حنظله تاج الدینی رابری مستند ساز دفاع مقدس:‏
گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/07/21 12:30
شناسه : 411837

زهره مهرنوروزی-در بین مستندسازان کشورمان نام حنظله تاج الدینی ‏رابری  آشناست، او سال‌هاست دوربینش را وقف ثبت لحظات بی‌صدا ‏اما پرشکوه دفاع مقدس کرده است. او مستندسازی است که نه‌تنها ‏قاب‌هایش را با نور خاطره و صدای شهامت می‌آراید، بلکه با نگاهی ‏پژوهش‌گرانه و قلمی روایت‌گر، به ژرفای انسان‌هایی می‌نگرد که در ‏دل جنگ، از مرزهای مرگ عبور کردند تا زندگی را معنا کنند. از او ‏درباره چرایی انتخاب دفاع مقدس به‌عنوان محور آثارش پرسیدیم، از ‏سختی‌های ثبت واقعیت در میدان‌های فراموش‌شده، و از امیدی که ‏هنوز در چشمان رزمندگان دیروز و قاب‌های امروز زنده است. با او ‏همراه شدیم تا بدانیم چگونه می‌توان با مستند، نه‌فقط تاریخ را روایت ‏کرد، بلکه روح آن را زنده نگه داشت.‏
در ابتدا مختصری خودتان را معرفی کنید؟ ‏
حنظله تاج الدینی رابری هستم.متولد سال 62، 78 از تئاتر شروع ‏کردم بعد سال 81 وارد انجمن سینمای جوان قم شدم. استاد من آقای ‏هادی نائیجی بود و همچنان هستند با اینکه 14 سال سابقه تدریس دارم ‏ولی همچنان وی استاد من است من کارهای مستندی مانند دستمال ‏سرخ ها، راه خمینی ، نبرد در تنگنا، راه رهایی و داستان کافی را ‏ساخته ام وکارهای داستانی متعددی را نیز ساخته ام و حوزه کاری من ‏دفاع مقدس است.‏
با توجه به کارهایی که در پرونده کاری شما هست  بفرمایید  مقاومت ‏را چطور تعریف می‌کنید؟ آیا بیشتر یک مفهوم تاریخی‌ست یا یک ‏تجربه انسانی؟  ‏
ئر ادبیات سیاسی به معنی ایستادگی در مقابل سلطله است. ما هیچگاه ‏مستعمره نبودیم. اگر هم در دوره ای بر ما مسلط شدند گزرا بود. ‏کشور ما به لحاظ موقعیت استراتژیک قرارگرفتن در مسیر جاده ‏ابریشم. مورد هجوم قدرت های بیگانه بوده .مهمترین هم تاریخ تحریم ‏تنباکوبه فتوای میرزای شیرازی بود که  به ظهور زن و مردهایی ‏انجامید که  دلاورانه ورود کردند مثل زینب پاشا زن آذری زبانی که ‏انبار دپوی تنباکو را ساخت و تنباکوها را آنش زذ. تا رییسعلی دلاوری ‏ها تا میرزا کوچک خان ها سردار اسعد بختیاری و مریم بختیاری ها ‏اما این مقاومت در انقلاب نقطه عطفی می یابد که شعاع بزرگی دارد و ‏آن به ظهور شخصیت  امام ختم شد . که ما شاهد ان هستیم که از ‏انقلاب مردم ایران اندیشمندان خارجی کتاب می نویسند. دنیا به این ‏نتیجه رسید که انقلاب ایران درنتیجه اراده یک ملت بود که در تاریخ ‏بشری رخ نداده است. الگوی مردم ما اهل بیت هستند.به اعتقاد من ما ‏در اول راه انقلاب هستیم و انقلاب ما سبب یک بیداری در بین مردم ‏دیگر کشورها شده است. و مقاونت انسانی است چون مقاومت بدون ‏انسان ها شکل نمی گیرد.‏
‏- چه چیزی باعث شد به سمت فیلمسازی سازی در حوزه دفاع مقدس ‏و مقاومت گرایش پیدا کنید؟ ‏
وقتی مقاومت شکل می گیرد افرادی مثل حضرت امام، سید حسن ‏نصرالله، سردار حاج قاسم ، یحیی سنوار که شهادتش واقعا حیرت ‏انگیز بود قهرمان هایی بوجود می آیند وافرادی مانند من که به روایت ‏زندگی قهرمان ها علاقه دارم و معتقد هستم که باید زندگی قهرمان ها ‏روایت شود تا نسل ها الگو بگیرند. من ذاتا روایت قهرمان را دوست ‏دارم و یکی از علاقه های من در سینما پرداختن به این قهرمان است. ‏در جهان اسلام درایران اسلامی  در زمینه مقاومت و پایداری و ‏ایستادگی  قهرمان های زیادی داریم که باید به آنها پرئاخته شود.این ‏وظیفه ای است که بر دوش ما سینماگران سنگینی می کند. برای دهه ‏هشتاد امروز وجود قهرمانان دفاع مقس باورپذیر نیست اما حقیقت ‏دارد ما در دفاع مقدس با 80 کشور دنیا در جنگ بودیم با همان ‏قهرمانان پیروز شدیم و وجبی از خاکمان را به دشمن ندادیم. قهرمان ‏هایی وجود داشته که این زیبایی مقاومت را بوجود آوردند ومن این ‏روایتگری را دوست دارم.‏
