گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/03/21 11:25
شناسه : 411305
فاطمه مداح نظری – اجاره خانه و مغازه امروز به یکی از مهمترین ‏دغدغه های مردم به خصوص قشر متوسط و ضعیف جامعه تبدیل شده، ‏موضوعی که باعث می شود ماهانه بخش اعظمی از درآمد این قشر ‏صرف اجاره شود.‏
سهم مسکن از درآمد خانوار فاصله آن خانوار با خانه دار شدن را ‏مشخص می کند هر چه این سهم بزرگتر باشد، خانوار متوسط ایرانی ‏دیرتر صاحب خانه می شود و تا آن زمان باید مستاجری را تجربه کند، ‏دغدغه ای بزرگ برای شانه های کوچک مردمی که در گیر و دار ‏گرانی ها، از هر سوی با فشار اقتصادی روبرو می شوند.‏
مدیران تنها وعده داده و گویا قرار نیست این بازار نابسامان سر و ‏سامانی به خود بگیرد. شواهد هم گویای آن است که مستاجران به ‏دنبال یافتن واحدهای کوچکتر یا در محلات پایین تر و حاشیه شهر و ‏حتی روستاها هستند.‏
تابستان سال گذشته بود که نرخ سقف افزایش اجاره بها در استان ‏تهران ۲۶ درصد تعیین شد و برای سایر استان‌ها این سقف ۲۵ درصد ‏بود درحالی که این نرخ به عنوان یک قانون و برای کنترل بازار اجاره ‏در نظر گرفته شد، اما واقعیت بازار و مشاهدات میدانی نشان می دهد ‏که نرخ‌های اجاره بها بیشتر از این سقف تعیین شده است. ‏
نکته جالب در خصوص اجاره بهای منازل مسکونی این است که در ‏عین آنکه بازار مسکن با افزایش و رکود مواجه است میزان اجاره بها ‏برای مستاجران همچنان در حال افزایش است و نرخ صعودی دارد. ‏
با افزایش قیمت مصالح ساختمانی و کاهش انگیزه  انبوه سازان به ‏ساخت مسکن تعداد خانه‌های جدیدی که ساخته می‌شوند، کمتر از ‏تقاضای فزاینده برای مسکن است و این کمبود عرضه بی شک در ‏بلندمدت منجر به افزایش قیمت‌ها جهت خرید و فروش یا اجاره می ‏شود.‏
ازسویی دیگر با افزایش تورم، هزینه‌های نگهداری ملک مانند ‏هزینه‌های انرژی و  مالیات بر دارایی افزایش یافته است و مالکان نیز ‏برای پوشش این هزینه‌های رو به رشد دست روی افزایش اجاره‌ ها ‏گذاشته اند. البته در این میان نه املاکی ها توضیح و توجیه مناسبی ‏برای این ارقام افسارگسیخته دارند نه دولتی ها. در این میان تنها ‏اجاره نشین ها هستند که قامت شان زیر بار اجاره های فزاینده بی ‏قانون خم شده است.‏
یک کارشناس اقتصادی در این مورد گفته است درباره بازار ملک با ‏دو پدیده روبرو هستیم نخست رها کردن نظارت بر فرایند قیمت گذاری ‏از سوی دولت ها که باعث شد دلالان و بنگاه داران و مافیا خودش ‏بازار را به دست بگیرد و دوم عوض شدن جای عرف بازار و مالک ‏به این معنی که امروز مالک قیمت را تعیین می کند نه عرف بازار؛ ‏امروز مالک هر مقدار که بتواند یا بخواهد قیمت می دهد کسی هم ‏جلودارش نیست.‏
اگر بخواهیم سهم یا درصد هزینه مسکن از درآمد سالانه یک فرد را ‏محاسبه کنیم خواهیم دید که در کشورمان هزینه گزافی را باید صرف ‏مسکن کرد در صورتی که این تناسب در واقع در بسیاری کشورها یک ‏واحد در برابر شش واحد درآمد است این شرایط سبب شده تا مردم با ‏دشواری هایی روبرو شوند.‏
آنچه هر ساله برای درمان وضعیت بازار اجاره بها پیچیده می شود ‏همان وام ودیعه مسکن و یا تعیین سقفی برای اجاره بها است؛ وامی ‏که مستأجران باید هفت خوان رستم را برای گرفتن آن طی و تازه نمی ‏تواند هیچ دردی از بیماری لاعلاج بازار آشفته مسکن را درمان کند. ‏آمارها نشان می دهد به ازای هر ۱۰۰ خانوار یزدی، ۱۰۱ خانه وجود ‏دارد و این به معنای آن است که استان یزد خانه خالی فراوانی دارد اما ‏بسیاری توان پرداخت اجاره بهای آنان را ندارند.‏
به دلیل رکود ساخت و ساز طی سال های گذشته به دلیل نبود سیاست ‏درست دولتی در ساخت مسکن و ایجاد نیاز انباشته، تقاضا از عرضه ‏پیشی گرفته و دیگر به جای اینکه مستاجران خانه ها را ببینند و ‏بپسندند این مالکان هستند که مستاجران را انتخاب می کنند و این ‏موجران هستند که نرخ رهن و اجاره را تعیین می کنند و مستاجر ‏ناچار است از سر بی خانمانی و نیافتن خانه، به هر قیمتی تن دهد.‏

پاسخی بگذارید