گروه: سایر / گزارش
تاریخ : 1404/04/29 11:46
شناسه : 411496
فاطمه مداح نظری - طی یک سال گذشته پربسامدترین و پر تکرارترین ‏عبارتی که در دهان نتانیاهو می چرخد عبارت نظم نوین خاورمیانه ‏‏(‏new middle east‏) است. نظم نوین مورد نظر نتانیاهو، پروژه‌ای ‏استراتژیک برای تبدیل منطقه غرب آسیا به محیطی کنترل‌پذیر، تابع و ‏سازگار با منافع صهیونیسم  و حامی اصلی آن یعنی ایالات متحده ‏آمریکاست.‏
‏ اما هدف نهایی این نظم، حذف یا تضعیف بازیگران مستقل و مقاوم  و ‏ایجاد یک ساختار منطقه‌ای متشکل از دولت‌های تابع، تجزیه‌شده یا ‏بی‌ثبات است که در تعامل مستقیم یا غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی ‏قرار دارند. برخی معتقدند چنین آتشی که امروز برپا شده است شبیه ‏طرح مرزهای خونی رالف پیترز است. در این طرح بنا بر این است که ‏همه کشورهای منطقه تجزیه شده و نقشه جدیدی در غرب آسیا شکل ‏بگیرد.‏
لذا بازی را باید فراتر از جولانی و سوریه دید. این سگ رهاشده دیر یا ‏زود پای یک به یک ملت ها و دولت های منطقه را خواهد گرفت و ‏کسی از آن در امان نخواهد ماند . تنها راه همان جمله ای است که ‏رهبر معظم انقلاب فرمودند  «یقه جنایتکار نباید رها شود»‏
دروزیان که هستند و چه نسبتی با اسرائیل دارند؟!‏
‏ دروزیان، گروهی قومی-مذهبی عرب‌زبان با آیینی باطنی، خود را ‏‏«موحدون» می‌نامند. این آیین در پنجم هجری از اسماعیلیه‌ منشعب ‏شد و بر یگانگی خداوند و تناسخ ارواح تأکید دارد. آنان، الحاکم ‏بامرالله، خلیفه‌ی فاطمی را تجلی الهی می‌دانند و کتاب مقدسشان، ‏‏«رسائل الحکمه» می‌باشد.‏

پراکندگی جغرافیایی
جمعیت دروزیان حدود ۸۰۰ هزار تا یک میلیون نفر برآورد می‌شود:‏
سوریه: حدود ۷۰۰ هزار نفر در سویدا
لبنان: حدود ۳۵۰ هزار نفر در شوف، عالیه و حاصبیا
فلسطین اشغالی: حدود ۱۵۰ هزار نفر در جولان اشغالی (تحت اشغال ‏اسرائیل) و منطقه‌ی جلیل

رویکردها در قبال اسرائیل
‏ ‏
‏ دروزیان فلسطین اشغالی تابعیت اسرائیل دارند و از سال ۱۹۵۶، ‏مردانشان مشمول خدمت اجباری نظامی‌اند. اسرائیل، این رابطه را ‏‏«پیمان خون» می‌نامد. هرچند تصویب قانون ملت-دولت در سال ‏‏۲۰۱۸، آنان را به شهروندان درجه‌ی دوم بدل ساخت اما رهبر ‏معنوی‌شان، شیخ موفق طریف، همسویی نزدیکی با سیاست‌های تل‌آویو ‏دارد.‏
‏ دروزیان سوریه بر هویت عربی و وحدت ملی تأکید می‌ورزند و اغلب ‏در جولان اشغالی، تابعیت اسرائیلی را نپذیرفتند. آنان در ساختارهای ‏حکومتی سابق و فعلی سوریه نقش چندانی نداشته‌اند و در جنگ داخلی ‏نیز عمدتاً بی‌طرف ماندند. بااین‌حال، رهبران مذهبی ایشان چون شیخ ‏حکمت الهجری، مداخلات اسرائیل را محکوم کرده‌اند.‏
‏ در لبنان، دروزیان در ساختار پارلمان و ارتش سهم دارند. جنبلاط، ‏رهبر سیاسی این فرقه، اخیراً با حزب‌الله علیه تجاوزات اسرائیل همسو ‏شده و نسبت به سیاست‌های تل‌آویو هشدار داده است؛ اگرچه دروزیان ‏لبنان در گذشته، تعاملاتی با رژیم صهیونیستی داشته‌اند.‏
