سربرنیتسا سند جنایت دیگری علیه مسلمانان
فاطمه مداح نظری - جنگ بوسنی و هرزگوین با صربها در سال ۱۹۹۲ شروع شد و در آن جنایات مهلکی علیه مسلمانان صورت گرفت. یکی از این جنایتها قتلعام سربرنیتسا است. منطقهای که از طرف سازمان ملل منطقه امن معرفی شد و وقتی مسلمانان به آن منطقه پناه بردند، به اشغال صربها درآمد و باعث قتلعام هشت هزار مسلمان در کمتر از یک هفته شد. امروزه فعالان صلح و حقوق بشر از تمام دنیا برای گرامیداشت کشتههای این جنایت، مسیری ۱۰۰ کیلومتری موسوم به «جاده مرگ» را به سمت سربرنیتسا، پیاده طی میکنند که به «مارش میرا» معروف است.
بوسنی و هرزگوین شاهد یکی از خونبارترین وقایع و جنایات جنگی علیه مسلمانان است. این روزها که مصادف با سالروز این جنایت تاریخی است، نگاهی به کشتار سربرنیتسا و پیادهروی مارش میرا داشتهایم.
«بوسنی و هرزگوین کشوری کوچک و زیبا در قلب منطقه بالکان و جنوب اروپا است که نزدیک به چهار میلیون نفر جمعیت دارد و محل تلاقی ادیان اسلام، مسیحیت ارتدوکس و کاتولیک است. بوسنی از نام رود بوسنا که از میان این کشور میگذرد گرفته شده و هرزگوین که بخش جنوبی این کشور را تشکیل میدهد ریشه در نام یکی از پادشاهان سابق منطقه دارد. بوسنی و هرزگوین کشوری کوهستانی و سرسبز است؛ سرشار از منابع طبیعی، دریاچهها، رودخانهها، چشمههای پرآب و آبهای معدنی و مناظر بکر و دست نخورده...
سال ۱۹۹۱ سرایت سقوط دیوار کمونیسم به منطقه بالکان رسید و یوگسلاوی با فروپاشی مواجه شد. بوسنی و هرزگوین بین هضم شدن در صربستان بزرگ و از دست دادن هویت و سرزمین یا مقاومت برای استقلال، گزینه دوم را برگزید و روز اول مارس ۱۹۹۲ رفراندوم استقلال را برگزار کرد. ششم آوریل همان سال ارتش یوگسلاوی سابق و قدرت چهارم نظامی جهان برای جلوگیری از این استقلال روانه سارایوو پایتخت بوسنی و هرزگوین شد و طولانیترین محاصره پایتخت یک کشور در تاریخ جنگهای کلاسیک جهان به مدت ۱۴۲۵ روز رقم خورد؛ این محاصره منجر به کشته شدن ۱۱ هزار و ۵۴۱ نفر شد که ۱۶۰۱ نفر از آنها زنان و کودکان بودند.
بوسنی و هرزگوین محل تلاقی سه دین و سه قومیت است؛ صربهای ارتدوکس، کرواتهای کاتولیک و بوشنیاک های مسلمان! در طول جنگ صربها از یک طرف مجهز به تجهیزات نظامی متعلق به ارتش سابق یوگسلاوی بودند و از سوی دیگر به صربستان به صورت زمینی متصل بودند و کرواتها نیز به خاک کرواسی تکیه داشتند و هر دو از حمایت اروپای مسیحی برخوردار بودند و از مزایایی آن استفاده میکردند، ولی مسلمانان بوسنی، با کمترین امکانات دفاعی و دور از جهان اسلام در جنگی ناخواسته و نابرابر گرفتار شده بودند؛ بنابراین مسلمانان فاقد تجهیزات نظامی کافی برای دفاع بودند.
نیروهای افراطی صرب یا همان چتنیکها، با استفاده از این فرصت به مسلمانان شرق بوسنی یورش آوردند و فجیعترین جنایات تاریخ بشری تا قبل از ظهور داعش را رقم زدند. چتنیک ها از هیچ جنایتی دریغ نکردند؛ کوچ دادن اجباری، تصرف اجباری اموال و دارایی، قتل عام و نسل کشی، تجاوز و هتک حرمت به زنان، تأسیس اردوگاههای مرگ، حاملگیهای اجباری و …! آمار دقیقی از تعداد قربانیان جنگ بوسنی و هرزگوین در دست نیست ولی این اطمینان وجود دارد که بیش از دو میلیون نفر آواره شدند و تعداد قربانیان کمتر از یکصد هزار نفر نیست!
سربرنیتسا یکی از شهرهای شرقی بوسنی و هرزگوین است که در ماههای پایانی جنگ، سازمان ملل آن را برای حفاظت مردم غیر نظامی از دست جنایتکاران، منطقه امن اعلام کرده بود و ۴۰۰ صلحبان هلندی از آن محفاظت میکردند ولی آنها به وظیفه خود در جلوگیری از عملیات تهاجم علیه مسلمانان ساکن سربنیتسا عمل نکردند.
