زهره مهرنوروزی-در عصر رسانههای نوین، نمایش خانگی به یکی از پرنفوذترین ابزارهای فرهنگی تبدیل شده است؛ ابزاری که با قدرت تصویر، روایت و تکرار، نهتنها سلیقه مخاطب را شکل میدهد، بلکه بهتدریج در عمق باورها، ارزشها و سبک زندگی او نفوذ میکند. آنچه در ابتدا بهعنوان سرگرمی و تفریح وارد خانهها شد، امروز به مرجعی تربیتی و الگوساز بدل شده است؛ مرجعی که گاه در تضاد آشکار با اصول اخلاقی، دینی و فرهنگی جامعه ایرانی قرار دارد.
سریالهای خانگی با روایتهایی اغلب پرزرقوبرق، روابط خارج از چارچوب خانواده، تجملگرایی افراطی، و قبحزدایی از رفتارهای ناهنجار، تصویری از زندگی را ارائه میدهند که نهتنها با واقعیت فاصله دارد، بلکه بنیان خانواده را بهصورت خزنده و نامحسوس تهدید میکند. در این آثار، نقش پدر و مادر تضعیف شده، فرزندان بدون مرجع تربیتی به تصویر کشیده میشوند، و روابط انسانی به سطحیترین شکل ممکن تقلیل مییابد. این روند، در بلندمدت، منجر به تغییر نگرش نسل جدید نسبت به مفهوم خانواده، تعهد، حیا، و مسئولیتپذیری خواهد شد.
نگرانی اصلی آنجاست که این تغییرات، آرام و بیصدا رخ میدهند؛ بدون آنکه خانوادهها متوجه عمق تأثیرات باشند. کودکان و نوجوانان، در مواجهه مکرر با این محتواها، الگوهایی را درونی میکنند که با تربیت اسلامی و ایرانی در تضاد است. نتیجه این فرایند، فاصله گرفتن نسل آینده از ارزشهایی چون احترام به والدین، حفظ حریم خانواده، و پایبندی به اصول اخلاقی خواهد بود.
نتایج تحقیقات دانشگاه ها
سیمین حکیمی مشاور خانواده میگوید: طبق پژوهش دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه اصفهان در تحلیل محتوای سریالهای خانگی طی یک مطالعه کیفی که روی ۵ سریال پرمخاطب شبکه نمایش خانگی بین سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹ انجام شد مانند «ممنوعه»، «دل»، «مانکن»، «عاشقانهها» و «کرگدن»، مشاهده شده است که خیانت زناشویی، خشونت خانگی، روابط مثلثی، زندگی اشرافی، پنهانکاری و دروغ، و حل منفی مشکلات خانوادگی از مضامین پرتکرار بودند.
وی افزود: این مفاهیم در بیش از ۷۰٪ صحنههای کلیدی سریالها مشاهده شدند. و پژوهشگران هشدار دادند که این محتواها میتوانند به تضعیف مرجعیت والدین، عادیسازی روابط خارج از چارچوب شرعی، و تغییر معیارهای ازدواج در ذهن مخاطبان جوان منجر شوند.
این مشاوره خانواده تصریح کرد: در نشست تخصصی حوزه علمیه درباره سبک زندگی ایرانی-اسلامی برگزارشد در این نشست، پژوهشگران تأکید کردند که سریالهای خانگی بهطور خزنده در حال ترویج سبک زندگی غربی هستند .
