گفتوگو با «طاهره بقال صفا»
زهره مهرنوروزی- تا زنی مادری را تجربه نکرده باشد نمیتواند درک کند مهر مادری یعنی چه، آن غریزه خدادادی که مادر بخاطر فرزندش حاضر است جانش را بدهد، ولی فرزندش بماند. بدون اغراق عالم از فروغ مهرمادری در جریان است. هستند مادرانی که با تربیت فرزندان خود باعث بهبود اوضاع جهان شدهاند. در بین هزاران و هزاران مادر خوب در این سرزمین، به سراغ «مادر بانویی» رفتیم که در نوع خود منحصر بفرد است چراکه این مادر با تعداد فرزند بالا شغل بیرون از خانه هم دارد. چون او همزمان با مادری استاد حوزه علمیه هم بوده است در واقع او تسلیم محدویت ها نشد، فعالیت بیرون از خانه مانع از این نشده است که او وظیفه مادری خود را تعطیل و یا محدود کند. به لطف خدا وقتی او را از نزدیک میبینی نسبت به سن شناسنامهایاش پر انرژیتر است که بیتردید از برکت مادر بودن اوست که در این سن از سلامت کامل برخوردار است. از نگاه من او دانش آمور خوب مدرسه زندگی است چرا که تکلیفش را خوب انجام داده است. بی شک شنیدن حرفهایی که او از سر تجربه می زند شیرین و دلنشین خواهد بود.
در ابتدامختصرخودتان را معرفی کنید.
«طاهره بقالصفا» هستم مشهور و معروف به «صفایی» و الان 66سال سن دارم. خداوند تبارک و تعالی 9 فرزند به من عنایت کرده است. نهمین فرزندم در 48 سالگی به دنیا آمد زمانی که تازه تحصیل در سطح چهارم حوزه را شروع کرده بودم. وقتی او 4ساله شد، فارغالتحصیل شدم. الان مدرس حوزه علمیه هستم و در سطح چهار تدریس میکنم. در کنار تدریس، با مرکز مدیریت حوزه علمیه همکاری دارم. به لطف خداوند در حرم مطهر حضرت فاطمهمعصومه پاسخگوی مسائل شرعی هستم.
در چه سنی مادر شدید؟ از تولد آخرین فرزندتان اگر خاطرهای دارید بفرمایید؟
حدوداً نوزده سالم بود که برای اولین بار مادر شدم. بسیار حس خوبی داشتم با توجه به اینکه از مشهد به قم آمده بودیم و من در این شهر فامیلی نداشتم و غریب بودم فرزندم مرا از آن تنهایی در میآورد از این بابت خیلی خوشحال بودم، چون آن حس غربت با آمدن او از من دور شده بود. آخرین فرزندم هم همانطور که گفتم در سن چهلوهشت سالگی و شش ماهگی به دنیا آمد. سه تا از بچههایم با عمل رستمزایی و یا همان عمل سزارین به دنیا آمدند. خاطرم هست موقع تولد بچه هفتمم برخی از پرستاران با من اصلاً برخورد خوبی نداشتند. یکی از پرستارها .میگفت چه خبر است این همه بچه آوردهای؟ مگر اوضاع را نمیبینی؟ اصرار میکردند که عمل عقیمسازی انجام دهم، ولی قبول نکردم. وقتی بچه به دنیا آمد ماما و پرستارها به دیدنم آمدند و آن پرستاری که اصرار داشت با عمل جلو بچه دار شدنم را بگیرد خیلی خجالت زده بود. امروز به تعداد فرزندانم افتخار میکنم. همواره شاکر خدای تبارک و تعالی هستم که نعمتش را از من دریغ نکرد و 9بار مادری را با همه لذتهایش تجربه کردم.
برای مادری و در کل زندگی چه کسی الگوی شماست؟ زندگی چه کسی در روزهای سخت الهامبخش شما بوده است؟
ما مسلمان هستیم و اهل قرآن. وقتی که انسان یک مکتبی را قبول دارد و اعتقادات خاصی را در رابطه با آن مکتب قبول کرده است در همان راستا هم باید قدم بردارد. الگوی دینی من دختر رسول اسلام حضرت فاطمهزهراست. همسرداری ایشان فرزندآوری این بانوی بزرگ اسلام که به سرور زنان دو عالم معروف است پر از درس و الگو میباشد. کسی که دست مرا گرفت و با روضه اهلبیت آشنا کرد، مادرم بود. از خردسالی مرا به روضهها میبرد. مادرم مسیر زندگی را برایم باز کرد تا بهسمت اهلبیت بروم و دراین مسیر با زندگی سرور زنان دو عالم آشنا شوم. از سوی دیگر فرزندآوری، قناعت، رضایت به آنچه که هست، گله و شکایت نکردن از وضعیت زندگی اینها را از خود مادر عزیزم الهام گرفتم.
