گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1404/06/11 11:49
شناسه : 411756


فاطمه مداح نظری – اروپا با فعال‌کردن مکانیسم ماشه، نشان داد که به ‏جای دیپلماسی واقعی، دنبال بازی سیاسی و فشار بیشتر بر ایران است. ‏این حرکت، عملاً نقض تعهدات برجام و تداوم تحریم‌ها علیه کشورمان ‏را رقم زده است.‏
راهکاری که یک بار توسط ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ آزموده شده و ‏به علت خروج آمریکای ترامپ از برجام با رای تاریخی اعضای ‏شورای امنیت ابتر ماند و نتیجه نداد اما این بار روی کاغذ، اعضای ‏تروئیکای اروپایی این حق را مستند به بند ۳۷ برجام و بند ۱۱ ‏قطعنامه ۲۲۳۱ برای خود محفوظ و محق می‌دانند و شمشیر داموکلس ‏را بالاخره پایین آورده و پیش از فرا رسیدن پایان اکتبر که به صورت ‏خودکار محدودیت‌های ایران وفق برجام ملغی‌الاثر می‌شود، ماشه را ‏چکانده و تیر خلاص را به برنامه جامع اقدام مشترک شلیک کردند.‏
از همان ابتدا که آمریکا در سال ۲۰۱۸ به صورت یکجانبه از برجام ‏خارج شد و تحریم‌های شدید و یک‌جانبه خود را بازگرداند، بار اصلی ‏بدعهدی بر دوش واشنگتن افتاد. اما اروپا که مدعی حفظ توافق بود، ‏نه تنها نتوانست تعهدات اقتصادی و سیاسی خود را عملی کند، بلکه در ‏عمل تابع سیاست‌های آمریکا شد.‏
شرکت‌ها و بانک‌های اروپایی تحت فشار تحریم‌های ثانویه آمریکا عملاً ‏روابط تجاری و بانکی خود با ایران را قطع کردند و اروپا در نقش یک ‏ناظر منفعل یا همراه با واشنگتن ظاهر شد. این وضع باعث شد که ‏ایران هیچ‌گاه نتواند منافع اقتصادی واقعی برجام را لمس کند، در حالی ‏که تعهدات هسته‌ای‌اش را به طور کامل رعایت کرد.‏
اروپا و آمریکا بار‌ها با بهانه‌های گوناگون و انتظارات غیرواقعی، ‏ایران را به نقض برجام متهم کرده‌اند؛ در حالی که خودشان بیشترین ‏نقض تعهد را انجام داده‌اند. خروج آمریکا از برجام، بازگرداندن ‏تحریم‌ها و عدم حمایت اروپا از منافعی که برای ایران وعده داده ‏بودند، مصداق بارز این بدعهدی‌هاست.‏
در چنین فضایی، اروپا با فعال‌کردن مکانیسم ماشه، به جای جبران ‏خسارت‌ها و تلاش برای بازگرداندن اعتماد، دست به اقدامی زده که ‏بیش از هر چیز نشان‌دهنده نیت سیاسی و فشار است و نه حسن نیت و ‏دیپلماسی.‏
ایران که در مواجهه با تحریم‌های یکجانبه و فشار‌های اقتصادی شدید، ‏بار‌ها حق خود را برای اقدام متقابل اعلام کرده است، اکنون در ‏شرایطی قرار گرفته که اروپا و آمریکا قصد دارند با فعال‌کردن ‏مکانیسم ماشه، این حق را محدود کنند و تنها ایران را به اجرای ‏تعهداتش ملزم نمایند؛ در حالی که خودشان هیچ قدم جدی در جهت ‏اجرای تعهدات برداشته‌اند.‏
این رویه ناقض اصول حقوق بین‌الملل و حسن نیت در توافقات است و ‏نشان‌دهنده این است که اروپا و آمریکا با هدف قرار دادن ایران، بیشتر ‏به دنبال حفظ سلطه و فشار سیاسی‌اند تا حل مسالمت‌آمیز منازعه.‏
