کارشناسان بیان کردند:
زهره مهرنوروزی-در جهانی که خشونت، رقابتهای ژئوپلیتیکی، و بحرانهای انسانی رو به افزایشاند، صلح دیگر صرفاً یک آرمان نیست، بلکه ضرورتی حیاتی برای بقای تمدنهاست. در این میان، دیپلماسی بهعنوان هنر گفتوگو، مذاکره و تفاهم، نقشی بیبدیل در تحقق و تثبیت صلح ایفا میکند. در جهانی که قدرتهای بزرگ هر روز بیش از پیش به رقابتهای بیپایان و معاملهگریهای سرد سیاسی مشغولاند، پرسشی بنیادین پیش روی ماست: آیا اخلاق هنوز جایگاهی در دیپلماسی دارد؟ آیا میتوان از کرامت انسانی سخن گفت، در حالی که مکانیسمهای حقوقی به ابزار فشار و تحقیر ملتها بدل شدهاند؟ جهان امروز، دیگر تکقطبی نیست. ما در عصر چندقطبی زندگی میکنیم؛ عصری که در آن قدرتهای مختلف، هر یک با منطق خاص خود، به دنبال تثبیت نفوذ و منافع خویشاند. اما آنچه در این میان قربانی میشود، نه فقط عدالت، بلکه حقیقت و اخلاق است. دیپلماسی اخلاقمحور، برخلاف دیپلماسی واقعگرایانه که صرفاً بر اساس منافع عمل میکند، بر پایه اصولی چون صداقت، احترام متقابل، و کرامت انسانی بنا شده است. این نوع دیپلماسی، نه ضعف است و نه آرمانگرایی بیثمر؛ برای بازسازی اعتماد جهانی و جلوگیری از فروپاشی اخلاقی در روابط بینالملل بلکه ضرورتی است. مکانیسم ماشه یا همان اسنپ بگ که اینروزها به کلمه پر تکرار رسانه ها تبدیل شده است متنی پر چالش است که مردان دیپلماسی ایران 10 سال قبل به آن توجه نکردند ولی اکنون به یک حربه سیاسی علیه کشورمان تبدیل شده است. امروز مردم جهان شاهد بی اخلاقی مهارناشده در تعهدات بین المللی هستند و انگار سازمان های بین الملل در درهای بی اخلاقی سقوط کرده اند.
دیپلماسی؛ ستون فقرات صلح پایدار در جهان پرآشوب
رضا محمدی کارشناس علوم سیاسی می گوید: در عصر جهانیسازی و چندقطبی شدن قدرتها، دیپلماسی بهعنوان ابزار گفتوگو و تفاهم میان ملتها، باید بر پایه اصول اخلاقی، احترام متقابل و کرامت انسانی بنا شود. اما آنچه در سالهای اخیر علیه جمهوری اسلامی ایران جریان داشته، بیش از آنکه دیپلماسی باشد، نوعی مهندسی فشار با پوشش حقوقی و رسانهای است.
وی تصریح می کند: دیپلماسی در معنای اصیل خود، مبتنی بر گفتوگو، تفاهم و حل اختلافات از مسیر تعامل سازنده است. اما در مواجهه با ایران، بسیاری از قدرتهای غربی، بهویژه ایالات متحده، از دیپلماسی بهعنوان ابزاری برای تحمیل خواستههای یکجانبه استفاده کردهاند.
وی اظهار داشت: تحریمهای گسترده، تهدیدهای رسانهای، و فشارهای سیاسی، جای گفتوگوی محترمانه را گرفتهاند و دیپلماسی را به ابزاری برای تضعیف حاکمیت ملی بدل کردهاند. تحریمهای یکجانبه؛ نقض آشکار حقوق ملتها تحریمهای اقتصادی علیه ایران، بهویژه در حوزههای دارو، غذا، انرژی و مبادلات مالی، نهتنها دولت بلکه مردم را هدف قرار دادهاند.
این پژوهشگر بیان کرد:این تحریمها برخلاف اصول منشور سازمان ملل، بدون اجماع بینالمللی و خارج از چارچوبهای حقوقی اعمال شدهاند. از منظر حقوق بشر، تحریمهایی که زندگی روزمره مردم را مختل میکنند، مصداق مجازات جمعی و نقض کرامت انسانیاند.
