گفت‌وگو با «طاهره بقال صفا»‏
گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1404/03/5 11:08
شناسه : 411222
‏ ‏
زهره مهرنوروزی- تا زنی مادری را تجربه نکرده باشد نمی‌تواند ‏درک کند مهر مادری یعنی چه، آن غریزه خدادادی که مادر بخاطر ‏فرزندش حاضر است جانش را بدهد، ولی فرزندش بماند. بدون اغراق ‏عالم از فروغ مهرمادری در جریان است. هستند مادرانی که با تربیت ‏فرزندان خود باعث بهبود اوضاع جهان شده‌اند. در بین هزاران و ‏هزاران مادر خوب در این سرزمین، به سراغ «مادر بانویی» رفتیم که ‏در نوع خود منحصر بفرد است چراکه این مادر با تعداد فرزند بالا ‏شغل بیرون از خانه هم دارد. چون او همزمان با مادری استاد حوزه ‏علمیه هم بوده است در واقع او تسلیم محدویت ها نشد، فعالیت بیرون ‏از خانه مانع از این نشده است که او وظیفه مادری خود را تعطیل و یا ‏محدود کند. به لطف خدا وقتی او را از نزدیک می‌بینی نسبت به سن ‏شناسنامه‌ای‌اش پر انرژی‌تر است که بی‌تردید از برکت مادر بودن ‏اوست که در این سن از سلامت کامل برخوردار است. از نگاه من او ‏دانش آمور خوب مدرسه زندگی است چرا که تکلیفش را خوب انجام ‏داده است. بی شک شنیدن حرف‌هایی که او از سر تجربه می زند ‏شیرین و دلنشین خواهد بود.  ‏
در ابتدامختصرخودتان را معرفی کنید.‏
‏«طاهره بقال‌صفا» هستم مشهور و معروف به «صفایی» و ‏الان ‏66سال سن دارم. خداوند تبارک و تعالی 9 فرزند به من ‏عنایت ‏کرده است. نهمین فرزندم در 48 سالگی به دنیا آمد زمانی که ‏تازه تحصیل در سطح ‏چهارم حوزه را شروع کرده بودم. وقتی او ‏‏4ساله شد، فارغ‌التحصیل ‏شدم. الان مدرس حوزه علمیه هستم و در ‏سطح چهار تدریس می‌کنم. ‏در کنار تدریس، با مرکز مدیریت حوزه ‏علمیه همکاری دارم. به لطف ‏خداوند در حرم مطهر حضرت ‏فاطمه‌معصومه پاسخگوی مسائل شرعی ‏هستم. ‏
در چه سنی مادر شدید؟ از تولد آخرین فرزندتان ‏اگر خاطره‌ای دارید ‏بفرمایید؟
حدوداً نوزده سالم بود که برای اولین بار مادر شدم. بسیار حس ‏خوبی ‏داشتم با توجه به اینکه از مشهد به قم آمده بودیم و من در این ‏شهر ‏فامیلی نداشتم و غریب بودم فرزندم مرا از آن تنهایی در می‌آورد ‏از ‏این بابت خیلی خوشحال بودم، چون آن حس غربت با آمدن او  از ‏من ‏دور شده بود. آخرین فرزندم هم همانطور که گفتم در سن ‏چهل‌وهشت سالگی  و شش ‏ماهگی به دنیا آمد. سه تا از بچه‌هایم با عمل ‏رستم‌زایی و یا همان عمل ‏سزارین به دنیا آمدند. خاطرم هست موقع ‏تولد بچه هفتمم برخی از ‏پرستاران با من اصلاً برخورد خوبی نداشتند. ‏یکی از پرستارها ‏‏.می‌گفت چه خبر است این همه بچه آورده‌ای؟ مگر ‏اوضاع را ‏نمی‌بینی؟ اصرار می‌کردند که عمل عقیم‌سازی انجام دهم، ‏ولی قبول ‏نکردم. وقتی بچه‌ به دنیا آمد ماما و پرستارها به دیدنم آمدند ‏و آن ‏پرستاری که اصرار داشت با عمل جلو بچه دار شدنم را بگیرد ‏خیلی ‏خجالت زده بود. امروز به ‏تعداد فرزندانم افتخار می‌کنم. همواره ‏شاکر خدای تبارک و تعالی هستم ‏که نعمتش را از من دریغ نکرد و ‏‏9بار مادری را با همه لذت‌هایش ‏تجربه کردم. ‏