‏ - آیا مقاومت برای شما فقط در میدان جنگ معنا دارد، یا در زندگی ‏روزمره هم قابل روایت هست؟
من و همه کسانی که در سمتی از تاریخ ایستاده اند که مقاومت را ‏انتخاب کرده اند که به اصطلاخ می گویند سمت درست تاریخ ولی من ‏واگذار می کنم به آیندگان که قضاوت کنند. مقاومت در ساعت ها و ‏ثاینه های ما در جریان است پی گیری اخبار مردم غزه، مردم لبنان و ‏دیگر جاهایی که به مردم ظلم می شود هستیم اما میدان مبارزه ما ‏فیلمسازان از لنز دوربین ها و میز مونتاژ است حوزه جنگی ما این ‏است. داعشی های دست گیر شده  می گفتند به ما تعلیم داده اند اگر در ‏محاصر قرار گرفتید و شما یک تیر داشتید و دشمن ده نفر بود شما آن ‏یک تیر را به سمت کسی شلیک کنید که دوربین در دست دارد. عیان ‏شده است که حنگ رسانه مهم تر است.‏
‏ در انتخاب سوژه‌ها، بیشتر به سراغ چهره‌های شناخته‌شده می‌روید یا ‏آدم‌های گمنام با داستان‌های عمیق؟  ‏
من تقریبا به همه سوژه ها پرداخته ام چیزی که برای من مهم است آن ‏داستان واقعی بود که در دل شخصیت ها بود دستمال سرخ ها افراد ‏گمنامی بودند که حضورشان واقعا سرنوشت جنگ را تغییر داد. واقعا ‏قهرمانی هایی هستند که ویژگی قهرمان را ثبت کرده اند ولی گمنام ‏هستند.‏
‏- چه چالش‌هایی در مستندسازی مقاومت تجربه کرده اید؟ از نظر ‏دسترسی، روایت، یا حتی سانسور؟  ‏
در مستند دفاع مقدس یک مشکل همان افراد گمنام هستند که در بخشی ‏از زندگی را وقف کشور کرده اند اما نمی خواهند جلو دوربین حرف ‏بزنند. مشکل دیگر دسترسی به آرشیو است من برای فیلم دستمال ‏سرخ ها یک پلان نیاز داشتیم که من تلاش کردم این پلان را به دست ‏بیاورم موسسه ای که آرشیو را داشت همکاری نکرد من دقیقا بخاطر ‏نبود این پلان اصلا این کارم را در صدا و سیما پخش می کنداصلا نگاه ‏نمی کنم.‏
‏- آیا تا به حال با نقدهایی مواجه شدید که نگاه شما به مقاومت را زیر ‏سوال برده باشد؟ چطور پاسخ دادید؟  ‏
من از نگاه منتقدان، داوران و مردم گذاشته ام دیگربرایم مهم نیست ‏چه می گویند.من در زندگی ام به این شرایط رسیده ام جوایز جشنواره ‏برایم مهم نیست چون همه کسانی که پشت پرده جشنواره را دیده باشند ‏متوجه می شوند که نباید برای جوایز خوشحال و یا ناراحت باشند. ‏معتقدم اگر یک فیلمساز تلاش خود را بکند که فیلم خوبی بسازد آن فیلم ‏تاثیر گذار خواهد بود. ‏
‏- چطور می‌شود سینمای  مقاومت رو به نسل جوان نزدیک‌تر کرد، ‏بدون اینکه از معنا تهی شود؟
ما همچنان در سینمای مقاومت خلا روایت داریم. باید با کارهای خوب ‏این خلا را پر کنیم. باید فیلم های مستند ساخته شود زمانی که دست ‏اندرکاران کنگره شهدا به دیدار رهبری رفتند رهبری تاکید می کنند ‏برای کار شهدا مستند مستند ومستند. برای نسل جوان باید مستند ‏ساخت که ببیند فرهنگ شهید و شهادت چیست و از کجا سرچشمه می ‏گیرد. در مستندها افراد واقعی هستند. همین جنگ دوازده روزه. ‏کشوری در شرایط ما موشک سجیل می سازد که از تمام لایه های ‏دفاعی عبور می کندو به هدف می خورد و یا موشک هایی که کار ‏ابابیل را انجام دادند همه قابل پرداخت است. ‏
‏- اگر قرار بود یک لحظه از زندگی خودتون رو مستند کنید، چه ‏لحظه‌ای رو انتخاب می‌کردید؟  ‏