در شرایط فعلی مکانیسم ماشه صرفا جنبه روانی دارد و در کف میدان ‏و روی کاغذ،تغییری در ساختار تحریم‌ها رخ نخواهد داد چرا که به ‏واسطه برجام به هیچ عنوان تحریم‌ها کاسته نشد و در بیشترین حالت ‏ممکن قرار داشت.‏
مکانیسم ماشه یک تله‌ حقوقی است که در بطن آن، بازگشت خودکار ‏تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، بدون نیاز به اجماع بین‌المللی، ‏نهفته است.‏
در ساده‌ترین توصیف، مکانیسم ماشه به فرآیندی اشاره دارد که در ‏صورت ادعای یکی از اعضای توافق درباره «نقض جدی» تعهدات ‏برجام توسط ایران، می‌تواند منجر به بازگشت تمام تحریم‌های بین‌المللی ‏پیشین شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران شود. مطابق بندهای ۳۶ ‏و ۳۷ برجام و قطعنامه ۲۲۳۱، کشور مدعی می‌تواند موضوع را به ‏کمیسیون مشترک ارجاع دهد و در صورت عدم توافق، با ارسال ‏اطلاعیه‌ای به شورای امنیت، مسیر بازگشت تحریم‌ها را آغاز کند؛ و ‏نکته تلخ ماجرا آن است که در این فرآیند، هیچ وتویی امکان‌پذیر ‏نیست.‏
برای درک ریشه‌های ماجرای فعلی، باید به دوره دولت‌های یازدهم و ‏دوازدهم بازگشت.در سال ۱۳۹۴، دولت روحانی با حمایت گسترده ‏رسانه‌های غربگرا و جریان مدعی اصلاحات، برجام را به عنوان ‏‏«فتح‌الفتوح دیپلماسی»! معرفی کرد. ظریف، در قامت «قهرمان ‏دیپلماسی»! بارها از سازوکارهای حقوقی درون برجام دفاع کرد و آن ‏را تضمینی برای حفظ منافع ایران دانست. اما بسیاری از کارشناسان ‏حقوقی، از جمله در کمیسیون ویژه بررسی برجام در مجلس نهم، ‏هشدار دادند که پذیرش بندهای ۳۶ و ۳۷ به معنای اعطای حق داوری ‏به طرف‌های مقابل است؛ حقی که اکنون به‌طور کامل علیه ایران به ‏کار گرفته شده است.‏
آنچه امروز در قالب فعالسازی مکانیسم ماشه مشاهده می‌شود، بیش از ‏آن‌که نتیجه رفتار طرف‌های خارجی باشد، ثمره تفکری است که در ‏دولت خاتمی و دولت روحانی، سیاست خارجی کشور را بر پایه ‏‏«اعتماد بدون پشتوانه به غرب» و «امضای کری تضمین است» و ‏‏«گفت‌وگوی تمدن‌ها» بنا کرد.‏
جریانی که باور داشت از مسیر لبخند، کوتاه‌آمدن و مذاکره از موضع ‏منفعلانه می‌توان منافع ملی را تأمین کرد، اما در عمل نشان داد که ‏دیپلماسی بدون اقتدار، نه‌تنها منجر به رفع تهدید نمی‌شود بلکه بستر ‏حقوقی برای افزایش آن را فراهم می‌کند.‏
‏«الیجا جی.مگنیر» خبرنگار و تحلیلگر سیاسی در همین خصوص در ‏مطلبی نوشته است:«تأثیر واقعی این قطعنامه‌ها بیشتر روانی است تا ‏اقتصادی، چرا که ایران در سال‌های اخیر توانسته مسیرهای موازی ‏برای فروش نفت و مبادلات مالی ایجاد کند.»‏
پس از اعلام رسمی فعال‌سازی مکانیسم ماشه، برخی نمایندگان مجلس ‏از طرح سه‌فوریتی خروج از ‏NPT‏ خبر داده‌اند. در صورت تصویب ‏این طرح، ایران نه‌تنها همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را ‏متوقف می‌کند، بلکه به‌صورت رسمی از معاهده منع گسترش سلاح‌های ‏هسته‌ای خارج می‌شود.‏