با توجه به اینکه در حین مادری نقش اجتماعی هم داشتید، چگونه توانستید این دو نقش را بهنحوه احسن انجام دهید؟
از همان ابتدا بگویم که جمعکردن این دو نقش در کنار هم آسان نیست. برای من مادری در اولویت بود. با اینکه شغل بیرون از خانه داشتم، ولی تلاش کردم از بچههایم کم نگذارم و در حق آنها کوتاهی نکنم، وقتی بچه در مراحل تکامل هست به مادر احتیاج دارد. سعی کردم این خلاء ایجاد نشود. با اینکه وقتی از تدریس برمیگشتم خسته بودم، ولی با آنها طرحِ بازی میریختم و سرگرمشان میکردم. این را اضافه کنم همسرم تا خانه بود همراهم بود و در فرزندداری کمکم میکرد؛ ولی کارش به گونه ای بود که بیشتر در سفر بود من در نبود او مجبور بودم شرایط غربت و نبود همسر و نگهداری از بچهها را نیز برعهده داشته باشم.
از فرزندان خود بگویید؛ الان در چه شرایطی هستند؟
فرزند اولم که پسر است الان برای خودش سه فرزند دارد. دکتری مهندسی الکترونیک سیالات دارد، بقیه پسرانم در سطوح بالای طلبگی میدرخشند. خدا را شکر از بهره هوشی خوبی برخوردار هستند پسرانم خطبههای بلند نهج البلاغه مانند خطبه«حمام» و «شقشقیه» را حفظ هستند. دو دخترم در رشته پزشکی تحصیل کردهاند. یکی از دخترانم پزشک است و یکی دیگر از آنها مامایی خوانده است و دارای تخصص زنان و زایمان است. الحمدالله بچههایم از نظر ضریب هوشی بالا هستند. هرسه فرزندم که دانشگاه رفتند و کنکور قبول شدند رتبههای زیر500 کسب کردند. خدا را شاکرم که کمکم کرد تا به ثمر نشستن درخت عمرم را ببینم. همه آنها ازدواج کردهاند، هم اکنون دوازده نوه دارم. یکی از بچههایم درهمان کودکی دراثر بیماری از دنیا رفت؛ اما همه هشت فرزندم ازدواج کردهاند. تعداد بچههای آنها کم است و من از ایننظر از دست بچهها راضی نیستم. به آنها تأکید کردم فرزندآوری داشته باشند این را اضافه کنم دو تا از بچههایم تازه ازدواج کردهاند و هنوز یکسال نیست که زندگی مشترک خود را شروع کردهاند، ولی امیدوارم فرزندانم هم در زندگی خود از نظر فرزند آوری مرا الگو قرار دهند و صاحب فرزندان بیشتری شوند.
آنچه که در جامعه امروز میبینیم برخی از دختران جوان به بهانه درس و دانشگاه ازدواج خود را به تأخیر میاندازند و یا برخی از مادران جوان از آوردن تعداد فرزند بیشتر امتناع میکنند. چه صحبتی با این افراد دارید؟
این را از سر تجربه میگویم ازدواج و فرزند یا بهتر بگویم همسری و مادری مانع تحصیل نیست. بسیاری از مادران را میشناسم که بعد از ازدواج و مادر بودن درس خود را ادامه دادند اتفاقا از مجردها هم بهتر درس میخواندند. این حقیقت است وقتی ازدواج به تأخیر بیفتد مادری هم به تأخیر میافتد. فاصله سنی مادر با فرزند اول زیاد باشد مادر و فرزند درک درستی از هم ندارند حتما این سوال ایجاد میشود که فاصله سنی من با فرزند آخرم زیاد بود. قبول دارم ولی من عاشق مادری هستم و هر بار که خداوند به من فرزندی عطا کرد شاکرش بودم و اگر در توانم بود بعد از فرزند نهم، باز هم مادر میشدم ولی دیگر از نظر جسمی قدرت مادر شدن را از دست داده بودم. نکته ای را بگویم که فرزندآوری با سلامت مادران در ارتباط هست. ازدواج و فرزندآوری تضمینکننده سلامت مادر است من برای نگهداری بچههایم فقط از خوابم زدم. کم خوابیدم ولی الان که به آن سالهای دور نگاه میکنم و فرزندانم را میبینم خدا را شکر میکنم. پس توصیه میکنم بهخاطر درس و دانشگاه ازدواج و فرزندآوری را به تأخیر نیندازند. چون عمر رفته باز نمیگردد و کسانی که زیان میبینند همین زنان و دختران هستند که ازدواج و مادری خود را به تاخیر انداختهاند.
