‏رگ‌های زمین جاری می‌شود.‏
رهایتان نمی‌کنیم... نه در یادها، نه در قلب‌ها، نه در قدم‌های کوچکی ‏که در مسیرتان برمی‌داریم. شما پروانه‌هایی بودید که سوختید تا چراغ ‏حقیقت خاموش نشود.‏
امروز، هر کدام از ما، در هر جایگاهی که هستیم، می‌توانیم ادامه‌دهنده ‏راه این عاشقان باشیم. راهی که با غیرت، شجاعت و عظمت پیموده ‏شد.  ‏
به یادشان می‌مانیم، برایشان می‌خوانیم و راهشان را ادامه می‌دهیم.‏
دختری که آرزو دارد روزی سایه‌اش به قامت شما برسد.‏

پاسخی بگذارید