گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1404/06/15 11:45
شناسه : 411776
فاطمه مداح نظری - در آغاز هزاره‌ی سوم در حوزه‌ی مطالعات ‏سیاست بین‌الملل و بویژه تئوری‌های انتقال قدرت، ادبیاتی جدید رواج ‏یافت که از آن با عنوان قدرت‌های در حال ظهور نام برده می‌شود. ‏قدرت‌هایی که با توجه به تعاریفی که از آن‌ها می‌شود دارای رفتاری ‏نسبتاً متفاوت در مقایسه با سایر قدرت‌های بزرگ در تاریخ روابط ‏بین‌الملل می‌باشند. در سال‌های گذشته چین در کانون این حوزه ‏مطالعاتی قرار گرفته است. خیزش چین در نظام بین‌الملل سبب شده ‏است تا این کشور برای افزایش منافع ملی خود به گسترش نقش خود ‏در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه بپردازد. سوال اصلی مقاله آن ‏است که چگونه موانع و فرصت‌های مختلف در خاورمیانه، بر گسترش ‏نقش چین در این منطقه تأثیر می‌گذارند؟پاسخ احتمالی به این پرسش ‏آن است که محدودیت‌های نظامی چین و موانع سیاسی- استراتژیک ‏ناشی از رقابت قدرت‌های بزرگ، رابطه مستقیمی با ایفای نقش ‏حاشیه‌ای این کشور در خاورمیانه دارد. همچنین فرصت‌های ‏اقتصادی(انرژی- تجاری) اهمیت ویژه‌ای در گسترش نقش چین در ‏خاورمیانه دارد. در این پژوهش با استفاده از تئوری مجموعه امنیتی ‏منطقه‌ای و با بررسی ابعاد سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی بر این ‏نکته تاکید می‌شود که خاورمیانه یکی از کلیدی‌ترین حوزه‌ها در ‏استراتژی کلان بلندمدت چین می‌باشد و جمهوری اسلامی ایران ‏می‌تواند با تغییر یا حداقل تعدیل در برخی از رفتارهای بین‌المللی، خود ‏را به کانون اصلی این استراتژی و متحد استراتژیک چین در ‏خاورمیانه بدل کند. ‏
چین هم اکنون دومین اقتصاد جهانی و عضو پیوستۀ شورای امنیت ‏سازمان ملل متحد است. با رشد 7/5 درصدی اقتصاد چین، چه بسا در ‏یک دهۀ آینده از آمریکا پیشی بگیرد. جمعیت فراوان، سرزمین بزرگ ‏و توان اقتصادی، چین را مهمترین بازیگر دهه های آتی میکند. به ‏لحاظ  سیاسی نیز شرایط حاکمیت حزب کمونیست ثبات خوبی دارد. ‏حزب پویای کمونیست، خود را با دگرگونی های جهانی و خواسته های ‏داخلی هماهنگ کرده و نشان داده منعطف است. با ثبات داخلی، تداوم ‏رشد بالای اقتصادی و عضویت در گروه قدرتمندان شورای امنیت ‏سازمان ملل، نقش چین در معادلات جهانی روبه افزایش بوده و طی ‏یک دهۀ آینده نقشی بی همتا خواهد داشت. با اینکه چین دارای فرهنگ ‏و تاریخی غنی است، اما از این ظرفیت در پهنۀ خارجی کمتر استفاده ‏کرده و بیشتر درونی بوده است. حاکمان چین تلاش گستردهای را آغاز ‏نموده اند تا با استفاده از اندیشه های کنفوسیوس، مراکزی به همین ‏نام در سراسر جهان برپا و فرهنگ چینی را ترویج نمایند. با این حال ‏فرهنگ چینی برخلاف فرهنگ غربی تهاجمی نبوده و قصد دیکته کردن ‏ارزشهای خود را ندارد. در بُعد نظامی نیز چین در همۀ شاخه ها رو به ‏پیشرفت است. در حوزۀ فضا )برپایی ایستگاه فضایی استقرار ماهواره ‏های موقعیت یاب( به فعالیت مشغول است و در پی فرستادن انسان به ‏کرۀ ماه است.‏