در مسیر زندگی کدام یک از بچهها با شما همراهی داشتند و به شما کمککردند در واقع بیش از وظایف فرزندی در کنار شما بودند و به شما کمک کردند؟
من از همه فرزندانم راضی هستم. در طول این سالها هرکدام به یک شیوهای مرا کمک کردهاند، اما در بیماری پدر بچهها، فهمیدم که حضور فرزندان چقدر در کمککردن به من تأثیر دارد. هرکدامشان در نگهداری پدرشان نقشی خاص و تأثیرگذاری داشتند. دخترانم در کار خانه کمک کارم بودند و پسرهایم در کار بیرون خانه. از آن موقع بیشتر وجود پرخیر و برکت فرزندانم را حس کردم و از خدای متعال برای نعمتی که به من ارزانی داشته سپاسگزارم و از خدا میخواهم اگر مادری حاجتش فرزند دار شدن است به وی عطا نماید.
حرف دلتان به مسئولین چیست؟ چه توصیه و یا درخواستی از ایشان دارید؟
برای ازدواج به هنگام جوانان نیاز به فرهنگسازی داریم. برای فرزندآوری هم نیاز به فرهنگسازی داریم. دولت سیزدهم در این امر تلاش کرد. الان هم باید همین جوری باشد و در راستای فرزندآوری قدمهایی درست و تأثیرگذار برداشته شود. نسل جدید متفاوت است و زودتر به استقلال رسیدهاند و این هم دیگر مثل یک فرهنگ جای خودش را باز کرده که زوجین حتما باید از اولین روز شروع زندگی مسکن مستقلی داشته باشند. ازدواج و تشکیل زندگی مشترک بهترین بنایی است که خداوند آن را دوست دارد. در آیه 32 سوره مبارک «النور» خداوند بر لزوم وساطت در ازدواج تأکید میکند پس وساطت در ازدواج جوانان نزد خدا منظور است و اجر و پاداش خوبی دارد. در زمینه تشویق جوانان این امکان وجود دارد تا خانههایی را ساخته و به مدت 5 و یبا 10 ساله در خدمت زوج های جوان قرار دهند بعد از 10 سال همان خانه را به زوج جوان بعدی تحویل دهند، چون یکی از مشکلات بزرگ جوانان برای تشکیل زندگی همین تامین مسکن است. اجاره بها بالا رفته است یک جوان که از اول زندگی مشترک با وام قرض الحسنه شروع میکند نمیتواند هم اجاره بها بدهد هم هزینه زندگیاش را تامین کند.
اگر صحبتی باقیمانده بفرمایید؟
به همه فرزندان ایران عزیز توصیه میکنم که به والدین خود احسان کنند. یعنی بدون اینکه والدین تقاضایی داشته باشند به آنها کمک کنند که سعادت دو دنیا در رضایت والدین است. به دختران جوان توصیه میکنم ازدواج خود را به تأخیر نیندازند و با پسرانِ با ایمان ازدواج کنند.اسیر تجملات نباشند چیزی که به فرهنگ آسیب زده است همین تجملگرایی است که در دین ما جایگاه ندارد. ما در قرآن کریم و روایات متعدد از ائمه سفارش توصیه داریم که به امر ازدواج دختران و پسران تاکید داشتهاند. توصیه میکنم مادران جوان شغل و درس را بر فرزندآوری ترجیح ندهند اولویت را بر مادری بگذارند که قطعا رضایت خدا در این است. اگر زنی بخواهد میتواند هم علمآموزی کند و هم مادری؛ این امکان پذیر است. اگر در خطبه عقد خویشاوندان شنیده باشید عاقد می گوید: ازدواج از سنت پیامبر خاتم است، بنابراین به پسران جوان و متدین میگویم که در انتخاب همسر دقت کنید. وبه توصیه پیامبر اکرم زنی انتخاب کنید که توانایی فرزندآوری داشته باشد. ضمن اینکه همسر شما قرار است نسل اینده را تربیت کند. در انتخاب همسر ملاک و اولویت ایمان و اخلاق باشد. زن با ایمان برای همسرش امنیت ایجاد میکند و فرزندان خوبی را تربیت میکند چون به وظایف و نقش خود در عالم هستی واقف هست.