پیچیدگی های جنگ شناختی
رضا نصیری در کرسی آزاداندیشی که با حضور فرهیختگان و مبلغین برگزار شد. درابتدا به پیچیدگیهای جنگ شناختی پرداخت وگفت: جنگ شناختی فراتر از یک درگیری نظامی سنتی، به مجموعه سازمانیافتهای از اقدامات اطلاق میشود که با هدف تأثیرگذاری بر فرآیندهای فکری، احساسات و تصمیمگیریهای فردی و جمعی صورت میگیرد. این رویکرد با بهرهگیری از دانشهای روانشناسی، جامعهشناسی، علوم اعصاب و فناوریهای نوین ارتباطی، به دنبال تغییر نگرشها، القای باورهای خاص و در نهایت، مهندسی رفتار جامعه است. و این نبرد نرم، ذهن را به عنوان میدان اصلی درگیری انتخاب کرده و با تسلط بر آن، به دنبال حکمرانی بر جهان است چرا که بر روی ناخودآگاه ادراک تاثیر میگذارد و به نظرمیرسد سازندگان سریالهای نمایش خانگی در کشور ما نتیجه تاثیر گذاری جنگ شناختی هستند.
وی با اشاره به اهمیت رویکردهای غیرمستقیم در القای ارزشها، افزود: همانطور که در تربیت فرزند، رویکرد غیرمستقیم و چندوجهی برای نهادینه کردن ارزشها مؤثرتر است، در جنگ شناختی نیز، هدف نهایی، دستیابی به اهداف از طریق القای ناخودآگاه و بدون اعمال دستور مستقیم است.
کارشناس تبلیغ و ارتباطات، تصریح کرد: بیش از یک دهه است که ما شاهد و گسترش تولیدات سریالهای نمایش خانگی هستیم و نتیجه آن افزایش خشنونت و قتل ها خانوادگی است علت آن هم این است که تولیدکنندگان تحت تاثیر نمایش سریال های خارجی قرار گرفته اند که در آنجا خانواده هنجار نیست و اهمیت ندارد و سازندگان سریال نمایش خانگی ایرانی هم با نسخه برداری از سریالهای خارجی اقدام به تولید سریالهای می پردازند که به قتل خانوادگی و خشونت میانجامد.
ترویج سبک زندگی غلط
نصیری اظهارداشت:در ابتدا گمان میکنی سازندگان در ابتدا بری عبور از برخی ممیزهای رسانهای که رعایت آن در سینما و تلوزیون لازم است به ساخت سریال نمایش خانگی رو آوردهاند، اما وقتی دقت میکنید میبیند سازندگان دیدگاه خودشان را به جامعه القا میکنند.
این پژوهشگر گفت: در سریالهایی مثل گردنزنی، زخم کاری، پوست شیر، فصل سرد خشنوت و قتل وجود دارد از آنجا که سریال تاثیر بیشتری دارد در نتیجه پیامدهای آن نیز بیشتر است در زخم کاری شهریارحقیقت در نقش قاضی خودش دست به قتل میزند و این را به مخاطب القا میکند که در جامعه ما قانونی وجود ندارد عدالت نیست پس خودت باید عدالت را اجرا کنی چاره دیگری نیست.
سیاه نمایی در نمایش خانگی
نصیری تصریح کرد: در نمایشهای خانگی اغلب هدف سیاهنمایی است در این سریالها صحنههای خشن و قتل در نمای بسته و نزدیک نشان داده میشود، ولی صحنه خوب در یک نمای لانگ شات و دور نشان داده میشود.
سازندگان درکی از فقر ندارند
وی افزود: سازندگان نمایشهای خانگی درکی از فقر ندارند و به همین علت فقر را به قتل وخشونت میکشانند در حالی که افراد فقیر جامعه قناعت را بلد هستند، اما اینها چون خودشان درکی از فقر ندارند این را القا میکنند هرکسی فقیر باشد برای رفع فقر می تواند با قتل و خشنونت به خواستههای خود برسد.
وی افزود: در جشنواره فیلم فجر امسال مشکل ما فقر، خشونت و سیاهنمایی در آثار بود وقتی به کارگردان گفتم چرا اینقدر فقر و سیاهنمایی در جواب گفت جامعه اینگونه است من همانی را نشان دادم که در جامعه است.