تعریف دیپلماسی و نسبت آن با صلح
محمدی بیان کرد: دیپلماسی، فرآیند تعامل رسمی و غیررسمی میان دولتها، نهادها و ملتهاست که هدف آن حل اختلافات، تقویت همکاری و جلوگیری از تنش و درگیری است. صلح، نه صرفاً فقدان جنگ، بلکه وجود عدالت، امنیت و احترام متقابل است. دیپلماسی، ابزار تحقق این صلح مثبت است.
دیپلماسی پیشگیرانه؛ سد راه جنگ
این کارشناس گفت: یکی از مهمترین کارکردهای دیپلماسی، پیشگیری از بروز بحرانهاست. گفتوگوهای چندجانبه، میانجیگری، و سازوکارهای حل اختلاف، میتوانند از تبدیل اختلافات به درگیریهای نظامی جلوگیری کنند. نمونههایی چون توافقنامههای منطقهای، مذاکرات صلح در آفریقا یا توافقنامه برجام، نشاندهنده ظرفیت دیپلماسی برای مهار بحرانها هستند.
دیپلماسی اخلاقمحور؛ صلحی بر پایه کرامت انسانی
این محقق بیان کرد: به نوعی دیپلماسی اگر از اخلاق تهی شود، به ابزاری برای تحمیل و فریب بدل میشود. دیپلماسی اخلاقمحور، بر پایه صداقت، احترام به حقوق ملتها، و پرهیز از زورگویی بنا شده است. چنین دیپلماسیای نهتنها صلح را ممکن میسازد، بلکه آن را پایدار و انسانی میکند.
نقش نهادهای بینالمللی و مردمی در دیپلماسی صلح
ملکی گفت: سازمانهایی چون سازمان ملل، اتحادیه آفریقا، یا سازمان همکاری اسلامی، میتوانند بسترهایی برای دیپلماسی چندجانبه فراهم کنند. همچنین، دیپلماسی مردمی و فرهنگی، از طریق گفتوگوی ادیان، تبادل علمی و هنری، و رسانههای مستقل، نقش مکملی در تقویت صلح ایفا میکند.
وی تصریح کرد: دیپلماسی، نه یک گزینه، بلکه یک ضرورت برای صلح پایدار است. در جهانی که خشونت آسانتر از تفاهم رخ میدهد، بازگشت به دیپلماسی اخلاقمحور، پیشگیرانه و چندجانبه، تنها راه نجات بشریت از چرخه بیپایان جنگ و بیاعتمادی است. صلح، با زبان دیپلماسی آغاز میشود؛ زبانی که باید دوباره آموخته شود.
مکانیسم ماشه؛ نماد بیاخلاقی حقوقی
مکانیسم ماشه، که در توافقنامه برجام گنجانده شد، در ظاهر یک ابزار حقوقی برای بازگرداندن تحریمهاست. اما در عمل، به ابزاری برای سوءاستفاده سیاسی و فشار یکجانبه بدل شده است. این مکانیسم، حتی به کشورهایی اجازه میدهد که از توافق خارج شدهاند، با استناد به آن، تحریمهای بینالمللی را بازگردانند. آیا این منطق قابل دفاع است؟ آیا میتوان از توافقی خارج شد.
مکانیسم ماشه؛ نماد بیاعتمادی و بیاخلاقی حقوقی
سعید ملکی کارشناس حقوق بین الملل گفت: چالشهای دیپلماسی در جهان چندقطبی قابل تامل است در عصر حاضر، رقابت قدرتهای بزرگ، تحریمهای یکجانبه، و سیاستهای مداخلهگرانه، دیپلماسی را با چالشهای جدی مواجه کردهاند. گاه دیپلماسی به پوششی برای فشار سیاسی بدل میشود، و گاه مکانیسمهایی چون «ماشه» در توافقنامهها، اخلاق دیپلماتیک را زیر پا میگذارند. این چالشها نشان میدهند که صلح بدون بازسازی دیپلماسی ممکن نیست.