دروزیان سوریه، به‌واسطه‌ی انزوای سیاسی از منظر اسرائیل «هدف ‏آسان‌تری» به‌نظر می‌رسند. در سوی دیگر، دروزیان لبنان به‌دلیل ‏پیوستگی عمیق‌تر با نظام سیاسی کشور، کمتر در معرض تأثیرگذاری ‏مستقیم اسرائیل قرار دارند.‏
حال اگر دروزیان سوریه تحت فشار سیاست‌های غاصبانه‌ی اسرائیل، ‏به سرنوشت دروزیان فلسطین اشغالی و جولان دچار شوند یعنی ‏الحاق، این وضعیت می‌تواند دروزیان لبنان را نیز به‌سوی آینده‌ای ‏مشابه سوق دهد زیرا مناطق جغرافیایی آنها نیز با فلسطین اشغالی مرز ‏مشترک دارند. چنین اتفاقی، تغییراتی ژرف در ژئوپلیتیک خاورمیانه ‏پدید می‌آورد؛ تحولی که شاید تحقق آرزوی دیرینه‌ی نتانیاهو باشد.‏
دروزی‌های سویداء نزدیک به بلندی‌های جولان‌اشغالی هستند، ‏منطقه‌ای که برای اسرائیل یک منطقه «بسیار حساس امنیتی» است. ‏بیشتر دروزی‌های سوریه در جنوب این کشور و عمدتاً در استان ‏سویداء متمرکز هستند که با مرز شمال‌شرقی فلسطین‌اشغالی و ‏جولان‌اشغالی که اسرائیل درصدد اعلام آن به‌عنوان «منطقه حائل ‏غیرنظامی» است، هم‌مرز هستند.‏
بسیاری از مقامات اسرائیلی درباره اهمیت این منطقه سخن گفته‌اند. ‏‏«اسرائیل کاتز»، وزیر جنگ اسرائیل بارها از جنوب سوریه، به‌ویژه ‏مناطق نزدیک به جولان‌اشغالی، تحت‌عنوان «نقاط راهبردی و منطقه‌ ‏حساس» سخن‌گفته و یادآورشده، حضور ارتش اسرائیل در این مناطق ‏‏«برای تضمین امنیت شهرک‌های جولان‌ و مرزهای شمالی و همه ‏ساکنین اسرائیل» ضروری است.‏
نتانیاهو ۲۳ فوریه گذشته به بهانه «حمایت از دروزی‌ها»، خواستار ‏‏«غیرنظامی‌سازی جنوب سوریه، ازجمله استان‌های قنیطره، درعا و ‏سویداء» شد.‏
کاتز نیز در اظهارات مشابهی گفت، حملات اسرائیل در روزهای اخیر ‏‏«با هدف حمایت از دروزی‌ها و اجرای سیاست خلع‌سلاح» انجام شده ‏است.‏
این‌دو اظهارنظر نشان‌می‌دهد، مقامات اسرائیلی مستقیماً خواهان ایجاد ‏‏«منطقه حائل» یا منطقه غیرنظامی در جنوب سوریه به بهانه «حمایت ‏از دروزی‌ها» هستند.‏
به‌عبارتی، حضور دروزی‌ها در این منطقه، حمایت از آنها را به ‏بهانه‌ای برای غیرنظامی‌کردن جنوب سوریه تبدیل کرده، اما در واقع ‏هدف، تحقق خواسته‌های اسرائیل است که از زمان سقوط دمشق ‏همواره بر آنها اصرار داشته است.‏
ترس از ایران، چیزی که کاتز آن را هیچ‌گاه پنهان نکرده؛ وی اوایل ‏سال‌جاری گفت: «اسرائیل اجازه بازگشت تهدید ایران به مرزهای ‏شمالی خود، چه از لبنان و چه از سوریه را نمی‌دهد.»‏
وی می‌افزاید: «حضور اسرائیل در منطقه حائل ضرورتی امنیتی برای ‏محافظت از اسرائیل در برابر هرگونه نفوذ احتمالی ایران یا نیروهای ‏متحدش است.»‏
لذا، حمایت از دروزی‌ها بهانه‌ای شده تا اسرائیل حضور خود بر جنوب ‏سوریه را تحمیل کند و نفوذهایی هم در داخل دروزی‌ها انجام‌شده تا از ‏برخی زمزمه‌های حمایت از اسرائیل را سردهند، این زمزمه‌ها زمانی ‏بلندتر شد که تروریست‌های جولانی کشتار اقلیت‌ها را تشدید کردند.‏
باوجود همه اینها اکثریت دروزی‌ها اسرائیل را همچنان دشمن ‏شماره‌یک و خود را بخشی جدایی‌ناپذیر از سوریه می‌دانند و هرگونه ‏همکاری با اسرائیل را رد می‌کنند.‏
نقش دروزی‌های اسرائیل در ارتش
