گروه: سایر / یادداشت
تاریخ : 1404/04/1 11:10
شناسه : 411367

رضا کیانیان

رضا کیانیان با نگارش یادداشتی با عنوان «دشمن یا خائن؟ » با ‏نکوهش وطن‌فروشی یادآوری کرده است که ایران ما در طول تاریخ ‏چه جنگ‌ها پشت‌سر گذاشته اما همچنان زنده مانده و روسیاهی جنگ ‏برای جنگ‌افروزان مانده است.‏
‏«دشمن با خائن؟
جنگ، بالاخره یک روز تمام می‌شود. شعله‌ی همه جنگ‌ها روزی ‏خاموش شد. نعره‌های جنگ‌افروزان روزی ساکت شد. نمی‌دانم ‏جنگ‌های عالم جان چند میلیون نفر را گرفته‌اند؟ چه خرابی‌هایی به بار ‏آورند؟ اما هیچ کدام همیشگی نشدند ... و در نهایت رو سیاهی‌اش ماند ‏برای جنگ‌افروز. صدام، هشت سال با کمک و پشتیبانی همه‌ی ‏قدرت‌های جهانی، از روسیه تا امریکا و اروپا از زمین و آسمان به ‏ایران تاخت و بر سر ما آتش گشود. هشت سال...! ما مُردیم، ‏بی‌خانمان شدیم، آواره شدیم، قهرمانانی از میان کوچه و بازارمان پیدا ‏شدند، جنگیدند، کشته شدند، اسیر شدند و آزاد شدند. سرزمین‌های ‏کوچک و بزرگ کشورمان دست به دست شدند ولی بالاخره تمام شد ... ‏و پس از مدتی صدامی که می‌غرید، مست قدرت بود، نعره می‌زد، ‏گریخت و همچون موش کوری به زیر زمین خزید و پنهان شد، اما ‏همان دوستان‌اش پیدایش کردند و به دار آویخته شد. سرنوشت هیچ ‏جنگ‌افروزی پایان خوشی نداشته. ‏

تاریخ ایران روایتگر حملات سخت است؛از اسکندر مقدونی و تازی‌ها ‏و صدام و چنگیز مغول، محمود افغان و روسیه تا نتانیاهوی تازه به ‏دوران رسیده، به ما حمله کردند. ما را قتل‌عام کردند. ما بارها مُردیم و ‏باز زنده شدیم. کشور ما تکه پاره شد. مرزها جابه جا شدند. ولی باز ‏گرد هم آمدیم. وقتی به بعضی کشورهای همسایه می‌رویم، با ما فارسی ‏حرف می‌زنند. ساکنان کشور هایی تا مرز چین، زبان‌شان فارسی است. ‏همان خراسان بزرگ که به قطعات کوچک تقسیم شده است. ‏
ما مردم مهربانی هستیم. بارها در خانه‌هامان را به روی آوارگان ‏جنگ‌زده‌ی دیگر کشورهای جهان گشوده‌ایم و پناه‌شان دادیم اما بیشتر ‏از تشکر ، ناسپاسی دیدیم. مثل همین نیاکان اسراییلیان در سده‌های ‏گذشته که در دوران سخت سرگردانی و آوارگی‌شان به ما پناه آوردند و ‏ما پذیرفتیم. ما با زخم‌های کهنه و نو بر تن، بودن، را ادامه دادیم. ‏
امروز نوبت تهران است. زخمی‌تر از همه جای وطن. پر آواره‌تر از ‏همه، خانه‌خراب‌تر از هر شهر دیگر ، اما هنوز نفس می‌کشد. هنوز ‏سر خم نکرده است و نخواهد کرد. ‏
می‌دانم فردا که جنگ را پشت‌سر گذاشتیم و خانه‌هامان را دوباره ‏ساختیم، نتانیاهو به سرنوشت صدام گرفتار آمده و خائتین داخلی ‏بیشترشان رسوا شده‌اند. همان‌ها که بارها مردم‌شان را ارزان فروختند. ‏
در فیلم «اسب کهر را بنگر»، چریک پیر نیروی مقاومت فرانسه ، ‏تفنگ و عصای کوه پیمایی‌اش را بر می‌دارد و کوه‌ها را پیاده پشت‌سر ‏می‌گذارد. وقتی به اسپانیا می‌رسد، جایی مشرف به اتاق فرماندهی ‏جنگ کمین  می‌کند، پشت پنجره ، فرمانده دشمن را همراه با خائنی از ‏هموطنانش می‌بیند. هر دو در تیر رس او هستند. اما یک گلوله بیشتر ‏نمی‌تواند شلیک کند. فقط یک نفر را می‌تواند هدف قرار دهد. چون با ‏صدای تیر، نفر دوم می‌گریزد. فرمانده نیروهای دشمن، یا هموطن ‏خائن؟ مردد است. چند بار نشانه می‌رود. دشمن یا خائن ؟ به روی هیچ ‏کدام ماشه را نمی‌چکاند. کدام یک مستحق این تیر هستند؟ بالاخره ‏شلیک می‌کند. فرمانده دشمن می‌گریزد و هموطن خائن در خون خود به ‏زمین می‌غلتد.»‏

پاسخی بگذارید