فاطمه مداح نظری - طی یک سال گذشته پربسامدترین و پر تکرارترین عبارتی که در دهان نتانیاهو می چرخد عبارت نظم نوین خاورمیانه (new middle east) است. نظم نوین مورد نظر نتانیاهو، پروژهای استراتژیک برای تبدیل منطقه غرب آسیا به محیطی کنترلپذیر، تابع و سازگار با منافع صهیونیسم و حامی اصلی آن یعنی ایالات متحده آمریکاست.
اما هدف نهایی این نظم، حذف یا تضعیف بازیگران مستقل و مقاوم و ایجاد یک ساختار منطقهای متشکل از دولتهای تابع، تجزیهشده یا بیثبات است که در تعامل مستقیم یا غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی قرار دارند. برخی معتقدند چنین آتشی که امروز برپا شده است شبیه طرح مرزهای خونی رالف پیترز است. در این طرح بنا بر این است که همه کشورهای منطقه تجزیه شده و نقشه جدیدی در غرب آسیا شکل بگیرد.
لذا بازی را باید فراتر از جولانی و سوریه دید. این سگ رهاشده دیر یا زود پای یک به یک ملت ها و دولت های منطقه را خواهد گرفت و کسی از آن در امان نخواهد ماند . تنها راه همان جمله ای است که رهبر معظم انقلاب فرمودند «یقه جنایتکار نباید رها شود»
دروزیان که هستند و چه نسبتی با اسرائیل دارند؟!
دروزیان، گروهی قومی-مذهبی عربزبان با آیینی باطنی، خود را «موحدون» مینامند. این آیین در پنجم هجری از اسماعیلیه منشعب شد و بر یگانگی خداوند و تناسخ ارواح تأکید دارد. آنان، الحاکم بامرالله، خلیفهی فاطمی را تجلی الهی میدانند و کتاب مقدسشان، «رسائل الحکمه» میباشد.
پراکندگی جغرافیایی
جمعیت دروزیان حدود ۸۰۰ هزار تا یک میلیون نفر برآورد میشود:
سوریه: حدود ۷۰۰ هزار نفر در سویدا
لبنان: حدود ۳۵۰ هزار نفر در شوف، عالیه و حاصبیا
فلسطین اشغالی: حدود ۱۵۰ هزار نفر در جولان اشغالی (تحت اشغال اسرائیل) و منطقهی جلیل
رویکردها در قبال اسرائیل
دروزیان فلسطین اشغالی تابعیت اسرائیل دارند و از سال ۱۹۵۶، مردانشان مشمول خدمت اجباری نظامیاند. اسرائیل، این رابطه را «پیمان خون» مینامد. هرچند تصویب قانون ملت-دولت در سال ۲۰۱۸، آنان را به شهروندان درجهی دوم بدل ساخت اما رهبر معنویشان، شیخ موفق طریف، همسویی نزدیکی با سیاستهای تلآویو دارد.
دروزیان سوریه بر هویت عربی و وحدت ملی تأکید میورزند و اغلب در جولان اشغالی، تابعیت اسرائیلی را نپذیرفتند. آنان در ساختارهای حکومتی سابق و فعلی سوریه نقش چندانی نداشتهاند و در جنگ داخلی نیز عمدتاً بیطرف ماندند. بااینحال، رهبران مذهبی ایشان چون شیخ حکمت الهجری، مداخلات اسرائیل را محکوم کردهاند.
در لبنان، دروزیان در ساختار پارلمان و ارتش سهم دارند. جنبلاط، رهبر سیاسی این فرقه، اخیراً با حزبالله علیه تجاوزات اسرائیل همسو شده و نسبت به سیاستهای تلآویو هشدار داده است؛ اگرچه دروزیان لبنان در گذشته، تعاملاتی با رژیم صهیونیستی داشتهاند.