وی افزود: یکی از جنجالیترین ابزارهای فشار علیه ایران، «مکانیسم ماشه» در توافقنامه برجام است. این مکانیسم، به کشورهایی اجازه میدهد که حتی پس از خروج از توافق، با استناد به آن، تحریمهای بینالمللی را بازگردانند. چنین رویکردی، از منظر حقوقی، ناقض اصل حسن نیت در اجرای تعهدات بینالمللی است.
وی عنوان کرد: از منظر اخلاقی نیز، استفاده از مکانیسم ماشه توسط طرف ناقض توافق، نشاندهنده بحران جدی در منطق دیپلماسی معاصر است. تحریمهایی که از طریق این مکانیسم بازگردانده میشوند، نه سیاستمداران، بلکه مردم را هدف قرار میدهند. دارو، تجهیزات پزشکی، آموزش، و حتی امید به آینده، قربانی این بازیهای سیاسی میشوند.
این محقق تصریح کرد: این مکانیسم، بهجای حفظ توافق، به ابزاری برای تهدید و تحقیر ملتها بدل شده است. دیپلماسی اخلاقمحور؛ راهی برای خروج از بنبست در برابر دیپلماسی فشار، باید از دیپلماسی اخلاقمحور سخن گفت؛ دیپلماسیای که بر پایه صداقت، احترام به حاکمیت ملی، و پرهیز از زورگویی بنا شده باشد.
وی اظهارداشت: ایران، با تکیه بر ظرفیتهای فرهنگی، علمی و دیپلماتیک خود، میتواند در مسیر گفتوگوی سازنده و عزتمندانه با جهان حرکت کند. چنین دیپلماسیای نهتنها از منافع ملی دفاع میکند، بلکه الگویی برای تعامل انسانی در جهان پرتنش امروز ارائه میدهد. دیپلماسی فشار علیه ایران، نهتنها ناکارآمد و غیرمنصفانه است، بلکه نشانهای از بحران اخلاقی در روابط بینالملل است.
این کارشناس بیان کرد: تحریمهای یکجانبه، مکانیسمهای تحمیلی، و تهدیدهای رسانهای، بهجای حل اختلافات، بر تنشها افزودهاند. بازگشت به دیپلماسی اخلاقمحور، مبتنی بر گفتوگو، احترام و کرامت انسانی، تنها راهی است که میتواند صلح، اعتماد و عدالت را در عرصه جهانی احیا کند.
وی تصریح کرد: از منظر حقوقی، مکانیسم ماشه ناقض اصل حسن نیت در اجرای تعهدات بینالمللی است. اصل حسن نیت، یکی از اصول بنیادین حقوق بینالملل است که بر صداقت، وفاداری به تعهدات، و پرهیز از فریب استوار است. استفاده از مکانیسم ماشه توسط طرفی که خود توافق را نقض کرده، نهتنها غیرمنطقی، بلکه بیاخلاقی آشکار است.
این پژوهشگر بیان داشت: از منظر اخلاقی نیز، این مکانیسم به معنای تحقیر ملتهاست. تحریمهایی که با مکانیسم ماشه بازگردانده میشوند، نه سیاستمداران را هدف قرار میدهند، بلکه زندگی روزمره مردم را تحت فشار قرار میدهند. دارو، غذا، آموزش، و حتی امید، قربانی این بازیهای سیاسی میشوند.
وی افزود:ما باید بپرسیم: آیا چنین مکانیسمهایی، که کرامت انسانی را نادیده میگیرند، میتوانند مشروعیت داشته باشند؟ آیا وقت آن نرسیده که دیپلماسی را از منطق زور و معاملهگری خارج کنیم و به سوی اخلاق، انصاف، و گفتوگوی واقعی بازگردانیم؟
ملکی تاکید کرد: دیپلماسی اخلاقمحور، شاید در نگاه اول آرمانی به نظر برسد، اما در واقع، تنها راه نجات روابط بینالملل از سقوط در ورطه بیاعتمادی و خشونت است. نقد مکانیسم ماشه، نه فقط نقد یک ابزار حقوقی، بلکه نقد یک منطق سیاسی است که انسان را فراموش کرده است.



