همسویی ظاهری، واگرایی عملکردی
حسین کریمزاده
کارشناس ارشد علوم سیاسی | عضو شورای مرکزی حزب تمدن اسلامی
در نظام جمهوری اسلامی ایران، رابطه دولت و مجلس، ستون فقرات تصمیمسازی و تصمیمگیری ملی است. اگر این دو نهاد برخاسته از رأی مردم، در یک مسیر هماهنگ حرکت کنند، میتوان امیدوار بود که مسیر پیشرفت کشور، با کمترین اصطکاک طی شود. اما تجربههای سالیان اخیر نشان میدهد که همسویی سیاسی، لزوماً به همافزایی کارآمد منتهی نمیشود.
مجلس یازدهم و دولت سیزدهم، هر دو از خاستگاه گفتمانی نسبتاً همراستا و اصولگرایانه برخاستهاند. انتظار افکار عمومی این بود که چنین همسوییای، منجر به جهش در سیاستگذاری و اجرای قاطعانهی اصلاحات شود. اما آنچه در میدان عمل دیدهایم، چیزی متفاوت است: افزایش انتقادات نمایندگان، استیضاحهای پیاپی، نارضایتی از عملکرد اقتصادی دولت، و در مقابل، گلایه دولتمردان از عدم همراهی مجلس.
این وضعیت را میتوان نوعی «واگرایی عملکردی در بستر همسویی ظاهری» توصیف کرد. در ظاهر، شعارها و مواضع سیاسی یکسان است، اما در عمل، تعارض منافع، ضعف ارتباط ساختاری، و گاه رقابتهای فردی یا جناحی، موجب شکاف عملکردی شده است. چنین وضعیتی اگر تداوم یابد، نهتنها به حل مشکلات مردم کمک نمیکند، بلکه ممکن است سرمایه اجتماعی نظام را نیز آسیبپذیر کند.
از منظر مکتب سیاسی شهید بهشتی، که حزب تمدن اسلامی نیز خود را ادامهدهندهی آن میداند، نقد مسئولانه، بازنگری سازنده و اصلاح درونساختاری از ارکان حکمرانی مردمی و اسلامی است. به همین دلیل، بازنگری در روابط دولت و مجلس، از ضرورتهای امروز کشور است؛ بهویژه در شرایطی که فشارهای اقتصادی، مطالبات اجتماعی، و پیچیدگیهای سیاست خارجی، نیازمند هماهنگی و وحدت حداکثری است.
✳️ پیشنهادهایی برای بازتعریف تعامل:
بازتعریف سازوکارهای نظارتی مجلس بر مبنای کارآمدی، نه مچگیری
ارتقاء فرهنگ سیاسی و رسانهای تعامل دو قوه بر پایه صداقت و شفافیت
تقویت نقش احزاب و نخبگان دانشگاهی در تولید گفتمان سیاسی اصلاحگرایانه
ترویج اخلاق سیاسی در نقد و پاسخگویی متقابل
در نهایت، جمهوریت نظام، بدون مشارکت مؤثر، نقد دلسوزانه و تعامل نهادهای برخاسته از مردم، تحقق نخواهد یافت. باید رابطه دولت و مجلس را نه بهمثابه ابزار تسویهحسابهای سیاسی، بلکه بهعنوان فرصتی برای خدمت صادقانه به مردم و اصلاح مستمر نظام حکمرانی بازتعریف کنیم.