گروههای مسلح چتنیک یا صربهای افراطی در حالی که شهر سربرنیتسا مملو از هزاران غیرنظامیای بود که در آنجا پناه گرفته بودند، ابتدا شهر را محاصره کردند و بعد به مدت پنج روز شهر را با توپ و راکت به شدت گلوله باران کردند و سپس ژنرال ملادیچ فرمانده ارتش صرب و مشهور به قصاب بالکان وارد شهر شد و مردم با فرار از شهر وارد کمپ نیروهای حافظ صلح در حومه شهر به نام پوتوچاری شدند. اما کلاه آبیهای هلندی که مسئولیت نگه داری از اردوگاه پناهندگان را بر عهده داشتند، کمپ را ترک کردند و مردم بی دفاع را به چتنیکهای صرب تحویل دادند.
همزمان صربهای افراطی مردان و پسران مسلمان بین ۱۲ تا ۷۷ سال را به بهانه بازجویی، از بقیه افراد جدا کردند و زنان و کودکان را با کامیون از منطقه دور کردند، اما مردانی که همچنان در انتظار بازجویی بودند، با قتل عامی وسیع روبرو شدند.
با سقوط سربرنیتسا و بد عهدی نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، بیش از پانزده هزار نفر از شهر متواری شدند و پای پیاده و از داخل جنگل و کوهستان راهی شهر توزلا شدند؛ به این مسیر که پناهجویان مسلمانان بعد از سقوط سربرنیتسا به امید آزادی در آن گام نهادند، ولی بسیاری از آنها هرگز به مقصد نرسیدند؛ اصطلاحاً «جاده مرگ» گفته میشود.
در تمامی طول این مسیر چتنیکها در کمین مسلمانان بودند و کمتر کسی از جاده مرگ جان سالم بدر برد و عموماً در داخل جنگل به قتل رسیدند و در گورهای دسته جمعی دفن شدند. صربها برای اینکه آثار جنایت خود را مخفی کنند، چندین بار اجساد را با لودر از گورهای جمعی خارج کردند و در جاهای دیگر دفن کردند؛ اجساد زیادی از این نسل کشی وجود دارد که هر بخش از آن در گوری مختلف و با فاصله زیاد از هم پیدا شده است.
در حقیقت جاده مرگ شاهدی برای فقدان انسانیت و تلاش گروهی برای قتل جمع کثیری از انسانهای بیگناه بدون هیچ دلیلی است. آمار رسمی حکایت از قتل عام ۸۳۷۲ نفر در طی چند روز فرار در جاده مرگ دارد اما مردم محلی آمارهای بیشتری را ذکر میکنند.
راهپیمایی مارش میرا (راهپیمایی صلح) که از سال ۲۰۰۵ به طور رسمی آغاز شد؛ حرکت در جهت خلاف مسیری است که قربانیان در جولای ۱۹۹۵ آن را پیمودند، در واقع، پایان «مارش میرا» ابتدای «جاده مرگ» است. این بار مردم به سوی سربرنیتسا میروند و هرساله جمعیت بیشتری در مراسم مارش میرا، جاده مرگ را به سوی سربرنیتسا طی میکنند.
هرساله بیش از چند هزار نفر به صورت داوطلبانه از ملیتها و مذاهب گوناگون مسافتی نزدیک به یکصد و ده کیلومتر را پیاده طی میکنند تا وضعیت افرادی را درک کنند که برای فرار از شکارچیان انسان در جنگلها با گرسنگی و تشنگی دست و پنجه نرم میکردند و امکان تشخیص مسیر درست را نداشتند.
نکته مهم دیگری نیز در دل ماجرای سربرنیتسا نهفته است؛ یعنی غیرقابل اعتماد بودن سازمانهای بینالمللی و قدرتهای بزرگ، این جنایت در حالی رخ داد که شورای امنیت سازمان ملل طی قطعنامه ۸۱۹، سربرنیتسا را منطقه امن اعلام کرده بود و یگانی از نیروهای هلندی حافظ صلح سازمان ملل وظیفه تأمین امنیت این شهر را برعهده داشت و نیروهای ناتو وظیفه حمایت هوایی از شهر را داشتند؛ اما هلندیها با کوچکترین فشار ارتش صرب شهر را خالی کردند و نیروی هوایی ناتو با وجود اطلاع از پیش روی نظامی صربها، هیچ اقدامی انجام نداد. جنایت دهشتناک سربرنیتسا برای همیشه به عنوان برگی سیاه در کارنامه سازمان ملل متحد و نیروهای حافظ صلح ثبت شده و در تاریخ معاصر نیز به عنوان لکه ننگی بر دامن قدرتهای جهانی باقی خواهد ماند. شاید این بزرگترین درس سربرنیتسا برای جهان باشد که نمیتوان به قول سازمانهای بینالمللی و قدرتهای جهانی اعتماد کرد.
امسال ۲۹مین سالگرد فاجعه کشتار «سربرنیتسا» توسط صربهای بوسنی به فرماندهی «راتکو ملادیچ»، از فرماندهان نظامی صرب در سال ۱۹۹۵، با شرکت صدها هزار شهروند برگزار شد.