‏ ‏
برای مادری و در کل زندگی چه کسی الگوی شماست؟ زندگی چه ‏کسی ‏در روزهای سخت الهام‌بخش شما بوده است؟
ما مسلمان هستیم و اهل قرآن. وقتی که انسان یک مکتبی را قبول ‏دارد ‏و اعتقادات خاصی را در رابطه با آن مکتب قبول کرده است در ‏همان ‏راستا هم باید قدم بردارد. الگوی دینی من دختر رسول اسلام ‏حضرت ‏فاطمه‌زهراست. همسرداری ایشان فرزندآوری این بانوی ‏بزرگ اسلام ‏که به سرور زنان دو عالم معروف است پر از درس و ‏الگو می‌باشد. ‏کسی که دست مرا گرفت و با روضه اهل‌بیت آشنا کرد، ‏مادرم بود. از ‏خردسالی مرا به روضه‌ها می‌برد. مادرم مسیر زندگی را ‏برایم باز کرد ‏تا به‌سمت اهل‌بیت بروم و دراین مسیر با زندگی سرور ‏زنان دو عالم ‏آشنا شوم. از سوی دیگر فرزندآوری، قناعت، رضایت به ‏آن‌چه که ‏هست، گله و شکایت نکردن از وضعیت زندگی  این‌ها را از ‏خود مادر ‏عزیزم الهام گرفتم.‏
با توجه به این‌که در حین مادری نقش اجتماعی هم داشتید، ‏چگونه ‏توانستید این دو نقش را به‌نحوه احسن انجام دهید؟
از همان ابتدا بگویم که جمع‌کردن این دو نقش در کنار هم آسان ‏نیست. ‏برای من مادری در اولویت بود. با این‌که شغل بیرون از خانه ‏داشتم، ‏ولی تلاش کردم از بچه‌هایم کم نگذارم و در حق آنها کوتاهی ‏نکنم،  ‏وقتی بچه در مراحل تکامل هست به مادر احتیاج دارد. سعی ‏کردم این ‏خلاء ایجاد نشود. با این‌که وقتی از تدریس برمی‌گشتم خسته ‏بودم، ولی ‏با آن‌ها طرحِ بازی می‌ریختم و سرگرم‌شان می‌کردم. این را ‏اضافه کنم ‏همسرم تا خانه بود همراهم بود و در فرزندداری کمکم ‏می‌کرد؛ ولی ‏کارش به گونه ای بود که بیشتر در سفر بود من در نبود ‏او مجبور ‏بودم شرایط غربت و نبود همسر و نگهداری از بچه‌ها را ‏نیز برعهده ‏داشته باشم. ‏
از فرزندان خود بگویید؛ الان در چه شرایطی هستند؟
فرزند اولم که پسر است الان برای خودش سه فرزند دارد. ‏دکتری ‏مهندسی الکترونیک سیالات دارد، بقیه پسرانم در سطوح بالای ‏طلبگی ‏می‌درخشند. خدا را شکر از بهره هوشی خوبی برخوردار ‏هستند ‏پسرانم خطبه‌های بلند نهج البلاغه مانند خطبه«حمام» و ‏‏«شقشقیه» را ‏حفظ هستند. دو دخترم در رشته پزشکی تحصیل کرده‌اند. ‏یکی از ‏دخترانم پزشک است و یکی دیگر از آن‌ها مامایی خوانده است ‏و ‏دارای تخصص زنان و زایمان است. الحمدالله بچه‌هایم از نظر ‏ضریب ‏هوشی بالا هستند. هرسه فرزندم که دانشگاه رفتند و کنکور ‏قبول شدند ‏رتبه‌های زیر500 کسب کردند. خدا را شاکرم که کمکم کرد ‏تا به ثمر ‏نشستن درخت عمرم را ببینم. همه آن‌ها