دروزیان سوریه، بهواسطهی انزوای سیاسی از منظر اسرائیل «هدف آسانتری» بهنظر میرسند. در سوی دیگر، دروزیان لبنان بهدلیل پیوستگی عمیقتر با نظام سیاسی کشور، کمتر در معرض تأثیرگذاری مستقیم اسرائیل قرار دارند.
حال اگر دروزیان سوریه تحت فشار سیاستهای غاصبانهی اسرائیل، به سرنوشت دروزیان فلسطین اشغالی و جولان دچار شوند یعنی الحاق، این وضعیت میتواند دروزیان لبنان را نیز بهسوی آیندهای مشابه سوق دهد زیرا مناطق جغرافیایی آنها نیز با فلسطین اشغالی مرز مشترک دارند. چنین اتفاقی، تغییراتی ژرف در ژئوپلیتیک خاورمیانه پدید میآورد؛ تحولی که شاید تحقق آرزوی دیرینهی نتانیاهو باشد.
دروزیهای سویداء نزدیک به بلندیهای جولاناشغالی هستند، منطقهای که برای اسرائیل یک منطقه «بسیار حساس امنیتی» است. بیشتر دروزیهای سوریه در جنوب این کشور و عمدتاً در استان سویداء متمرکز هستند که با مرز شمالشرقی فلسطیناشغالی و جولاناشغالی که اسرائیل درصدد اعلام آن بهعنوان «منطقه حائل غیرنظامی» است، هممرز هستند.
بسیاری از مقامات اسرائیلی درباره اهمیت این منطقه سخن گفتهاند. «اسرائیل کاتز»، وزیر جنگ اسرائیل بارها از جنوب سوریه، بهویژه مناطق نزدیک به جولاناشغالی، تحتعنوان «نقاط راهبردی و منطقه حساس» سخنگفته و یادآورشده، حضور ارتش اسرائیل در این مناطق «برای تضمین امنیت شهرکهای جولان و مرزهای شمالی و همه ساکنین اسرائیل» ضروری است.
نتانیاهو ۲۳ فوریه گذشته به بهانه «حمایت از دروزیها»، خواستار «غیرنظامیسازی جنوب سوریه، ازجمله استانهای قنیطره، درعا و سویداء» شد.
کاتز نیز در اظهارات مشابهی گفت، حملات اسرائیل در روزهای اخیر «با هدف حمایت از دروزیها و اجرای سیاست خلعسلاح» انجام شده است.
ایندو اظهارنظر نشانمیدهد، مقامات اسرائیلی مستقیماً خواهان ایجاد «منطقه حائل» یا منطقه غیرنظامی در جنوب سوریه به بهانه «حمایت از دروزیها» هستند.
بهعبارتی، حضور دروزیها در این منطقه، حمایت از آنها را به بهانهای برای غیرنظامیکردن جنوب سوریه تبدیل کرده، اما در واقع هدف، تحقق خواستههای اسرائیل است که از زمان سقوط دمشق همواره بر آنها اصرار داشته است.
ترس از ایران، چیزی که کاتز آن را هیچگاه پنهان نکرده؛ وی اوایل سالجاری گفت: «اسرائیل اجازه بازگشت تهدید ایران به مرزهای شمالی خود، چه از لبنان و چه از سوریه را نمیدهد.»
وی میافزاید: «حضور اسرائیل در منطقه حائل ضرورتی امنیتی برای محافظت از اسرائیل در برابر هرگونه نفوذ احتمالی ایران یا نیروهای متحدش است.»
لذا، حمایت از دروزیها بهانهای شده تا اسرائیل حضور خود بر جنوب سوریه را تحمیل کند و نفوذهایی هم در داخل دروزیها انجامشده تا از برخی زمزمههای حمایت از اسرائیل را سردهند، این زمزمهها زمانی بلندتر شد که تروریستهای جولانی کشتار اقلیتها را تشدید کردند.
باوجود همه اینها اکثریت دروزیها اسرائیل را همچنان دشمن شمارهیک و خود را بخشی جداییناپذیر از سوریه میدانند و هرگونه همکاری با اسرائیل را رد میکنند.