توانمندی های کشور چین شرایطی را آماده نموده که جمهوری اسلامی ‏ایران نگاه ویژه به گسترش مناسبات راهبردی با چین داشته باشد. ‏گسترش این روابط نیازمند شناخت و تحلیل درست بسترها و ظرفیتهای ‏توسعۀ مناسبات است. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل زمینه ها، ‏بسترها و ظرفیتهای روابط ایران با کشور چین است. با توجه به این ‏مهم، پرسش اصلی پژوهش آن است که جمهوری اسلامی ایران از ‏ایجاد ائتلاف راهبردی با چین چه اهدافی را دنبال میکند؟ برای پاسخ، ‏این فرضیه به سنجش گذاشته می شود: جمهوری اسلامی ایران در پی ‏آن است که با ایجاد ائتلاف راهبردی، از چین به عنوان یک شریک ‏تجاری و متحدی راهبردی در نهادهای بین المللی بهره گیرد.‏
چین آرام و سنجیده جای پای خود را در خاورمیانه باز کرده است. و ‏اما به دلیل عدم حضور تاریخی، سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیک و ‏فرهنگی در منطقه هنوز بعید بنظر می‌رسد که چین بتواند در کوتاه ‏مدت و میان مدت جای ایالات متحده امریکا و اروپا در خاورمیانه را ‏گرفته و هم چون بازیگری استراتژیک در خاورمیانه ظاهر شود. آنچه ‏اکنون برای چین در خاورمیانه حائز اهمیت و از اهداف استراتژیک ‏این کشور محسوب می شود، امنیت دریایی و تجاری است. امنیت ‏دریایی و تجاری به چین کمک خواهد کرد که این کشور  با خیال راحت ‏هم  کالاهای خود را به خاورمیانه صادر و همچنین امنیت واردات منابع ‏انرژی و منابع خام از خاورمیانه تضمین شود. علاوه بر آن چین ‏توسعه پروژه "ابتکار کمربند و جاده" و ادامه مسیر آن در خاورمیانه ‏را خواستار است. هدف این پروژه، توسعه جهانی سرمایه گذاری در ‏زیرساخت‌ها و نیز اتصال آسیا، آفریقا و اروپا از طریق شبکه‌ای از ‏مسیرهای تجاری زمینی و دریایی است. اما آنچه این پروژه را با ‏اهمیت ساخته ایجاد ارتباط اقتصادی بین‌المللی و نیز پیشبرد اهداف ‏ژئوپلیتیک چین در سطح جهان است. شایان ذکر است، که این پروژه ‏ابتدا از روسیه، آسیای میانه و کشورهای آفریقایی آغاز، و اکنون نیز ‏دامنه آن به خاورمیانه و از جمله عربستان گسترش یافته است.‏
آنچه رابطه با چین برای کشورهای خاورمیانه را جذاب کرده عدم ‏مداخله چین در امور سیاسی کشورهای خاورمیانه است. این ویژگی ‏چین با شیوه مراوده کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده امریکا که ‏با مداخلات نظامی در کشورهای خاورمیانه همراه بوده تفاوت فاحشی ‏دارد. ضمنا اکثر کشورهای خاورمیانه از مصر گرفته تا کشورهای ‏حوزه خلیج فارس خواهان حفظ بی طرفی سیاسی خود در رابطه با چین ‏و ایالات متحده و اروپا هستند. سیاست توازن استراتژیک میان ‏کشورهای خاورمیانه و چین و ایالات متحده و اروپا راهبردی بس ‏عاقلانه در دوران گذار به جهان چند قطبی آینده است. در این میان ‏هرچند که رابطه دیپلماتیک میان عربستان سعودی و ایالات متحده با ‏دشواری‌هایی روبه روست اما گفت وگوهای سیاسی میان عربستان و ‏ایالات متحده آمریکا در جریان است و دو کشور در تلاشند که رابطه ‏تیره شده میان دو کشوررا ترمیم کنند. ‏
در خاورمیانه جمهوری اسلامی ایران تنها کشوریست که خواهان ‏روابط با چین و روسیه است. غافل از اینکه رابطه یک سویه با ‏کشورهای روسیه و چین منافع اقتصادی ایران را نه تنها تامین نمی ‏کند بلکه موجب پایمال شدن منافع اقتصادی و سیاسی ایران توسط این ‏دو کشور خواهد شد. با وجود علنی شدن موضوع قرارداد اقتصادی ‏میان ایران و چین، چینی‌ها به دلیل ضعف ایران ناشی از سیاست‌های ‏نادرست منطقه‌ای و نیز بین‌المللی و وجود تحریم اقتصادی ایران از ‏افشای محتوا و نیز از اجرای آن پرهیز کرده‌اند. حال آنکه کشورهای ‏خاورمیانه مخصوصا کشورهای حوزه خلیج فارس با داشتن رابطه ‏سیاسی و اقتصادی با غرب موفق شده اند روابط اقتصادی و سیاسی ‏متوازنی با چین و روسیه داشته باشند. همزمان با سرمایه گذاری ‏غربی‌ها، چین نیز میلیاردها دلار در عربستان،عراق، قطر، عمان و ‏امارات متحده عربی سرمایه گذاری کرده است. ‏