ازدواج کرده‌اند، هم ‏اکنون ‏دوازده نوه دارم. یکی از بچه‌هایم درهمان کودکی دراثر بیماری  ‏از دنیا رفت؛ اما همه هشت فرزندم ‏ازدواج کرده‌اند. تعداد بچه‌های آن‌ها ‏کم است و من از این‌نظر از دست ‏بچه‌ها راضی نیستم. به آن‌ها تأکید ‏کردم فرزندآوری داشته باشند این را ‏اضافه کنم دو تا از بچه‌هایم تازه ‏ازدواج کرده‌اند و هنوز یکسال نیست ‏که زندگی مشترک خود را شروع ‏کرده‌اند، ولی امیدوارم فرزندانم هم ‏در زندگی خود از نظر فرزند آوری ‏مرا الگو قرار دهند و صاحب ‏فرزندان بیشتری شوند. ‏
آنچه که در جامعه امروز می‌بینیم برخی از دختران جوان به ‏بهانه ‏درس و دانشگاه ازدواج خود را به تأخیر می‌اندازند و یا برخی ‏از ‏مادران جوان از آوردن تعداد فرزند بیشتر امتناع می‌کنند. چه ‏صحبتی ‏با این افراد دارید؟
این را از سر تجربه می‌گویم ازدواج و فرزند یا بهتر بگویم همسری ‏و ‏مادری مانع تحصیل نیست. بسیاری از مادران را می‌شناسم که بعد ‏از ‏ازدواج و مادر بودن درس خود را ادامه دادند اتفاقا از مجردها ‏هم ‏بهتر درس می‌خواندند. این حقیقت است وقتی ازدواج به تأخیر ‏بیفتد ‏مادری هم به تأخیر می‌افتد. فاصله سنی مادر با فرزند اول زیاد ‏باشد ‏مادر و فرزند درک درستی از هم ندارند حتما این سوال ایجاد ‏می‌شود ‏که فاصله سنی من با فرزند آخرم زیاد بود. قبول دارم ولی من ‏عاشق ‏مادری هستم و هر بار که خداوند به من فرزندی عطا کرد ‏شاکرش ‏بودم و اگر در توانم بود بعد از فرزند نهم،  باز هم مادر ‏می‌شدم ولی ‏دیگر از نظر جسمی قدرت مادر شدن را از دست داده ‏بودم. نکته ای ‏را بگویم که فرزندآوری با سلامت مادران در ارتباط ‏هست. ازدواج و ‏فرزندآوری تضمین‌کننده سلامت مادر است من برای ‏نگهداری بچه‌هایم ‏فقط از خوابم زدم. کم خوابیدم ولی الان که به آن ‏سال‌های دور نگاه ‏می‌کنم و فرزندانم را می‌بینم خدا را شکر می‌کنم. ‏پس توصیه می‌کنم ‏به‌خاطر درس و دانشگاه ازدواج و فرزندآوری را به ‏تأخیر نیندازند. ‏چون عمر رفته باز نمی‌گردد و کسانی که زیان می‌بینند ‏همین زنان و ‏دختران هستند که ازدواج و مادری خود را به تاخیر ‏انداخته‌اند. ‏
در مسیر زندگی کدام یک از بچه‌ها با شما همراهی داشتند و به ‏شما ‏کمک‌کردند در واقع بیش از وظایف فرزندی در کنار شما بودند و ‏به ‏شما کمک کردند؟
من از همه فرزندانم راضی هستم. در طول این سال‌ها هرکدام به ‏یک ‏شیوه‌ای مرا کمک کرده‌اند، اما در بیماری پدر بچه‌ها، فهمیدم ‏که ‏حضور فرزندان چقدر در کمک‎کردن به من تأثیر دارد. هرکدام‌شان ‏در ‏نگهداری پدرشان نقشی خاص و تأثیرگذاری داشتند. دخترانم در ‏کار ‏خانه کمک کارم بودند و پسرهایم در کار بیرون خانه. از آن ‏موقع ‏بیشتر وجود پرخیر و برکت فرزندانم را حس کردم و از خدای ‏متعال ‏برای نعمتی که به من ارزانی داشته سپاسگزارم و از خدا ‏می‌خواهم ‏اگر مادری حاجتش فرزند دار شدن است به وی عطا نماید.‏
