زهره نعلبندی
پیشتر، سفرهها مرکزی برای جمع شدن بودند، اما اکنون، فراوانی یا همان برکت رفته و جای خود را به حساب و کتابهای سرد داده است.
سفرهای که قرار بود پناهگاه باشد، این روزها خود به میدانِ نبرد تبدیل شده است. نبرد میان "باید"ها و "نیست"ها.
همه ما خوب میدانیم که اولین تاثیر گرانی، بر سفره مردم است و تورم، فشار اقتصادی را برای خانوادههای ایرانی بیشتر میکند.
آنگونه که آمارهای رسمی میگویند قیمت اقلام اساسی رشد داشته و قیمت برخی از اقلام اساسی از سال گذشته تاکنون بیش از ۸۵ درصد جهش داشته است.
کشورمان اکنون از منظر برخی شاخص های رفاهی برای مردم، در بحران است. از این رو، به جای انفعال و دست روی دست گذاشتن، باید محافظهکاری را کنار گذاشت و در عرصه حکمرانی کشور و مخصوصا حکمرانی اقتصادی، گام های عملی و منطقی را با هدف کاهش مشکلات برداشت.
امامردم ایران همواره در بحرانها صبوری کردهاند اما
صبر انقلابی مردم نباید مسئولین را از وظایف سنگینی که دارند، غافل کند چرا که سفره مردم هر روز کوچک و کوچک تر و فشار اقتصادی و معیشتی سنگین تر می شود لذا لازم است از تیم اقتصادی کارآمد و قوی جهت رفع این مشکلات استفاده کنیم.
افزون بر این مبارزه با فقر و حل مشکلات معیشتی مردم سفارش دین است.
در روایات فراوانی خطر اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی ناشی از فقر و تهیدستی مورد اشاره قرار گرفته است؛ یعنی فقر، تنگدستی، سفره خالی و مشکلات معیشتی مقتضی آن است که جامعه فقیر را به فساد و تباهی، ناامنی و حتی به کفر و بیدینی بکشاند.
رونق کسب و کار، تولید و زندهکردن صنعت، کشاورزی، دامداری، تجارت و رونق بخشیدن به بازار از جمله راهکارها برای حل مشکلات معیشتی مردم است.
لذا حل مشکلات معیشتی مردم سبب افزایش امید در جامعه میشود و باید در دستور کار قرار گیرد بخصوص وقتی این مسئله بر دین و ایمان افراد تاثیرگذار است، اهمیت رفع آن بیشتر میشود.
فقر میتواند موجب شک و تردید، خشم و در نهایت دوری از دین یا نهادهای دینی شود و باعث ناامیدی و احساس رهاشدگی از سوی خدا برای فرد فقیر میشود.
یکی از قویترین عوامل تضعیف دین، مشاهده رنج و بیعدالتی است.
مشکلات معیشتی و کوچک شدن سفره مردم عموما ریشه در تورم بالا، رکود اقتصادی، بیکاری و نابرابری شدید در توزیع درآمد دارد که نیازمند اصلاحات ساختاری بلندمدت از جمله مبارزه با فساد، اصلاح نظام بانکی، متناسبسازی دستمزدها و ...است.
نباید فراموش کرد سفره کوچک شده، تنها به معنی کم شدن غذا نیست؛ بلکه معنای عمیق آن کوچک شدن آرزوهاست.
در هرحال ای کاش، برکتِ گمشده، دوباره راه خانههای ما را پیدا کند و حال خوب باز هم در خانههای ما جریان پیدا کند.
یادداشت (1)
برای فرزندانمان الگوهایی شایسته باشیم
هدی سادات چاوشی
بهمناسبت روز جهانی کودک، درنگی دارم بر زاویهای ناب که با تأسف در سایههای روزمرگی، کمتر شخصی به آن توجه داشته و لذا از دیدگانمان پنهان مانده است؛ حال آنکه از بنیادیترین ارکان تربیت و جامعهسازی بهشمار میآید.
پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی صلاللهعلیهوآله، آنگاه که دعوت آسمانی خویش را آشکارا آغاز فرمود، یکی از نخستین و صریحترین مواردی که بسیار مورد نکوهش قرار داد و حتا میتوان آنرا علت مبعوثشدن پیامبر در جزیرهالعرب برشمرد، زندهبهگورکردن دختران بود. پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی صلاللهعلیهوآله، در کنار رسالت معنوی و جهانی خویش، آن وظیفه و مأموریت خطیر را نیز بر عهده داشت که به همگان بنمایاند و بفهماند، کودکان از والاترین ارج و قرب برخوردارند.