این اقدام می‌تواند معادلات بازی را به‌طور جدی تغییر دهد. از منظر ‏دیپلماسی، خروج ایران از ‏NPT‏ چالش بزرگی برای کشورهای غربی ‏خواهد بود، چرا که نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران دیگر ذیل سازوکار ‏آژانس ممکن نخواهد بود. همچنین، این اقدام ایران را از وضعیت ‏‏«قابل پیش‌بینی» خارج کرده و هزینه محاسبات غرب را افزایش ‏می‌دهد.‏
فواد ایزدی ، تحلیل گر مسائل بین الملل با انتقاد از رسانه‌هایی که به ‏گفته او «خط مستقیم از نتانیاهو می‌گیرند»، گفت این رسانه‌ها ‏می‌کوشند با برجسته‌سازی موضوع مکانیسم ماشه، نرخ ارز را ملتهب ‏کرده و در افکار عمومی ایران نگرانی ایجاد کنند.‏
وی با اشاره به فعال‌سازی مکانیسم ماشه از سوی کشور‌های اروپایی، ‏این اقدام را غیرقانونی و توطئه آمریکا دانست و گفت: فعال سازی ‏مکانیسم ماشه بخشی از عملیات روانی غرب برای اثرگذاری بر افکار ‏عمومی ایران است. آمریکا از برجام خارج شده، اروپا هم به تعهدات ‏برجامی عمل نکرد و از نظر حقوقی صلاحیت بازگرداندن تحریم‌ها را ‏نداشتند.‏
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه سازمان ملل هیچ‌گونه تحریم ‏مستقیمی علیه نفت یا نقل‌وانتقالات مالی ایران وضع نکرده، گفت: نه ‏یک قطره نفت ایران توسط سازمان ملل تحریم شده، نه یک دلار نقد. ‏تحریم‌های کنونی عمدتاً از سوی ایالات متحده و برخی کشور‌های ‏اروپایی است.‏
ایزدی افزود: که حوزه دخالت سازمان ملل عمدتاً مربوط به مباحث ‏هسته‌ای و نظامی است و بازگشت تحریم‌ها در قالب مکانیسم ماشه، ‏بیشتر جنبه تبلیغاتی و روانی دارد.‏
وی با انتقاد از رسانه‌هایی که «خط مستقیم از نتانیاهو می‌گیرند»، ‏تصریح کرد: این رسانه‌ها تلاش می‌کنند با برجسته‌سازی موضوع ‏مکانیسم ماشه، قیمت ارز را تحت‌تأثیر قرار داده و در افکار عمومی ‏داخل کشور التهاب ایجاد کنند.‏
جان حقوقی کلام همان است که دیوان بین‌المللی دادگستری در نظر ‏مشورتی نامیبیا در سال ۱۹۷۰ بیان داشته است: طرف (یا ‏مشارکت‌کننده‌ای) که خود به کرّات موافقتنامه‌ای را نقض کرده، ‏نمی‌تواند مدعی استفاده از حقوق خود از آن موافقتنامه بشود. چنین ‏استفاده‌ای مغایر با اصل حسن نیت و استاپل است. علاوه بر آنچه مورد ‏اشاره قرار گرفت، سه کشور اروپایی بدون توسل به سازوکار حل ‏اختلاف مندرج در بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام قادر به استفاده از مکانیسم ‏مندرج در این بندها نیستند. به عبارت حقوقی، توسل به سازوکار حل ‏اختلاف پیش‌شرط ارسال نامه حاوی سازوکار ماشه به شوراست، حال ‏آنکه تروئیکای اروپایی آن را عامدانه نادیده گرفته است. به عبارت ‏بهتر، تا گردش کار حقوقی لازم برای ارجاع پرونده ایران به شورای ‏امنیت سازمان ملل متحد در کمیته مشترک برجام طی نشود، این اقدام ‏به لحاظ حقوقی مشروعیت ندارد. در اینجا حتی دبیر کل سازمان ملل ‏متحد می‌تواند در حکم مفسر قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و سند ‏برجام وارد عمل شود.‏

پاسخی بگذارید