تاثیر فرهنگی طولانی مدت غرب در خاورمیانه از جمله مسائلی‌ست که ‏جای پای غرب را در منطقه در میان مدت محکم نگه خواهد داشت. ‏رفتار فرهنگی – اقتصادی مردم خاورمیانه که بازتاب آن را در شیوه ‏رفتار مصرف‌گرایی و نیز سلطه غرب باوری فرهنگی شهروندان ‏خاورمیانه، از دیگر عوامل قدرت نرم افزاری غرب در خاورمیانه ‏است. تغییر دررفتاراقتصادی و فرهنگی شهروندان خاورمیانه و پذیرش ‏شیوه فرهنگی چینی در تولید و مصرف نیازمند فرایندی درازمدت ‏است. اینکه فرهنگ بازتولید شده مدرن – پسامدرن چینی چگونه خلق ‏خواهد شد، فعلا موضوعی پیچیده و غامض است. آیا چین قادر خواهد ‏بود برای تاثیرگذاری فرهنگی در عرصه جهانی و نیز خاورمیانه ‏فرهنگ نوین و جذابی را بر اساس سنت چینی و تلفیق آن با فرهنگ ‏نوین امروزی به جهان عرضه کند؟ محتملا زایش چنین فرهنگ جذابی ‏در کوتاه و میان مدت امکان‌پذبر نیست. بنابراین با توجه به حضور گام ‏به گام چین در خاورمیانه و میانجی‌گری میان ایران و عربستان و نیز ‏پیشنهاد چین برای کاهش تنش میان اسرائیل و فلسطینیان، هم‌چنان زود ‏است  که دیپلماسی چین بتواند جایگزین دیپلماسی ایالات متحده آمریکا ‏و اروپا در خاورمیانه شود.‏
چین به عنوان یک قدرت بزرگ خواهان ارتباط با همه کشورهاست و ‏البته بدون پیش شرط؛ یعنی وضعیت موجود آنها را به رسمیت ‏می‌شناسد، حتی اگر طالبان افغانستان باشد. خواسته‌های خود را تحمیل ‏نمی‌کند و اینکه مثلاً وامها و کمک‌های بلاعوضش چگونه می‌باید ‏مصرف شود. مسائلی همچون «حقوق بشر» را مسئله‌ای داخلی می‌داند ‏و بدان ورود نمی‌کند.  صریحاً می‌گوید که در رابطه دوجانبه هدفش ‏‏«برد ـ برد» است و نه برد یکجانبه. صریحاً می‌گوید که در پی جهانی ‏توسعه‌یافته‌تر و خوشبخت‌تر است. اجرای برنامه‌های توسعه‌ای ‏زیربنایی‌اش با سرعت و دقت به پیش می‌رود و البته با قیمتی بسیار ‏ارزان‌تر از نوع غربی آن و به همین دلیل در مدتی کوتاه در عموم ‏کشورهای جهان سوم، از قاره افریقا گرفته تا امریکای لاتین نفوذ کرده ‏است؛ نفوذی که در حال افزایش و عمق‌یابی است و عملاً رقبای غربی ‏خود را به چالش کشیده و می‌کشد و در عین حال سخنی تحریک‌آمیز ‏نمی‌گوید و حساسیت‌ها را برنمی‌انگیزد.  این روش و منش به واقع ‏کشورهای غربی و خاصه امریکا را در موقعیت سختی قرار داده است ‏و آنها کوشیده و می‌کوشند در سیاست خارجی خود به ویژه در آنجا که ‏به جهان سوم مربوط می‌شود، تعدیل‌هایی ایجاد کنند. در غیر این ‏صورت در رقابت با چین، زمین گیر خواهند شد. این سخن هم در ‏مورد افریقای سیاه صحیح است که وزیر خزانه‌داری امریکا با صراحت ‏گفت: «ما بهتر از چینی‌ها و روسها به شما کمک خواهیم کرد؛ به ما ‏اعتماد کنید» و هم در مورد همسایگان جنوبی ما. ترامپ قبلاً در ‏دوران مبارزه انتخاباتی‌اش گفت: «شیخ‌نشین‌ها و سعودی‌ها همچون ‏گاوهای شیرده هستند که از شیرشان استفاده می‌کنیم و هنگامی که ‏شیرشان تمام شد، آنها را ذبح خواهیم کرد!» در دوران ریاستش هم ‏کمابیش چنین سیاستی را در پیش گرفت.‏

پاسخی بگذارید