حرف دل‌تان به مسئولین چیست؟ چه توصیه و یا درخواستی از ‏ایشان ‏دارید؟
برای ازدواج به هنگام جوانان نیاز به فرهنگ‌سازی داریم. ‏برای ‏فرزندآوری هم نیاز به فرهنگ‌سازی داریم. دولت سیزدهم در این ‏امر ‏تلاش کرد. الان هم باید همین جوری باشد و در راستای ‏فرزندآوری ‏قدم‌هایی درست و تأثیرگذار برداشته شود. نسل جدید ‏متفاوت است و ‏زودتر به استقلال رسیده‌اند و این هم دیگر مثل یک ‏فرهنگ جای ‏خودش را باز کرده که زوجین حتما باید از اولین روز ‏شروع زندگی ‏مسکن مستقلی داشته باشند. ازدواج و تشکیل زندگی ‏مشترک بهترین ‏بنایی است که خداوند آن را دوست دارد. در آیه 32 ‏سوره مبارک «النور» خداوند بر ‏لزوم وساطت در ازدواج تأکید می‌کند ‏پس وساطت در ازدواج جوانان نزد خدا منظور است و اجر و پاداش ‏خوبی دارد. در زمینه تشویق جوانان این ‏امکان وجود دارد تا خانه‌هایی ‏را ساخته و به مدت 5 و یبا 10 ساله ‏در خدمت زوج های جوان قرار ‏دهند بعد از 10 سال همان خانه را به ‏زوج جوان بعدی تحویل دهند، ‏چون یکی از مشکلات بزرگ جوانان ‏برای تشکیل زندگی همین تامین ‏مسکن است. اجاره بها بالا رفته است ‏یک جوان که از اول زندگی ‏مشترک با وام قرض الحسنه شروع می‌کند ‏نمی‌تواند هم اجاره بها بدهد ‏هم هزینه زندگی‌اش را تامین کند.  ‏
اگر صحبتی باقی‌مانده بفرمایید؟‏
به همه فرزندان ایران عزیز توصیه می‌کنم که به والدین خود ‏احسان ‏کنند. یعنی بدون این‌که والدین تقاضایی داشته باشند به آن‌ها ‏کمک کنند ‏که سعادت دو دنیا در رضایت والدین است. به دختران جوان ‏توصیه ‏می‌کنم ازدواج خود را به تأخیر نیندازند و با پسرانِ با ایمان ‏ازدواج ‏کنند.اسیر تجملات نباشند چیزی که به فرهنگ آسیب زده است ‏همین تجملگرایی است که در دین ما جایگاه ندارد.  ما در قرآن کریم و ‏روایات متعدد از ائمه سفارش توصیه داریم که به امر ازدواج دختران ‏و ‏پسران تاکید داشته‌اند. توصیه می‌کنم مادران جوان شغل و درس را ‏بر ‏فرزندآوری ترجیح ندهند اولویت را بر مادری بگذارند که قطعا ‏رضایت خدا در این است. اگر زنی بخواهد می‌تواند هم علم‌آموزی کند ‏و ‏هم مادری؛ این امکان پذیر است. اگر در خطبه عقد خویشاوندان ‏شنیده ‏باشید عاقد می گوید: ازدواج از سنت پیامبر خاتم است، بنابراین ‏به ‏پسران جوان و متدین می‌گویم که در انتخاب همسر دقت کنید. ‏وبه ‏توصیه پیامبر اکرم زنی انتخاب کنید که توانایی فرزندآوری داشته ‏باشد. ‏ضمن این‌که همسر شما قرار است نسل اینده را تربیت کند. در ‏انتخاب همسر ‏ملاک و اولویت ایمان و اخلاق باشد. زن با ایمان برای ‏همسرش امنیت ‏ایجاد می‌کند و فرزندان خوبی را تربیت می‌کند چون به ‏وظایف و نقش ‏خود در عالم هستی واقف هست.‏

پاسخی بگذارید