سال 99 من خواهر عزیزم را که خلبان شده بود در یک تصادف از ‏دست دادیم رفتن او تحول عجیبی در زندگی ما رخ داد ما چند ماه بود ‏به اتفاق برادرم کنار مزار خواهرم زندگی می کردیم. هنوز هم ذره ای ‏از داغ این عزیز کم نشده است. هنوز پروفایل های من سیاه است. ‏اینکه می گویند داغ سرد می شود حقیقت ندارد. زندگی من به قبل و ‏بعد از سال 99 تقسیم شده است. من حال پدرو مادر شهدا را درک می ‏کنم. موضوعی در خاطرم هست در کار دستمال سرخ ها برادر شهید ‏تیموری برای کمک به ما چند نگاتیو آورده بود که کیفیت خوبی نداشت ‏و او اصرار داشت که این بخش را در فیلم بگنجانیم و من قبول نکردم. ‏بعد از ماجرای خواهرم پی بردم که برادر شهید چرا اصرارداشت آن ‏نگاتیو را استفاده کنم او از آن خاطره داشت  ومن درک نمی کردم. دلم ‏می خواهد زمان به عقب برگردد و من آن نگاتیو را برای رضایت دل ‏برادر شهید در مستند استفاده کنم. من اعتقاد دارم کسی که عزیز از ‏دست داشته باشد می تواند در ساخت کار شهدا موفق باشد. ‏
‏- یک جمله برای شهیدی که هیچ‌گاه تصویرش ثبت نشد، اما در دل شما ‏زنده‌ست، چی می‌نویسید؟
‏ دایی من وقتی در جزیره مجنون شهید شد 22ساله بود او برای من که ‏کودک 2 سال بودم نامه می نوشت و با درست مثل یک دوست همسن ‏و سال نامه نوشت همه شش نامه ای که از دایی ام دارم بخشی از نامه ‏اش را خطاب به من نوشته است درمستند تنگنا در پایگاه نیروی ‏دریایی عکس یک شهید بود داستانش را پرسیدم  درقانون ناو و ناوچه ‏در جنگ این است اگرناو آسیب ببیند همه باید ناو را ترک کنند اما این ‏شهید انقدر مقاومت کرد تا نیروها رسیدند وهزاران شهید که هنوز ‏داستان آنها ساخته نشده و پرداخته نشده است  این ها در دل ما جاودان ‏هستند.در قران ما آمده است که شهیدان زنده اند من به آنها می گویم ‏شما که زنده هستید دست ما را هم بگیرید تا بتوانیم کارهای خوبی از ‏شما بسازیم و برای نسل تشیع باقی بگذاریم. ‏
ارزیابی شما از سینمای امروز چیست ؟  ‏
ما از نظر سینما رتبه دهم و یا نهم جهانی هستیم. ارزیابی مسئولان ‏تعداد بلیط های فروخته شده و صندلی های سینما است این ارزیابی ‏درستی نیست. در حالی صدور انقلاب ما باید با سینما اتفاق بیفتتد اگر ‏تغییر استراتژی بدهیم.سینمای ما با آرمان های انقلاب هماهنگ کند می ‏توانیم تاثیر گذار باشیم. آن هم در زمینه سینمای مستند. مردم دنیا ‏دوست دارند با فرهنگ ملل آشنا بشوند. این امکان دارد که با سینمای ‏مستند رتبه سینما را ارتقا دهیم و نکات دیگری هست که ترجیح می ‏دهم بارگو نکنم و آن هم موسسات سینمایی هستند که اگر هماهنگ با ‏ارمان های انقلاب کار کنند از طریق همین سینما می توانیم انقلاب را ‏صادر کنیم. ‏
‏- اگر قرار باشدآخرین اثرتان را بسازید ، چه پیامی در آن ثبت می‌کنید؟
دغدغه ام در این سال ها این است که فضای معقول و عقلانی شهادت ‏و مقاومت و ایستادگی را بشود برای مخاطب ملموس کرد تا تبدیل به ‏الگو شوند. وقتی خاطرات پدرم را می خوانم شبی را ثبت کرده است ‏که قرار است چند نفر برای باز شدن معبر روی مین ها بروند. واقعا ‏خاطراتی عجیب و خواندنی جوانی که بعد از قرعه کشی بجای پدرم ‏روی مین می رود تا معبررا باز کند و عملیات انجام شود. در فضای ‏شهدا و شهادت از خودگذشتگی وجود دارد داستان های واقعی که واقعا ‏دردفاع مقدس ما رخ داده است من  دنبال راهی هستم که بتوانم در قاب ‏سینما این ها را به تصویر بکشم و مخاطب را با خودم همراه کنم. ‏هدف سینما تبدیل محسوس به ملموس است. من باید برای شهید سردار ‏سلیمانی حتما فیلم بسازم جهانی که در گوشه ای نشسته است. من ‏اعتقاد دارم هنوز برای سردار کاری نکرده ایم. من برای حاج احمد ‏کاظمی باید فیلم بسازم برای شهید حاجی زاده باید فیلم بسازم. نکته ‏قابل عرض اینکه ما در زمینه مستند سینمایی شرمنده شهدا و خانواده ‏شهدا هستیم و من به اذا جا نصرالله والفتح ایمان دارم و یقین دارم که ‏در جمهوری اسلامی تجربه خواهیم کرد.‏

پاسخی بگذارید