به این روایت شریف بنگرید و دقت کنید که میفرمایند:
«مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً، وَمَن فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَومَ القِيامَةِ: هر آنکه فرزندش را ببوسد، خداوند برایش حسنهای و پاداشی مینویسد، و هر آنکه او را شاد کند، خداوند روز قیامت او را شاد میگرداند.»
اما این همه ارج نهادن بر کودک، از چه روی است؟ و چه دلیلی دارد؟
همچنین در روایت آمده که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله در نماز، هرگاه صدای گریه کودکی را میشنید، نماز را کوتاه میفرمود تا مادرش راحتتر باشد و به او رسیدگی کند. این احترام و توجه، حتا به والدین نیز سفارش شده است:
«أكرِموا أولادَكم وأحسِنوا آدابَهم:به فرزندانتان احترام بگذارید و آداب نیکو به آنان بیاموزید.» زیرا این احترامگزاردنِ عملی، درس محترمبودن را به آنان میآموزد.
اما این ارزش و اهمیت بینظیر برای چه منظور است؟
حقیقت و دلیل اصلی آن است که خدایمتعال و ائمهمعصومین علیهالسلام بهخوبی میدانستند فرزندان، سازندگانِ فردایند. آنان هستند که خانواده را میسازند، جامعه را تشکیل میدهند و در مسیر بندگی و انجام فرایض بایستی کوشا باشند. از این رو، اگر فرزندی شایسته پرورش نیابد، جامعهای به تباهی میگراید. نشانههای بیشماری نیز در تاریخ از ستمگران و ظالمانی وجود دارد که در کودکی مورد بیتوجهی قرار گرفتند و به آنان اهمیت داده نشده و با تأسف با انتخاب مسیر نادرست در زندگی، عالمی را به گمراهی و تباهی کشاندند.
اما نکتهای مهم و کلیدی که به اتفاقنظر همه بزرگان دینی و علمی و روانشناسان شرق و غرب آمده، این است: برای تربیت فرزند، نیاز است پدر و مادر، خود تربیتشده باشند. اگر قرار است مرد و زنی، فرزندی را به این کره خاکی بیاورند، میبایست بدانند چقدر در مفاهیم اعتقادی و دنیایی و مهارتهای زندگی، رشد یافته و تربیت شدهاند. این وظیفه هر انسانی است که بیاموزد چگونه خوب باشد، خوب زندگی کند و بهخوبی زندگیساختن را و هنر خوب زندگیکردن را به فرزندانش بیاموزد.
انتقال اعتقادات و مفاهیم اصلی و بنیادین زندگی، وظیفه والدین است. جایی که حضرت رسول اکرم صلاللهعلیهوآله در غدیر خم خطاب به جمعیت میفرمایند: "بر همگان واجب است که ولایت علی بن ابیطالب و اولادش را به فرزندان خود انتقال دهند"؛ این موضوع، عمق اهمیت آموزش عقاید و سبک زندگی سالم را به والدین نشان میدهد.
والدین، وظیفه انتقال و بیان حقایق صحیح و ناب زندگی را به فرزندان و نسلآینده دارند. این اهمیت، میتواند در بزرگسالی فرزندان خود را نشان دهد و هویدا شود. به این معنا که هر ضعف و سستی در ساحت زندگی یک فرد، میتواند بازتابی از کاستیهای تربیتی والدینش باشد.
البته لازم به ذکر است که قدرت "انتخاب" برای همگان وجود دارد. هر فرزندی میتواند در مسیر زندگی، میان خوب و بد انتخاب کند، بین خیر و شر، تصمیم خود را بگیرد. اما بیتردید، بخش عمدهای از چارچوب فکری و اخلاقی او، ریشه در آموزههای نخستین و محیط خانوادگی دارد که والدین بنا نهادهاند.
امروز که روز جهانی کودک است، بیاییم تصمیم بگیریم برای فرزندانمان الگوهایی شایسته باشیم. برایشان چراغ راه باشیم، برایشان مسیر حق و حقیقت را روشن کنیم تا وظیفه و رسالت الهی خود را به نیکوترین شکل ممکن و به نحو احسن به انجام برسانیم.
انشاءالله با ظهور الساعه حضرت ولیعصر ارواحنافداه و گشودهشدن باب علم و حقیقت، بتوانیم در جریان آگاهی و مفاهیم صحیح، ناب و اصیل قرار بگیریم.