این کنشگر اجتماعی تصریح کرد: نتیجه نمایش خشنونت می شود ازبین رفتن حلقههای اجتماعی ما بعد از پایان جنگ بسیج جهاد سازندگی با کمک مردم به ساخت کشور اقدام کرد بسیج صنوف برای کمک به جامعه وارد میدان شد و با سرمایه اجتماعی کشور ساخته شد، اما سریال هایی که ساخته میشود سرمایههای اجتماعی را از بین می برد بی اعتمادی را افزایش میدهد.
نصیری اظهارداشت: در جامعه ما درصد بالایی از قتلهای خانوادگی طلاق ها، دوستی با جنس مخالف خیانت ها پیامدهای سریال ها نمایش خانگی است که ساترا هم که قرار بود نظارتی بر این تولیدات داشته باشد تاکنون کاری از پیش نبرده است و ما شاهد ساخت سریالهایی به مراتب خشنتر هستیم که مجوز نمایش دریافت می کنندهمین سریال تاسیان آیا سفید شویی ساواک نبود؟
وی گفت: برخلاف انتظار، شمار آثار فاخر و متعهد به بایدها و نبایدهای فرهنگی جامعه در این شبکهها بسیار اندک است. در مقابل، بسیاری از سریالها و برنامهها، به بازنمایی ناهنجاریهای اجتماعی، روابط پیچیده و خارج از عرف، و ترویج سبک زندگیهایی میپردازند که با فرهنگ بومی و ارزشهای دینی در تضاد است.
نمایش خانگی به دنبال تغییر الگوها
نصیری گفت: خیانت زناشویی، خشونت، عشق مثلثی، زندگی اشرافی، پنهانکاری و دروغ موجود در نمایش های خانگی نه تنها به صورت ناخودآگاه بر روی مخاطب تأثیر میگذارند، بلکه به صورت هدفمند، به دنبال تغییر الگوهای رفتاری و سبک زندگی در جامعه هستند.
نصیری غفلت از محتوای شبکههای نمایش خانگی را تهدیدی جدی برای حوزه فکری و فرهنگی جامعه دانست و تأکید کرد: برای مقابله با این روند، لازم است به شکافت لایههای پسینی و پیشینی این سریالها و ناهنجاریهای موجود در آنها پرداخته شود. درک سازوکارهای پنهان تولید محتوا و تأثیرات آن بر مخاطب، میتواند راهگشا باشد.
وی افزود: با افزایش آگاهی و مصونیت فکری مخاطبان نسبت به اتفاقات هنجارشکن، قدرت تأثیرگذاری این آثار کاهش یافته و سازندگان متوجه خواهند شد که دیگر از نظر مالی، توجیهی برای تولید محتوای مخرب وجود ندارد.
این کارشناس رسانه، اعمال قوانین نظارتی قویتر و مطالبه جدی از مسئولان ذیربط را امری ضروری دانست و خاطرنشان کرد: وظیفه روشنگری و امر به معروف در حوزه سینما و رسانه، باید به بهترین شکل ممکن ایفا شود تا جامعه در برابر تهاجم شناختی و فرهنگی، مصون بماند.
در چنین شرایطی، لازم است نهادهای فرهنگی، تربیتی و دینی با نگاهی دقیق و مسئولانه، به بررسی پیامدهای نمایش خانگی بپردازند و راهکارهایی برای بازسازی مرجعیت خانواده ارائه دهند. سکوت در برابر این موج خزنده، به معنای پذیرش تدریجی فروپاشی بنیانهایی است که قرنها ستون هویت و پایداری جامعه ایرانی بودهاند.
متاسفانه درسبک زندگی نمایش خانگی بیشتر متعلق به قشر مرفه است و باعث ناامیدی و سرخوردگی جوانان میشود.
همچنین خشونت افراطی و قبحزدایی از رفتارهای ناپسند نیز از آسیبهای جدی این محتواهاست ونبود ردهبندی سنی مؤثر و نظارت محتوایی، مخاطبان کمسن را در معرض آسیبهای فرهنگی قرار داده است.