براساس داده‌ها ۵٪ از نیروهای جدیدی که سالانه به ارتش اسرائیل ‏ملحق می‌شوند، دروزی‌ هستند. وبگاه عبری ‏Jewish Standard‏ ‏می‌گوید: «دروزی‌ها بالاترین میزان استخدام در ارتش اسرائیل را ‏به‌خود اختصاص می‌دهند» این نشان‌دهنده اهمیت دروزی‌ها در ارتش ‏اسرائیل است.‏
از این‌رو، یکی از اهداف شعار «حمایت از دروزی‌های سوریه»، ‏جلوگیری از اعتراضات دروزی‌های اسرائیل بود، به‌ویژه اکنون‌که ‏اسرائیل به‌شدت با کمبود نیروی‌انسانی در ارتش مواجه است.‏
در اینجا، «موفق طریف»، رهبر معنوی دروزی‌های اسرائیل، از ‏تل‌آویو می‌خواهد، برای حمایت از دروزی‌های سوریه فورا وارد ‏سویداء شود و تهدید می‌کند، «اگر از برادران سوری‌شان حمایت ‏نشود، شاهد شورش دروزی‌ها خواهید بود».‏
این همان چیزی‌است که اسرائیل هم به آن نیاز دارد و هم از آن ‏می‌ترسد. به آن نیاز دارد تا حضورش در جنوب سوریه را موجه‌تر کند ‏و می‌ترسد، چون شورش دروزی‌ها می‌تواند، به‌معنای کودتا داخل ‏ارتشی باشد حضور نزدیک به دوسال در میدان‌های جنگ آن به‌شدت ‏فرسوده و خسته کرده است.‏
‏«شلومی بندر»، رئیس امان یک روز بعداز سقوط دمشق به‌دستور ‏کاتز با شیخ طریف دیدار می‌کند تا در بحبوحه تشدید تنش‌ها در نزدیکی ‏بلندی‌های جولان، بسترهای همکاری اطلاعاتی با دروزی‌های سوریه ‏را فراهم کند.‏
وبگاه ‏Jewish Standard‏ گزارشی درباره اهمیت دروزی‌ها در ‏مأموریت‌های اطلاعاتی منتشر و تأکید کرده، اسرائیل در این‌زمینه روی ‏دروزی‌ها حساب ویژه‌ای می‌کند، آنها «درک عمیقی از بافت فرهنگی، ‏ساختارهای خانوادگی و اجتماعی جامعه عرب‌های سوریه» دارند که ‏برای مأموریت‌های محرمانه بسیار مهم است.‏
اگرچه تلاش‌های اسرائیل برای جذب دروزی‌های سوریه در چنین ‏مأموریت‌هایی تاکنون با شکست مواجه شده است.‏
‏«یوسف الجربوع»، شیخ عقل دروزی‌های سوریه تأکید می‌کند: «مردم ‏سویداء از وطن خود و کشورشان حمایت می‌کنند و همچنان به آن ‏وفادار هستند و هرگونه دخالت خارجی را رد می‌کنند.»‏

تجزیه سوریه، مصلحتی اسرائیلی
از زمان تأسیس رژیم‌صهیونیستی در سال ۱۹۴8 هدف اصلی رژیم ‏تضعیف و تجزیه کشورهای منطقه برای تضمین امنیتش بوده، سوریه ‏یکی از آن کشورهاست، مقامات اسرائیلی بارها درباره سوریه اذعان ‏کرده‌اند که سوریه نباید متحد و یک‌پارچه بماند.‏
‏«موشه یعلون»، وزیر جنگ پیشین اسرائیل، در کنفرانس امنیتی ‏مونیخ در سال ۲۰۱۶ گفت: «آنچه درباره سوریه باید گفت، اینکه در ‏آینده نزدیک متحد و یکپارچه نخواهد ماند.»‏
‏«تام بن‌باراک»، وزیر اطلاعات وقت اسرائیل نیز گفت: «معتقدم، در ‏نهایت سوریه باید به چندین‌منطقه تبدیل شود؛ تجزیه تنها راه‌حل ‏است.»‏
لذا، درگیری‌های جنوب سوریه و دستاویز حمایت از دروزی‌ها تنها ‏منجر به ارائه درخواست‌هایی برای تقسیم سوریه خواهد شد که در ‏راستای اهداف اسرائیل است.‏
تجزیه سوریه، فرصتی برای نزدیکی اسرائیل به طوایفی می‌شود که در ‏حکومت جولانی به حاشیه‌رانده شده‌ و در تهدید هستند، کاری که اکنون ‏با دروزی‌ها انجام می‌شود.‏

پاسخی بگذارید