نقش دروزیهای اسرائیل در ارتش
براساس دادهها ۵٪ از نیروهای جدیدی که سالانه به ارتش اسرائیل ملحق میشوند، دروزی هستند. وبگاه عبری Jewish Standard میگوید: «دروزیها بالاترین میزان استخدام در ارتش اسرائیل را بهخود اختصاص میدهند» این نشاندهنده اهمیت دروزیها در ارتش اسرائیل است.
از اینرو، یکی از اهداف شعار «حمایت از دروزیهای سوریه»، جلوگیری از اعتراضات دروزیهای اسرائیل بود، بهویژه اکنونکه اسرائیل بهشدت با کمبود نیرویانسانی در ارتش مواجه است.
در اینجا، «موفق طریف»، رهبر معنوی دروزیهای اسرائیل، از تلآویو میخواهد، برای حمایت از دروزیهای سوریه فورا وارد سویداء شود و تهدید میکند، «اگر از برادران سوریشان حمایت نشود، شاهد شورش دروزیها خواهید بود».
این همان چیزیاست که اسرائیل هم به آن نیاز دارد و هم از آن میترسد. به آن نیاز دارد تا حضورش در جنوب سوریه را موجهتر کند و میترسد، چون شورش دروزیها میتواند، بهمعنای کودتا داخل ارتشی باشد حضور نزدیک به دوسال در میدانهای جنگ آن بهشدت فرسوده و خسته کرده است.
«شلومی بندر»، رئیس امان یک روز بعداز سقوط دمشق بهدستور کاتز با شیخ طریف دیدار میکند تا در بحبوحه تشدید تنشها در نزدیکی بلندیهای جولان، بسترهای همکاری اطلاعاتی با دروزیهای سوریه را فراهم کند.
وبگاه Jewish Standard گزارشی درباره اهمیت دروزیها در مأموریتهای اطلاعاتی منتشر و تأکید کرده، اسرائیل در اینزمینه روی دروزیها حساب ویژهای میکند، آنها «درک عمیقی از بافت فرهنگی، ساختارهای خانوادگی و اجتماعی جامعه عربهای سوریه» دارند که برای مأموریتهای محرمانه بسیار مهم است.
اگرچه تلاشهای اسرائیل برای جذب دروزیهای سوریه در چنین مأموریتهایی تاکنون با شکست مواجه شده است.
«یوسف الجربوع»، شیخ عقل دروزیهای سوریه تأکید میکند: «مردم سویداء از وطن خود و کشورشان حمایت میکنند و همچنان به آن وفادار هستند و هرگونه دخالت خارجی را رد میکنند.»
تجزیه سوریه، مصلحتی اسرائیلی
از زمان تأسیس رژیمصهیونیستی در سال ۱۹۴8 هدف اصلی رژیم تضعیف و تجزیه کشورهای منطقه برای تضمین امنیتش بوده، سوریه یکی از آن کشورهاست، مقامات اسرائیلی بارها درباره سوریه اذعان کردهاند که سوریه نباید متحد و یکپارچه بماند.
«موشه یعلون»، وزیر جنگ پیشین اسرائیل، در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۱۶ گفت: «آنچه درباره سوریه باید گفت، اینکه در آینده نزدیک متحد و یکپارچه نخواهد ماند.»
«تام بنباراک»، وزیر اطلاعات وقت اسرائیل نیز گفت: «معتقدم، در نهایت سوریه باید به چندینمنطقه تبدیل شود؛ تجزیه تنها راهحل است.»
لذا، درگیریهای جنوب سوریه و دستاویز حمایت از دروزیها تنها منجر به ارائه درخواستهایی برای تقسیم سوریه خواهد شد که در راستای اهداف اسرائیل است.
تجزیه سوریه، فرصتی برای نزدیکی اسرائیل به طوایفی میشود که در حکومت جولانی به حاشیهرانده شده و در تهدید هستند، کاری که اکنون با دروزیها انجام میشود.



